امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جامعه شناسی به زبان ساده

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جامعه شناسی به زبان ساده 1
دكتر صادق زیباكلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، بتازگی كتابی با عنوان «جامعه شناسی به زبان ساده» تألیف كرده است كه از سوی نشر روزنه منتشر شده است. برای مخاطبی كه با حوزه كاری و حیطه مطالعاتی دكتر زیباكلام آشناست، شاید در نگاه نخست تألیف كتابی در زمینه جامعه شناسی تأمل برانگیز باشد. گویا زیباكلام هم این مسأله را پیش بینی می كند و بدین منظور در مقدمه كتابش دلیل نگارش كتابی در این حوزه را یادآوری می كند؛ این كتاب در واقع جزوه ای بود كه زیباكلام برای یكی از دانشجویان فارغ التحصیل جویای تدریس خود تهیه می كند تا او بتواند با استفاده از این جزوه درسی، جامعه شناسی را در یكی از دانشگاه ها تدریس كند، اما گویا تصمیم مدیریت دانشگاه تغییر می كند و درس دیگری برای تدریس به دانشجوی استاد ارائه می شود و زیباكلام می ماند و ۶۰ ، ۷۰ صفحه مطلب پیرامون كلیات جامعه شناسی.

این چنین نطفه اولیه این كتاب شكل می گیرد. 
كتاب در ۶ بخش با این عناوین تدوین و تنظیم گردیده است. ۱- تعریف و كلیات جامعه شناسی ۲- امیل دوركهایم و جامعه شناسی كاركردگرا ۳- كارل ماركس و جامعه شناسی ماركسیزم ۴- ماكس وبر و نظریه جامعه شناسی تعامل گرا ۵- هفت پرسش بنیادی جامعه شناسی ۶- آیا جامعه شناسی علم است؟




جامعه شناسی حول پاسخ به ۷ پرسش شكل می گیرد؛



جامعه یا اجتماع چگونه و بر چه اساسی تشكیل شده و پایدار می ماند؟



یك جامعه چگونه عمل می كند؟



چرا در جوامع انسانی همواره برخی گروه ها از گروه های دیگر قدرتمندترند؟



چرا در جوامع تغییر صورت می گیرد و چه عواملی باعث به وجود آمدن تغییرات اجتماعی می شوند؟



آیا جوامع بشری در حال تعادل به سر می برند یا برعكس در حال تضاد و رویارویی هستند؟ رابطه میان فرد و جامعه چگونه است؟



و در آخر این كه جامعه شناسی چه فایده ای دارد؟

زیباكلام جامعه شناسی را تلاش برای فهم یا نظریه پردازی برای پاسخ به این پرسش ها تعریف می كند و می نویسد؛ جامعه شناسان مختلف به این پرسش ها پاسخ های مختلفی داده اند. در این راستا ۳ دیدگاه بنیادین وجود دارد كه متعلق به ۳ بنیانگذار جامعه شناسی یعنی كارل ماركس، امیل دوركهایم و ماكس وبر است كه اوج اندیشه های آنها در نیمه دوم قرن نوزدهم بود كه بنیان دانشی را پی ریختند كه ما امروزه آن را به نام «جامعه شناسی» و در قالب ۳ مشرب می شناسیم.
مشرب نخست كه به وسیله دوركهایم به وجود آمده به نام مكتب كاركردگرایی (functionalism) معروف است. مشرب دوم كه از سوی ماركس و بعد از او توسط خیل عظیمی از جامعه شناسان ماركسیست شكل گرفت، به نام مكتب «ماركسیسم» شهرت یافت. مشرب سوم توسط وبر پایه گذاری شد و به نام «نظریه كنش اجتماعی»(Social Action Theory) مشهور است و اما مشرب چهارمی هم وجود دارد كه نظریه «کنش متقابل» (Interaction alism) یا «جامعه شناسی تبیینی یا تعامل گرا»(Interpretive Socialogy) نامیده می شود.


این ۴ رویكرد ۴ ستون دانش جامعه شناسی را می سازند. هرچه از امیل دوركهایم، مشرب كاركردگرایی و ماركس فاصله می گیریم و به سمت وبر و مشرب «رابطه متقابل» نزدیك می شویم و در نهایت به مشرب «تلقی» و «درك فردی» می رسیم، تأكید از جامعه و اجتماع و نقش آن در شكل دادن به رفتار فرد كاهش می یابد. در واقع، ماركس و دوركیهایم، چیزی به نام فرد را اساساً نمی بینند.
برای آنان اجتماع، نهادهای اجتماعی، مناسبات اجتماعی، سازمان های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است كه اهمیت دارد و رفتار انسان ها را شكل می دهد. اما برعكس، در مشرب چهارم یعنی مشرب «معنی» یا «تلقی» كه در اصل ریشه در جامعه شناسی وبر دارد، از وی فراتر رفته و اساساً چیزی به نام جامعه را در نظر نمی گیرد، بلكه فرد و نقش آفرینی او را اساس و پایه تشكیل جامعه و مناسبات اجتماعی می بیند.

زیبا كلام هدف بررسی و مطالعات جامعه شناسی را از دیدگاه این چهار مشرب این گونه بر می شمارد:

از دید كاركردگرایان، هدف یا رسالت جامعه شناسی مطالعه، بررسی و توضیح و فهم این است كه چرا و چگونه جامعه در یك شرایط و وضع عادی قرار گرفته و نهادهای مختلف آن كار كردهای خود را انجام می دهند. از دید دوركهایم، وظیفه و رسالت جامعه شناسان كشف و شناساندن روابط میان «حقایق» یا «واقعیت های اجتماعی» است. درست همان طور كه در علوم كاربردی یك فیزیكدان روابط علت و معلولی میان پدیده های مادی در طبیعت را كشف و شناسایی می كند.

ماركسیست ها نیز همچون كاركردگرایان معتقدند كه هدف جامعه شناسی درك، تبیین، شناخت جامعه و مناسبات اجتماعی است. با این تفاوت كه از دید ماركسیست ها، این هدف در فهم بهتر تضاد طبقاتی و رسیدن به تغییر و انقلاب خلاصه می شود.

اما از دید وبر و تعامل گرایان هدف اصلی جامعه شناسی درك، شناخت و فهم معنا و مفهوم رفتارهای اجتماعی ما انسان ها ست......




رویكرد دیگری كه زیباكلام از بحث و بررسی آن غافل نمی شود «جامعه شناسی اسلامی» است كه در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بویژه به دنبال انقلاب فرهنگی به وجود آمد. «جامعه شناسی اسلامی» در حقیقت یكی از زیرمجموعه های كل بزرگ تری با عنوان «علوم انسانی اسلامی» است. زیباكلام دراین مورد صراحتاً می گوید كه قائل به چیزی به نام علوم انسانی اسلامی مانند جامعه شناسی اسلامی، علوم سیاسی اسلامی، روابط بین الملل اسلامی، مدیریت اسلامی ، اقتصاد اسلامی و ... نیست و برای این مدعای خود این گونه اقامه دلیل می كند كه علم اگر علم باشد آزاد و مستقل از ایدئولوژی خواهد بود. می توان گفت این یا آن اندیشمند مسلمان، عالم دین و اسلام شناس در خصوص جامعه ، طبقات ، روابط و مناسبات اجتماعی و دیگر موضوعاتی كه در جامعه شناسی مطرح است این گونه می اندیشد، اما گفتن این كه چیزی به نام جامعه شناسی اسلامی وجود دارد به عنوان مجموعه فكری مشخص، منظم و منسجم كه جملگی مسلمانان روی آن اجماع دارند، به اعتقاد زیباكلام سخن واقع بینانه ای نیست.
آیا جامعه شناسی علم است؟
بخش پایانی كتاب دكتر زیباكلام كه حجم قابل توجهی از كتاب را به خود اختصاص داده و گویا جان مایه كلام نویسنده و كتاب در همین بخش گنجانده شده است، حول یك سؤال محوری و مناقشه برانگیز پیرامون ذات رشته جامعه شناسی شكل گرفته است و آن این كه آیا جامعه شناسی از جنس علم است یا خیر؟ و همان طور كه از علم فیزیك ، علم شیمی ، علم پزشكی، علم كامپیوتر صحبت می كنیم آیا می توان به علم جامعه شناسی هم قائل بود؟ و آیا اصول و ضوابط و راه و روش هایی كه معمولاً تحت عنوان «روش علمی» درحوزه های علوم طبیعی، كاربردی یا دقیقه به كار گرفته می شود را می توان در جامعه شناسی هم به كار گرفت یا خیر؟
زیباكلام در پاسخ به این پرسش، رویكردی تاریخی را پیش می گیرد و این گونه عنوان می كند كه ؛ «علم» جامعه شناسی توسط آگوست كنت در قرن نوزدهم پایه گذاری شد و پیدایش «جامعه شناسی علمی » را معلول ۲ تحول می داند نخست جداشدن جامعه شناسی به عنوان یك رشته مطالعاتی مستقل از دیگر علوم. تا قبل از این تحول، مطالعات مربوط به جامعه در دل علوم دیگر همچون تاریخ، اقتصاد، اخلاق، حقوق و حتی فلسفه قرار داشت. تحول دوم مربوط به جریان «علم گرایی» (scientism) می شود كه نطفه های اولیه آن در قرن هفدهم توسط رنه دكارت شكل گرفت و تا قرن نوزدهم بدل به باوری استوار شد. اعتقادی كه براساس آن علم و مطالعات علمی ابزاری مطمئن و كم و بیش منحصر به فرد برای شناخت و كسب معرفت است. دكارت معتقدبود كه كار طبیعت و جهان هستی از روی تصادف و بی هدف نیست، بلكه بر طبیعت یك مجموعه قوانین، اصول و ضوابطی حاكم است. اصول و قوانینی كه انسان می تواند آنها را كشف كند و بشناسد. هرقدر كه انسان این قوانین را بهتر، كامل تر و بیشتر بشناسد، به همان میزان نیز تسلطش بر طبیعت و جهانی كه درآن زندگی می كند، بیشتر می شود. به این اعتبار، علم نه تنها سره را از ناسره، حقیقت را از مجاز تفكیك می كرد، بلكه حتی انسان را قادر به پیش بینی كرده بود. بنابراین هر اعتقاد و نظری كه مهر علم بر آن بود، معتبر و بی چون و چرا پذیرفته می شد. تحول دیگری كه در قرن نوزدهم پیش آمد و تأثیر مستقیم و بنیادی بر فلسفه علوم انسانی گذاشت، نظریه تكامل چارلز داروین بود.
براساس ادعای داروین حیات امری یكنواخت نیست بلكه موجودات پیوسته درحال تغییر و تحول یا تكامل اند. نتیجه منطقی نظریه تكامل داروین درحوزه علوم انسانی آن شد كه زندگی اجتماعی بشر نیز باید درحال ترقی، تكامل و روبه پیشرفت باشد.
نتیجه ظهور و سیطره این دو جریان علم گرایی و نظریه تكامل در نیمه اول قرن نوزدهم، پیدایش مشرب اثبات گرایی بود. مشربی كه در یك كلام خلاصه می شود و اعتقاد به علمی بودن علوم انسانی. و جامعه شناسی بدل شد به یكی از ستارگان این تحول فكری و یكی از جلوداران آن.
آگوست كنت - خالق جامعه شناسی علمی- درحقیقت به ندای ۲۰۰ سال قبل رنه دكارت پاسخ مثبت داد. او نظریه انقلابی دكارت را كه «بشر با شناخت قوانین حاكم بر جهان هستی می تواند بر طبیعت تسلط پیداكند» یك گام به جلو برد و مدعی شد كه بر جامعه انسانی هم قوانین و اصولی دقیق و منضبط حاكم است كه باشناخت و كشف آنها بشر می تواند بر جوامع و رفتار گروهی انسان ها اشراف پیداكند و در نتیجه جوامع بهتر، پیشرفته تر و تكامل یافته تری طراحی كند.
اما به تدریج در قرن بیستم تردیدهای جدی بر ساختار علم گرایی معرفت علمی، گزاره های مبتنی بر علم و كشف حقیقت از طریق علم به وجود آمد. اكنون بیش از نیم قرن است كه علم دیگر آن بت عیار نیست.
پیدایش پست مدرنیسم و ظهور اندیشمندان پست مدرن از اواسط قرن بیستم به این سو درواقع واكنشی در قبال آن باورهای سفت و سخت و جزم اندیشانه به حاكمیت بی چون و چرا و زعامت علم و پندارهای علم محوری بود كه در قرن نوزدهم شكل گرفته بود.
پرسش بنیادین اندیشمند پست مدرنی چون میشل فوكو این بود: «چگونه می توان علم را از بدل شدن به قدرت یا بدل شدن به ابزاری در خدمت قدرت، حفظ كرد؟»
صادق زیبا كلام در بخش پایانی كتابش- پس از بیان تاریخچه ای از شكل گیری جامعه شناسی علم گرا- شاید تحت تأثیر توماس كوهن و كتاب «چیستی علم» آلن چالمرز (ترجمه: سعید زیباكلام) به نقد علم گرایی و جامعه شناسی علم گرا می پردازد و صراحتاً اعلام می كند كه جامعه شناسی علم نیست و مدتی می شود كه امروزه این نگاه به جامعه شناسی كاملاً منسوخ شده است و براین باور است كه امروزه هیچ جامعه شناس جدی در غرب نیست كه به جامعه شناسی همانند فیزیك و شیمی نگاه كند. «اثبات» و «ابطال» یك نظریه در جامعه شناسی، دیگر معنا و مفهومی ندارد.
ضعف در بنیان خود علم و معرفت های علمی، تشكیك در عملكرد نظام سرمایه داری به عنوان محصول مدرنیته و دیگر مؤلفه های مدرنیته همچون تكامل، ترقی و پیشرفت محتوم بشریت و بالاخره مباحث معرفت شناسی پیرامون ادعای علم به عنوان یگانه منبع كسب آگاهی، شناخت و كشف حقیقت به علاوه به چالش كشیده شدن «روش علمی» دست به دست یكدیگر دادند و از نیمه دوم قرن بیستم اعتقاد به علم به عنوان روشی مطمئن و بی چون وچرا برای كشف و اثبات حقیقت را با اشكالات اساسی روبه رو كرد و وقتی كه علم از آن جایگاه رفیع به زیر كشانده شد بنیان اثبات گرایی وعلمی بودن علوم انسانی از جمله جامعه شناسی هم متزلزل شد. 
صادق زیباكلام از جمله دلایلی كه در نقد جامعه شناسی علم گرا عنوان می كند این است كه نمی توان رفتار انسان ها را همچون رفتار ذرات ماده مطالعه و بررسی كرد و اصول و قوانین مرتبط با آنها را كشف و ثبت كرد و براساس آن رفتار و كنش های فردی و اجتماعی انسان را پیش بینی كرد. چرا كه ادراك انسان های مختلف از اوضاع یكسانی كه در آنها قرار می گیرند، یكسان نیست و در نتیجه رفتار و كنش های آنان نیز یكسان نخواهد بود و به این اعتبار رفتار و كنش های فردی و اجتماعی قابل «پیش بینی» و «قاعده مند» (كه یكی از اصول علمی بودن و روش علمی است) نیست.
پیش فرض دیگر علم گرایی این بودكه یافته های علمی فارغ از محقق هستند اما برخلاف علوم دقیقه و كاربردی كه محقق معمولاً جهت گیری خاصی ندارد ولی در علوم انسانی اعتقادات، معرفت ها، پیش فرض ها و مطالعات قبلی محقق، تحقیقات و یافته هایش را تحت تأثیر قرار می دهد.


منبع: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جامعه شناسی - جامعه شناسی به زبان ساده


واقعا توصیه می کنم اگر اولین بارتون هست که می خواید جامعه شناسی رو مطالعه کنید. این کتاب رو بخونید.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نظریه‌های جامعه‌شناسی - استاد دکتر امانی
Rainbow از مُدگرایی تا نابودی جامعه !
Rainbow ارتباط جامعه شناسی با علوم دیگر !
  زندگینامه ی ژولیا کریستوا ( فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی-بلغاری )
  توصیه هایی ساده برای فرهنگ سازی مصرف بهینه
  نکات و هنجار های تالار اجتماعی(جامعه شناسی)
  امنیت مهمترین شرط بقای یک جامعه سالم
  جامعه شناسی چیست؟
  جامعه
  اسطوره‌شناسی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان