امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان کوتاه بسیار زیبای ایجاد یک تغییر

#1
Thumbs Up 
مردی در سواحل مکزیک به هنگام غروب خورشید در حال قدم زدن بود.همان طوری که راه می رفت  شخص دیگری را دید که به وی نزدیک می شد. متوجه شد که او به طور مداوام خم شده و چیزی را از روی شن های ساحل برداشته وبه میان دریا پرتاپ می کند.
مرد با تعجب به او نزدیک شد و پرسید: ((عصر بخیر رفیق چکار می کنی؟!))
ان شخص پاسخ داد: ((اکنون هنگام پایین رفتن دریاست و این ستارگان زیبای دریایی در ساحل جا مانده اند.اگر به داخل اقیانوس برنگردند خواهند مرد خب من دارم ان ها را داخل اب میندازم.))
مرد به او گفت: ((اما هزاران ستاره ی دریایی در ساحل افتاده اند تو نمی توانی به همه ان ها برسی انها بسیار زیادند این اتفاق همه روزه در صد ها کیلومتر ساحل این منطقه  رخ می دهد امکان ندارد  که بتوانی تغییری ایجاد کنی.))
ان شخص با شندن این مطلب لبخندی زد خم شد و دوباره ستاره دیگری برداشت و همان طور که ان را در میان دریا پرت می کرد پاسخ داد: ((برای ای یکی تغییری ایجاد شد.))


نتیجه:
تا جایی که می توانید در زندگی دوستان خود تغییری مثبت ایجاد نمایید.حتی کوچک!








Heartامید وارم از این داستان هم لذت برده باشیدHeart
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان