امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نقش رفتار انسانی در تقدیرات الهی

#1
یکی از مسائل پیچیده در اندیشه اسلامی، مساله تقدیر و مقدرات الهی است؛ زیرا ارتباط تنگاتنگی با مسایلی چون اختیار، انتخاب، آزادی، پاداش و کیفر پیدا می کند و حتی در تقابل با آن قرار دارد؛ چون اگر تقدیر را بپذیریم باید از اختیار و آزادی دست بشوییم و کیفر و پاداش را لغو بدانیم؛ زیرا زمانی که تقدیر بر زندگی انسان غلبه یافت و نوعی جبر بر آن حکمفرما شد دیگر سخن از اختیار و پاداش و کیفر بیهوده خواهد بود.

اما به نظر می رسد که اندیشه اسلامی به گونه ای دیگر به مساله پرداخته است تا هر چیزی در جای خود معنای درست یابد. از این رو در آموزه های قرآنی درباره نقش رفتار و عملکرد آدمی حتی در تغییر تقدیر الهی سخن به میان آمده است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا افزون بر تبیین مساله قدر و تقدیر، آثار و نیز عوامل تغییر در قدر و مقدرات را تشریح کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.



چیستی مفهوم قدر
قدر با قاف و دال مفتوح دارای معانی چندی است. این واژه در زبان عربی به معنای بیان کمیت چیزی (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۵۸)، مقدار و اندازه چیزی به حسب وزن یا به حسب زمان و مکان، اندازه نمودن، فرمان دادن، حکم کردن، محدود ساختن حوادث و چیزها به علل مادی و شرایط زمانی و مکانی آمده است. (نثر طوبی، ابوالحسن شعرانی، ص ۲۸۸)

قدر در کاربردها و اصطلاحات اسلامی و فرهنگ قرآنی، به معنای اندازه اشیا و تعیین حدود وجودی آن هاست. (المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۹، ص ۹۰)

به بیان دیگر، تقدیر، امری از ناحیه خداوند، به معنای قراردادن آن به اندازه و مقداری است که حکمت اقتضا می کند. (مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج ۹ و ۱۰، ص ۷۸۵) بنابراین هرگاه سخن از تقدیر الهی به میان می آید به معنای تعیین حدود وجودی هر چیزی است که مقتضای حکمت آن چیز می باشد. به این معنا که هر چیزی در حکمت الهی، دارای حدود وجودی است که نمی تواند از آن فراتر رود و همین محدودیت است که به چیزها معنا و وجود و ماهیت خاص بخشیده است.

خداوند در آیات چندی از جمله ۲۱ سوره حجر و ۲ سوره فرقان، ۱۲ سوره یس و ۴۹ سوره قمر و ۳ سوره طلاق، بر فراگیر بودن تقدیر الهی نسبت به همه موجودات و آفریده ها تاکید می کند تا این معنا را تبیین نماید که هیچ چیزی از دایره تقدیر و قدر الهی بیرون نیست و هر آفریده ای به سبب تقدیر و محدودیت های وجودی که خداوند در نظر گرفته است، هستی یافته و آفریده شده است.

این بدان معناست که ماهیت هر آفریده ای به تقدیر الهی تحقق می یابد و همین محدودیت های وجودی است که به چیزی معنای ماهیت می بخشد و از دیگر آفریده ها جدا می سازد.

کاربرد قدر در قرآن فراتر از تبیین محدودیت های وجودی در اصل ماهیت هر چیزی است؛ زیرا از کاربردهای این واژه در قرآن، تبیین محدودیت های دیگر هر موجود در حوزه های دیگری غیر از اصل وجود می باشد. محدودیت در هر موجودی است که شامل تعیین حدود از این رو در قرآن، سخن از اجل به عنوان تقدیر و تعیین محدودیت زندگی و بقای هر موجودی حتی امت ها به میان آمده است. (یونس آیه ۴۹)



فلسفه و هدف قدر
آن چه در مفهوم شناسی قدر بیان شد، به نوعی فلسفه و هدف قدر و مقدرات الهی را نیز تبیین کرده است؛ زیرا در مفهوم شناسی گفته شد که برای هر آفریده ای، حدود وجودی بر پایه مقتضیات حکمت الهی است. بنابراین، هدف اصلی از قدر، ماهیت بخشی به وجودات و آفریده های الهی است؛ از اینرو هر موجودی از موجودی دیگر تمییز داده می شود و ماهیت و مفهوم جداگانه ای می یابد. در حقیقت قدر الهی چیزی همانند جنس و فصل برای چیزهاست و خداوند با قدر خویش فصل و حدود وجودی هر آفریده ای را مشخص می سازد.

البته برای قدر و مقدرات الهی، فلسفه و اهداف دیگری در قرآن بیان شده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

خداوند در آیه ۵ سوره یونس از تقدیر حرکت منظم ماه سخن به میان می آورد که در حقیقت تبیین کننده محدودیت های حرکتی برای ماه است. در همین آیه توضیح داده شده که هدف از تقدیر حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن، برای تعیین سال و تشخیص سال و ماه برای انسان هاست. به این معنا که یکی از آثار و تبعات تقدیر ماه، بهره گیری انسان از آن برای تعیین سال و برنامه ریزی در امور زندگی است.

از این آیه این معنا نیز به دست می آید که تقدیر حرکت ماه و قدر و اندازه داشتن منازل آن، زمینه ساز امکان برنامه ریزی برای زندگی و تدبیر شئون آن است (المیزان، ج۱۰، ص ۱۲) ولی این بدان معنا نیست که اصل تقدیر ماه، برای این مسئله است، بلکه حکمت و فلسفه ای که بر آن مترتب می شود، امکان برنامه ریزی و تعیین سال برای آدمی است.

یکی از مقدرات الهی، اجل برای انسان است. به این معنا که برای هر انسانی، مقدار مشخصی از زمان برای زندگی در کره خاکی و دنیا معین شده که با پایان زمان، مرگ به سراغ وی می آید. خداوند در آیات ۶۰ و ۶۱ سوره واقعه در تبیین حکمت و فلسفه تقدیر اجل و مرگ برای انسان ها به این نکته توجه می دهد که از اهداف تقدیر اجل و مرگ، جانشین شدن نسلی دیگر در زمین است. بنابراین اجل برای انسان ها که به معنای تقدیر زمانی حضور انسان در زمین می باشد، به منظور جانشین سازی دیگران صورت می گیرد تا آنان نیز بتوانند در شرایط مساوی ظرفیت ها و توانمندی های الهی خویش را بروز دهند و شاکله و هویت وجودی خویش را در کارخانه دنیا بسازند.

خداوند در آیه ۲۷ سوره شوری، تقدیر روزی آدمی از سوی خداوند را عامل بازدارنده ای برمی شمارد که از تجاوزگری و فساد او در زمین باز می دارد. به این معنا که مقدر شدن روزی آدمی و محدودیت در آن، برای آن است که آدمی گرفتار تجاوز و فسادگری در زمین نشود. این بدان معناست که بی حساب و کتاب بودن روزی موجب می شود تا انسان دست به طغیان و تجاوز بزند و حدود و حقوق خود و دیگری را مراعات نکند.

به سخن دیگر، جلوگیری از تجاوزگری، فلسفه تقدیر روزی انسان هاست که در آیه به آن توجه داده شده است. از این جا می توان دریافت که هر تقدیر و تعیین حدود چه در حوزه وجودی یا مرتبط به حوزه وجودی براساس حکمت و فلسفه ای است که برخی از آن ها برای ما شناخته شده و بسیاری از آن ها برای ما ناشناخته و نامعلوم است.

برای این که درک بهتری از اصل مساله داشته باشیم به برخی از مقدرات الهی اشاره می کنیم تا معلوم شود که مقدرات الهی تا چه اندازه مهم و اساسی در وجود و سرنوشت هر چیزی از جمله انسان هاست.

خداوند خلقت موجودات (حجر آیه ۲۱ و فرقان آیه ۲ و روم آیه ۸ و آیات دیگر)، خلقت آسمان ها (یونس آیه ۳ و فصلت آیات ۱۱و ۱۲ و اعراف آیه ۵۴ و آیات دیگر)، آفرینش زمین (اعراف آیه ۵۴ و یونس آیه ۳)، آفرینش انسان (مرسلات آیات ۲۰ و ۲۳ و عبس آیات ۱۷ تا ۱۹) حرکت قانونمند خورشید و ماه (انعام آیه ۹۶ و فاطر آیه ۱۳ و یس آیات ۳۸ تا ۴۰ و آیات دیگر) زمان روز و شب (لقمان آیه ۲۹ و فاطر آیه ۱۳) روزی هر موجود از جمله انسان ها (رعد آیه ۲۶ و قصص آیه ۸۲و سباء آیات ۳۶ و ۳۹ و آیات دیگر)، رویش گیاهان در زمین (حجر آیات ۱۹ و ۲۱) سرنوشت انسان (اسراء آیه ۱۳) عدد ماه های سال (توبه آیه ۳۶) اجل امت ها و انقراض آن ها (یونس آیه ۴۹ و اسراء آیه ۵۸) امور الهی (احزاب آیه ۳۸) مراحل و زمان رشد جنین از آغاز تا کمال (حج آیه ۵ و مرسلات آیات ۲۰ تا ۲۳) دوران بارداری (همان) نزول باران از آسمان (رعد آیه ۱۷ و مومنون آیه ۱۸ و زخرف آیه ۱۱) عذاب امت ها (اسراء آیه ۵۸) و مصیبت و گرفتاری انسان ها (حدید آیه ۲۲) را براساس حساب تعیین شده و مقدر الهی معرفی می کند.

در آیات دیگر، خداوند تبیین می کند که برای همه موجودات و اشیاء، قدر و مقدری است که از آن تجاوز نمی شود (روم آیه ۸ و احقاف آیه ۳ و طلاق آیه ۳) این میزان و اندازه مقدر برای هر چیزی در کتاب مبین خداوند ثبت و ضبط شده است. (یونس آیه ۶۱) بنابراین هر کسی در این مهلت و محدودیت مقدر الهی است که می تواند عمل کند و حرکت نماید و این گونه نیست که برای ظالمان (نحل آیه ۶۱) و افترا زنندگان و تکذیب کنندگان (اعراف آیه ۳۷) مهلت و تقدیری نباشد و هرگونه که خواستند عمل کنند.

در حقیقت تقدیر الهی، براساس حکمت و اقتضائاتی است که خداوند براساس آن به هر آفریده ای فرصت تقرب و تکامل داده است و همان گونه که حدود وجودی او را تعیین و مشخص کرده است، فرصت ها و زمینه های رشد و کمال وی را در اندازه و زمان مشخصی نیز تبیین کرده که از آن حدود مقرر نمی تواند تجاوز و تعدی کند.



اختیارات انسان در چارچوب مقدرات الهی
از آن جایی که هر چیزی در هستی، دارای قدر و اندازه و حدود مشخصی است که نمی تواند از آن تعدی و تجاوز کند، انسان باید به این بینش و نگرش دست یابد که نمی تواند از قدر الهی بیرون رود و می بایست در چارچوب حدود مشخص الهی عمل کرده و به آن راضی و خشنود باشد.

با این همه، به این نکته نیز باید توجه داشت که قدر الهی دوگونه است: نوعی از قدر که مربوط به حدود وجودی است که غیرقابل تغییر است، ولی بخش دیگر قابل تغییر و بیرون از دایره حدود وجودی می باشد. به این معنا که هر انسانی ظرفیت ها و توانمندی هایی براساس استعداد ذاتی دارد که نمی تواند بیرون از آن قرار گیرد، ولی در همین دایره محدودیت ها و حدود کف و سقفی است که انسان می تواند در آن حرکت کرده و وضعیت خویش را تغییر دهد.

خداوند در آیه ۱۸۷ سوره از مردم می خواهد تا نسبت به قدر و مقدرات تعیین شده از سوی خداوند رضایت داشته و تجاوز نکنند.

این که خداوند در این آیه فرمان می دهد که انسان ها در مورد دست یابی به مقدرات الهی، رضایت داشته باشند، خود گویای این معنا نیز می باشد که تحقق مقدرات الهی در یک حوزه، مشروط به عملکرد انسانی نیز هست. این جاست که مسئله امر بین الامرین خود را به سادگی نشان می دهد. به این معنا که در بخشی از مقدرات الهی نسبت به انسان، نوعی انتخاب و اختیار وجود دارد و این انسان است که با تلاش خویش می تواند رضایت و خشنودی الهی را بجوید.

انسان ها از نظر حدود وجودی، محدودیت هایی دارند که نمی توانند از آن بیرون روند. این حدود وجودی همانند منازل ماه و خورشید است ولی بخشی دیگر از مقدرات الهی برای انسان است که انسان می تواند آن را تغییر دهد و یا در ایجاد و تحقق آن نقش ایفا کند.

این جاست که مسئله رفتار و عملکرد آدمی در تغییر تقدیر و دگرگونی سرنوشت وی نقش مهمی را ایفا می کند. خداوند در آیه ۱۱ سوره رعد، هر چند که بر رفتار گروهی و دسته جمعی امت ها در تغییر سرنوشت و تقدیر تأکید می کند ولی نمی توان از تغییر فردی در رفتار چشم پوشید، زیرا تک تک انسان ها هستند که با تغییر در خودشان و تزکیه و خوسازی، زمینه را برای تغییرات مهم اجتماعی فراهم می آورند.

آیات ۴۸ تا ۵۰ سوره یونس بر عدم امکان تغییر قدر و مقدرات امت ها و ملت ها از سوی پیامبر(ص) تأکید می کند و آیه ۷۷ سوره نساء درخواست برخی انسان ها برای تغییر مقدرات الهی را مطرح می سازد که آیات ۴۴ سوره ابراهیم و ۱۰ سوره منافقون نیز همین معنا را گوشزد می کند. این بدان معناست که می بایست در امت ها اراده تغییر وجود داشته باشد تا امکان تغییر در سرنوشت و مقدرات پدید آید.

اجابت دعوت پیامبران، یکی از موجبات تأخیر اجل تعیین شده و تغییر قدر آنان است که در آیه ۱۰ سوره ابراهیم و ۲ تا ۴ سوره نوح بدان اشاره شده است. این آیات نیز بر قابلیت تغییر برخی از مقدرات الهی اشاره دارد.

البته خداوند در آیات ۳۸ و ۳۹ سوره رعد به این معنا نیز توجه می دهد که تقدیر عالم که قابل تغییر می باشد بر پایه مشیت الهی است و هرگز بیرون از دایره اراده الهی نخواهد بود. همچنان که تغییر تقدیر الهی نسبت به بنی اسرائیل براساس عملکرد آنان، در آیاتی چون ۲۱ تا ۲۶ سوره اعراف گزارش شده است.

به هر حال مقدرات الهی به دو دسته تقسیم می شوند، برخی مقدرات ثابت هستند که تغییر در آنها راه ندارد که از آن جمله می توان به حدود وجودی هر موجودی اشاره کرد که براساس مقدرات الهی می باشد. دسته دوم از مقدرات الهی، آن هایی هستند که قابل نسخ و تغییر با مشیت الهی می باشند که آیات ۳۸ و ۳۹ رعد به این دسته اشاره دارد.

آیات ۳ تا ۵ سوره دخان تبیین می کند که شب قدر، زمان تعیین مقدرات الهی در تمامی امور است. این بدان معناست که امور الهی در این زمان نوشته می شود و براساس آن، سرنوشت و تقدیر کارها مشخص می گردد. آیات ۳ و ۴ سوره قدر نیز این معنا را مورد تأکید قرار می دهد.

با این همه ناگفته نماند که کاربرد واژه «امر» به این معناست که آن چه مقدر در شب قدر می باشد، امور و کارهاست نه آن که حدود وجودی اشیا در این زمان تعیین می شود. بنابراین، شب قدر زمان تعیین و تقدیر همه امور و کارهای عالم است که البته چنان که آیات رعد بیان می کند قابل تغییر به وسیلأ عملکرد و رفتار انسان هاست.



نقش باور به قدر درزندگی انسانی
ایمان به تقدیر الهی درزندگی انسان نقش بسیار سازنده ای دارد. البته برخی ها در درک و فهم قدر و تقدیر دچار اشتباه و سوء تفسیر شده اند و براساس این باور و تفسیر نادرست گمان کرده اند که انسان موجودی مجبور است وهیچ توانایی در تغییر سرنوشت و تقدیر خویش ندارد. این درحالی است که خداوند بصراحت از تغییر تقدیر و سرنوشت انسان به وسیله تغییر رفتار و عملکرد انسان ها و امت ها سخن به میان می آورد تا درستی پاداش و کیفر براساس عملکرد را نیز اثبات کند.

ایمان به تقدیر الهی به ویژه درحوزه هائی چون تعیین روزی و معیشت می تواند بسیار سازنده و تاثیرگذار باشد؛ زیرا چنین ایمانی مانع از شادمانی غرورآمیز و یا اندوه بی جا درمقابل نعمت ها و مصیبت ها می شود.کسانی که به تقدیر الهی ایمان دارند و براین باورند که هرچیزی از پیش تعیین و قسمت شده است و کسی دیگر روزی وی را نمی خورد، در برابر نعمت های بسیار الهی هم خود را نمی بازد وگرفتار فرح و مرح وشادمانی های غرور آفرین و فریب دهنده نمی شود وهنگام از دست دادن نعمت ها و گرفتار شدن در مصیبت ها نیز خود را نمی بازد و به اندوه و افسردگی دچار نمی شود. (حدید آیات ۲۲و ۲۳)

خداوند در آیات ۵۰ و ۵۱ سوره توبه ایمان به مقدرات الهی را مستلزم توکل آدمی به خداوند می شمارد؛ زیرا کسانی که به مقدرات الهی باور دارند می دانند که خداوند است که به مشیت و اراده خود می تواند هرچیزی را دگرگون کرده و تغییر دهد و آن چه از شقاوت برای وی نوشته شده را به سعادت تبدیل کند و تغییر دهد.

کسانی که اهل ایمان به تقدیر الهی هستند همواره در اندیشه رفتار وکرداری هستند که موجبات خشنودی الهی را فراهم می آورد و تغییرات مثبتی را در تقدیرات ایجاد می کند که آنان را به سوی آسایش و آرامش ابدی دردنیا و آخرت سوق می دهد.

پذیرش تقدیر موجب می شود تا انسان ها هرگز در اندیشه تجاوز گری نباشند و نسبت به آن چه خداوند از روزی نصیب آنان کرده رضایت و خشنودی داشته باشند. چنین حالتی موجب می شود تا هر کسی حد وحدود خود را بشناسد و از این که دیگری دارای ثروت و سرمایه است حسادت نورزد و به خود زیان و ضرر نرساند؛ زیرا عدم پذیرش ایمان به تقدیر می تواند شخص را وادار کند که رفتارهای حسادت آمیزی را درپیش گیرد که به شخص و دیگری ضرر و زیان می رساند.

برای تقدیر و قدر می توان آثار و تاثیرات شگرفی درزندگی بشر برشمرد که بیان همه آن ها با تبیین مصادیق امروزی و ملموس بیرون از حوصله این مقاله است.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رفتار شیعیان با اهل سنت باید چگونه باشد؟
  زندگینامه حضرت هُوشَع (ع) یکی از پیامبران الهی
  از رفتار امام رضا علیه السلام درس بگیریم!
  چگونه خدا انسانی را به حال خود وامیگذارد؟
  اسما الهی
  تعریف عشق الهی
  چگونگی رسیدن به رحمت الهی
  اگر کسی بنده ی خوب خدا شد، آیا باز هم مورد امتحان و ابتلای الهی قرار می گیرد؟
  سنت حتمی الهی را در نمایشگاه تاریخ به نظاره بنشین
Rainbow شیعه در محک آزمون و امتحان الهی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان