امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس)

#1
یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.
این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند.
پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز به درد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد.
مهندس مؤدبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید!



اگر خواستید داستان هایی از این قبیل مطالعه فرمایید به سایت sebghat.com به موضوع حکایت ها بروید

خوب بود؟
امضا ندارم!crying
پاسخ
 سپاس شده توسط **zeinab** ، omidkaqaz ، ★♕NIGHT STAR♕★ ، ❤уαѕαмιη❤ ، PARTO.18 ، WARLAIK POURIYA ، SaYe 124 ، bakhi ، @AMIN@ 2002 ، reza-n ، Happy=girl ، sama00 ، ÆMÆշЇÑζ ، sobhanansari ، عاطفه براتی ، み£∂ɨע£ ، {HoSsein_83} ، mr.destiny ، sarsar ، ستایش*** ، ѕтяong ، *Ramesh* ، آرشاااااااام ، IRIkabos ، AmIr GoD BaNgI
آگهی
#2
باحال بود.
Heart Heart Heart
پاسخ
#3
(03-03-2015، 13:57)**zeinab** نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
باحال بود.
Heart Heart Heart

مرسی از اینکه نظر دادین
امضا ندارم!crying
پاسخ
#4
ناراحت نشی ولی قدیمیه
پاسخ
#5
اگه بنظر خودت قشنگه من نظری ندارم... Big Grin
پاسخ
#6
عالی خیلی خندیدم
Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin
هیچ کس تنها نیست تنهای اول
پاسخ
آگهی
#7
هه دمش گرم!
جالب بود!
پاسخ
 سپاس شده توسط AMIR ALI 22 ، reza-n
#8
جالب بود
جالب بود
یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) 1
پاسخ
#9
تکراری..
ولی بسیار قشنگ Smile
پاسخ
#10
دم مهندسه گرم Big Grin
خداییاااااا درسته خیلی گناه دارمp336
امااا گناه دارم....
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یه داستان خنده دار
  زر زر خنده(نسخه 3) (عکسای متحرک شدیدا خنده دار)
  داستان های کوتاه خنده دار
  عکس خنده دار جدید خیلی عالیه بدو بیا می ترکی از خنده
Wink چت های خنده دار ته خنده بیا میمیری از خنده
  متن خنده دار40کاری که دختران نمی توانند انجام بدهند.اخر خنده
  طنز خنده دار و باحال انواع داداش ایرونی مجموعه : مطالب طنز و خنده دار طنز خنده دار و
  داستان ترسناک من و دوستام در جنگل...کاملا واقعی...نیای پشیمون میشی
Wink داستان خنده دار سه زن در بهشت !
Video وردهای داستان های هری پاتر « قسمت چهارم »

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان