خاطره ی دیوونه خونه ی من(کاملا واقعی)

[tabasom27]

شررررریم.....
قبول داری؟!

من شر رو گفتم برو خونتون من هستم

---

باحال بود
 اون داستانم بزار
 تو و پری همیشه کل کل میکنین؟

اره

---

آرزوی من اینه که تو به آرزوت برسی ( یعنی مثل من شدن )

وااااااااااااااااااااااااااای برو قرصات رو بخور
دو تا هم بخور

خوردم ولی اشتباهی از قرصایه تو خوردم قرصایه توام چون دزشون بالاست حالم بد شده

احمق اونا قرصای من نبود 
قرصای جدید خودت بود از اون باید یه نصف بخوری

گیجی دیگه

ازبس قرص خوردی آلزایمر گرفتی مگه دکتر نگفت کمتر مصرف کن

اونکه من اشتباهی خوردم قرصایه تو بود لابد توام قرصای یه نفر دیگرو اشتباهی میخوری

من که  دکتر نیومدم که با انریکه لاس وگاس قرار داشتم نتونستم بیام
تو تنها رفتی دکتر