امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مدافع حرم شهید محمود رضا بیضایی


   شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1

 
روایت سهیل کریمی از شهید محمودرضا بیضایی:


شهادت آقای بیضایی ما را تکان داد تا ما حداقل یکی از آن کارها را تدوین کنیم که انتهای قصه ی ما آقای بیضایی و دفن ایشان است.
درمورد شهید بیضایی خیلی حرف ها گفته نشده است و اینها همین طور خواهد ماند تا زمانی که زمان گفتنش فرا برسد.

محمود حسن باقری گروه بود!

ما شهید بیضایی را حسین صدا می زدیم و کم سن و سال ترین اعضا به حساب می آمد. او آدم عجیبی بود و به غیر از رفتاری که این شخصیت کاریزماتیک را برجسته تر می کرد، در کارهایش بسیار جدی بود و برای ما ایرانی ها نمادی از حسن باقری بود.

من از قبل به دوستان خود می گفتم که قطعا آقای بیضایی در آینده آدم بزرگی خواهد شد و می تواند به فرمانده بزرگی در این عرصه ها تبدیل شود. او تخصص های ویژه ای داشت و تدریس هم می کرد و شاگردان قوی زیادی داشت. اگر من بخواهم خود را جای ایشان بگذارم، خیلی سخت است که دختری دو ساله داشته باشم و از آن دل بکنم.



             شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


شب های محمود بیضایی با یاد کوثر دو ساله اش می گذشت

البته او از دخترش دل نکنده بود و خیلی از شب ها که باهم درد دل می کردیم مدام از دخترش کوثر می گفت. با تمام وجود آنجا کار می کرد اما فکرش در ایران بود. گوشی ایشان همیشه روشن بود و هرگز خط ایران را خاموش نمی کرد.

از ایشان فیلمی هم گرفته ام که آنجا می گوید چه خوب است که من در بانک انصار حساب دارم و خانمم الان بیست هزارتومان از حساب من برداشت و من هم یاد خانمم افتادم و هم فهمیدم که 20هزار تومان از حسابم برداشت کرده است.

دیروز (اشاره به روز تدفین شهید) از برادرش شنیدم که می گفت حسین همیشه ارتباطش را با کوثر حفظ می کرد و اخیرا که به عملیاتی رفته بود در فاصله حدودا ده متری که دشمن آن نقطه را میزد، می خواست بدود که یک لحظه به یاد کوثر افتاد، لحظه ای درنگ کرد و دوباره شروع به دویدن می کند.

وقتی همه چیز برای رفتن مهیا شده بود! ارتباط قلبی ام را با کوثر قطع کردم

در سفر بعد از آن می گفت دیگر ارتباط خود را با کوثر و خانمم قطع کردم. حسین از قبل فکر همه چیز را کرده بود و حتی سر محل دفن خود که تهران باشد یا تبریز نیز با برادرش مشورت کرده بود و حتی به این فکر کرده بود که بهتر است اول خبر شهادتش به مادرش برسد و یا به پدرش و یا اینکه آن ها با شنیدن این خبر چه عکس العملی خواهند داشت.


 

        شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1






محمود همانند شهدا به مرگ آگاهی رسیده بود!

مادرش دو روز بعد از شهادت او یعنی روزی که جنازه به تبریز رسید از شهادت پسرش باخبر شد اما پدرش از قبل خبر داشت که حسین شهید شده است. در واقع حسین خیلی پیش از اینها به خودآگاهی و مرگ آگاهی رسیده بود اما هنوز از خانواده اش دل نکنده بود که پس از آنکه از خانواده اش برید و همه ی تعلقاتش را کنار گذاشت از طرف خداوند گلچین شد و به شهادت رسید.

ایشان در محوری در جنوب دمشق شهید شده است. درواقع در آن منطقه عملیات انجام شده بود و جهت پاکسازی محمود (حسین) هم به آنجا رفته بود. در منطقه یک تله ی انفجاری دست ساز که به اصطلاح تله ی صفحه ای می گویند، کار گذاشته بودند که هنگامی که محمود از آنجا رد می شد تله عمل کرده و منفجر شد و در همان لحظه شهید شده بود.





                   شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1




از روزى که در بهار امسال، نیت کردم برم سوریه، یعنى در فرودگاه امام خمینى، توى پرواز، تو دمشق، در لاذقیه، تو هلى کوپتر، همه ى شب ها و روزهاى شمال سوریه و رفت و آمدهاى به شهرهاى مختلف در اون کشور، کسى که تو همه ى لحظه هام حضور داشت، حسین بود. حسین نصرتى، حتا از عزیز دلم محمد تاجیک هم به من نزدیک تر شده بود. تو همه ى تنهایى هاى سرزمین جنگ و خون ریزى. با همه ى درد و دل کردن ها. خلوت کردن ها. تو گوش هم پچ پچ خوندن ها. از این عملیات به اون عملیات. از این شهر به اون شهر. من همه جا با حسین بودم. حسین همه جا با من بود. به ش مى گفتم یه موقع حرف م رو جدى نگیرى! به نظر من تو حسن باقرى این جمعى... بعد جفت مون پقى مى زدیم زیر خنده. جمع مون معروف بود به شانتورا. و حسین مخ این جمع بود. تو همه ى زمینه ها
*بار اول تو پرواز تهران به دمشق از صندلى جلویى بلند شد و رو به من گفت: آقا سهیل! براى ساخت مستند مى رید سوریه؟ گفتم: لو رفتم؟ گفت: تو سالن ترانزیت دیدم تون. بعد این شروعى بود براى برادرى من و حسین. مى گفت تازه بچه دار شده. "کوثر". مثل بت مى پرستیدش. وقتى تو یکى از هم راهى ها پاش خورد میکروفون دوربین م رو شکوند، تا روز آخر عذاب وجدان داشت. حتا پس از این که خودش شکسته گى رو ترمیم کرد.



چند خاطره از زبان سهیل کریمی


*حسین یکى از پروژه هاى اصلى عکس ممد بود. از همه چى ش عکس مى گرفت. حتا خوابیدن. بنا بود تو ایران هم ممد تاجیک بره سراغش و از خونه و زندگیش هم عکس بگیره. در کنار خانومش و کوثر. ممد مى خواست از کوثر پرتره هاى حسین پسند بگیره. نمى دونم گرفت یا نه
*هر کدوم از بچه ها که شهید مى شدند، اولین نفر حسین بود که خبرم مى کرد. و همه ش حسرت مى خورد. هر از چندى پیامکى به م مى داد. یا از این ور، یا از کنار ضریح خانم زینب یا رقیه خاتون. تو تشییع پیکر حاج اسماعیل اکبرى با هم بودیم. قرارمون رو از شب قبل تنظیم کرده بودیم. اون روز کنار هم خیلى حال کردیم. خیلى. چه قدر واسه اتفاقى که براى تجهیزات و راش هاى من افتاده بود دل مى سوزوند. همه شون رو لعنت مى کرد. تا لحظه ى آخرى که با هم بودیم پى گیر بود
*دو روز پیش تو مراسم ختم پدر خانم یکى از بچه ها، سراغش رو از مسؤولش گرفتم. گفت: دو، سه روزى هست که رفته اون ور. یه چیز غریبى از دلم گذشت





شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


روز میلاد نبى خاتم گوشى رو خاموش کردم و نرفتم دفتر. داشتم چیز مى خوندم. تو کتاب خونه ى خونه مون. دوشنبه امتحان داشتم. نماز عشا رو که خوندم و در حین مرور درس ها، یاد حسین از ذهنم گذشت. مثل برق. نمى دونم چرا. بعد تصور کردم اگه حسین شهید شه چى؟ مثل برق از ذهنم گذشت. سعى کردم رو درس متمرکز شم. باز فکر کردم یعنى حسین با چى شهید مى شه؟ باز از ذهنم گذشته بود. نمى دونم چرا. در همین اثنا تلفون خونه از اتاق مجاور زنگ زد. گفتم شاید از اقوام ارباب باشند. رفت رو پیغام گیر. صداى ممد تاجیک بود. تا برسم، یه پیغام نامفهوم گذاشته بود. زنگ زدم. ممد از اون ور خط گفت: حسین نصرتى شهید شد. بدون مقدمه. دنیا رو سرم هوار شد. چشام سیاهى رفت. جیگرم سوخت. حسین، سوریه، نزدیک مثل برادر، کوثر، کوثر، کوثر. سیل اشک امون نداد. زنگ زدم به بچه هاى دیگه. فقط پشت خط هق هق مى کردیم. حسین تو دمشق شهید شده بود. جیگرم سوخت
••••••••••
پایان هر روز که مى شد، و هنوز گرد و غبار و دود و دم عملیات رو از سر و کول مون نشسته بودیم، حسین اصرار به دیدن راش ها مى کرد. میومد تو اتاق و سر تخت من مى نشست و پافشارى مى کرد همه ى راش ها و عکس ها رو با دقت تمام ور انداز کنه. مى گفتم: دارم خاطرات م رو مى نویسم، الآن مزاحمى. مى خندید و مى گفت: خاطرات تو منم! ویدئوها رو نشون بده. مى گفت: این طورى عیب هاى کارهام رو هم مى تونم بفهمم. تو همه چى دقیق بود. مى گفت کاراى ما هم یه جور مستند سازیه. تو همین اتاق، رازهاى مگوى زیادى بین مون رد و بدل شد. مى گفت: باورم نمى شه من کنار سهیل کریمى دارم کار مى کنم... سهیل کریمى! حالا سهیل کریمى کیه و کجاست، حسین نصرتى کجا؟ حسین هم پروژه ى مستند من بود و هم پروژه ى عکس ممد. حالا همه مون پروژه ى حسینیم. سوژه ى خنده ى حسین. جیگرم بد جورى مى سوزه، بد جورى





 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 




محمد تاجیک از بیضایی می گوید: من از زمان جنگ ایران و عراق شاید صدنفر از دوستانم را دفن کرده ام.

صحنه ای که من در آن با بیل خک برداشته و داخل قبر بر روی پیکر شهید ریختم به معنی پایان قصه مستند ماست.

شهید محمودرضا بیضایی آدم عجیب و غریبی نبود که بگوییم خاص بود و کسی دیگر مثل او وجود نداشت و ندارد؛ زیرا خاک ایران افراد زیادی از این دست را پرورش می دهد. یعنی اگر محمودرضا به اروپا و امریکا و امثال این کشورها می رفت، آدم خاصی به حساب می آمد چرا که خاک آن نقاط آدم هایی از این جنس را تولید نمی کند.

محمودرضا یک فرد معمولی بود. رستم دستان بودن در تمام افراد این سرزمین نهادینه است، منتها باید زمینه فراهم باشد. در واقع زمینه برای محمودرضا فراهم بود و خود را نشان داد. همه ی آن کسانی که الان در سوریه هستند همه مثل محمودرضا هستند.

به قول شهید چمران هنگامی که شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود. ما از این افراد در جامعه خود زیاد داریم که به قول حضرت امام یا در شکم مادران خود هستند یا در بغل آنان و یا در مدرسه و هروقت موقع آن برسد خود را نشان خواهند داد. محمودرضا فرد متخصص و باشعوری و با صلابت بود و اواخر در کارش بسیار ارتقاء یافته بود. او با شهامت، دلیر و کاربلد بود.





شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


اگر دوباره جنگ اتفاق بیافتد بازهم مانند دهه شصت این مردم به میدان می آیند و قطعا می ایند مگر اینکه انسان نباشند و گرنه این خاصیت خاک ماست که همیشه چنین انسان هایی را تربیت کرده است و من مخالفم با کسانی که می گویند نسل امروز میدان را خالی می گذارند و با یقین می گویم که آن ها اگر لازم باشد به میدان خواهند آمد.

هر وقت با شهید جایی می رفتیم و مثلا به یک موشک دست ساز برخورد می کردیم، محمودرضا می گفت این موشک کار من است. یعنی امضای خود شهید روی آن بود و آن موشک سبک کار محمودرضا بود نه کس دیگر.



 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1


 


شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در ظهور مولا باشیم و این جز با فدا شدن محقق نمی شود 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
 سپاس شده توسط Mr.Unnamed ، reza-n ، mr.destiny
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  کلام و اعتقادات شیعه
  زندگینامه شیخ کلینی، از محدثان مشهور شیعه
Brick علائم نزدیک به ظهور
Brick شیطان به وسیلۀ زینت دادن متاع‌های دنیا در عقیدۀ انسان نفوذ می‌کند و..
  ظهور نزدیک است.
  چگونه می توانیم با امام زمان (عج) ارتباط داشته باشیم؟
  چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟
Star دیدار رییس دانشگاه مذاهب اسلامی کشور با ائمه جمعه شیعه و اهل سنت شرق استان گلستان
Star نباید اعتراضات خوارج‌گونه داشته باشیم
  آیا در دوران غیبت، نباید کار دیگری جز«انتظار»داشته باشیم ؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان