12-08-2015، 6:51
شعر طنز و بسیار جالب از مجادله بین زن و مرد
* این شعر صرفا جنبه طنز داره و لذا کسی به دل نگیرد! *
شعر طنز و کل کل زن و مرد
شعر طنزی که امروز آماده کردیم، کاری از دو شاعر طنز پرداز زن و مرد میباشد. سایت فارس وی، شما را به خواندن این شعر طنز بسیار بامزه و جالب دعوت میکند.
…
شاعر زن:
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید! ?
مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید ?
برای من اما فقط یک نفر / “براد پیت من” را “حَسَنْ” آفرید!
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید
(آقایون ادامه مطلب رو بخونید..!)
…
شاعر مرد:
به نام خداوند مرد آفرین / که بر حسن صَنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین ?
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین!
رژ و ریمل و خط چشم و کِرِم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بی خشم و کین
زنی از همین سادگی سود بُرد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین
* این شعر صرفا جنبه طنز داره و لذا کسی به دل نگیرد! *
شعر طنز و کل کل زن و مرد
شعر طنزی که امروز آماده کردیم، کاری از دو شاعر طنز پرداز زن و مرد میباشد. سایت فارس وی، شما را به خواندن این شعر طنز بسیار بامزه و جالب دعوت میکند.
…
شاعر زن:
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید! ?
مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید ?
برای من اما فقط یک نفر / “براد پیت من” را “حَسَنْ” آفرید!
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید
(آقایون ادامه مطلب رو بخونید..!)
…
شاعر مرد:
به نام خداوند مرد آفرین / که بر حسن صَنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین ?
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین!
رژ و ریمل و خط چشم و کِرِم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بی خشم و کین
زنی از همین سادگی سود بُرد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین