امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاملی در زبان لری!!!

#1
Lightbulb 
زبان لری یکی از زبان‏های مهم است که ریشه‏ در ادب و فرهنگ کهن ایرانی داشته و قدمتی چند هزار ساله دارد.دست یافته‏ های پژوهش گران تاریخ‏ و باستان شناسان دلیلی بر این مدعاست. الیماییدس « Elamites یا «الیماس» همان‏ ساکنان کشور «عیلام» (۱) اند که منطقه وسیعی را دربرمی ‏گرفت و مهم ترین بخش‏های آن‏ «شوش» ، «ماداکتو» ،«خایدالو» (۲) بودند. «خایدالو» همان منطقه زاگرس‏ نشین است که‏ در ادوار مختلف تاریخ کانون توجه بود و پیشینه‏ آن به ما قبل تاریخ می‏رسد. این اقوام زاگرس نشین همان «کاسی»(۳)ها هستند که سال‏ها پیش از طلوع آریایی ها در کوهستان‏ها می‏ زیستند .از گفته‏ های تاریخی‏ می‏ توان دریافت که فرهنگ لری شایسته تفحص و جست و جویی بس عمیق است و یکی از راه‏ های‏ نیل به آن بررسی و ریشه ‏یابی زبان و ادبیات و لهجه‏ این قوم در ادوار گذشته است. راهی را که‏ زبان شناسی پیش روی ما می‏گذارد، روش «تطبیق» است.زبان مورد نظر با یکی از زبان‏های مادری و اصلی مقایسه و پس از یافتن اشتراکات و تغییرات، علت پیدایش آن بررسی می ‏شود. کاسی‏ها از هزاره سوم قبل از میلاد به این‏ کوهستان‏ها آمده و سکنی گزیدند «استرابون» آنها را « Cosseens » می نامد. در نوشته‏ های یونانی هم‏ از«کاسیقیریس» یاد شده و آن بمعنی فلزی است که‏ از ناحیه کاسیان صادر می‏ شده است (ر.ک‏ لغت‏نامه دهخدا ذیل کاسیان) احتمال دارد نام دو دهکده«کاسیان بالا» و«کاسیان پایین» در لرستان‏ به همین اقوام مربوط شود. پلینیهم در نوشته‏ های‏ خود از کاسی‏ها یاد می‏کند.(ر.ک سفرنامه‏ لرستان و خوزستان ص ۲۹۴). حال درباره اینکه زبان « لری» متعلق بکدام یک‏ از ریشه ‏ها و زبان‏های ابتدایی است ، معتقدیم که‏ این زبان از زبان‏های باستانی و قدیمی است که‏ رابطه زیاد و در خور توجهی با زبان «فارسی- میانه» (پهلوی) (۴)دارد. نویسنده «نخبه الدهر» راجع به سرزمین «لوز» (۵) که مقصودش همان «لور» -سرزمین لرها – بوده‏ است می‏گوید: « …دیگر سرزمین لوز است که مردمان‏ آن در کوهستان‏هایی که به کوه‏ های اصفهان پیوسته‏ است ،سکونت دارند…و مردمان این ناحیه را زبانی است که به عجمیت همانند است و بیشتر زبان‏ فارسی بین آنها رواج دارد.» (۶) اینک با تحقیق مختصری در یکی از لغات لری‏ و مقایسه این لغت و منشعبات آن با مشابهاتی نظیر آن در زبان فارسی پهلوی و فارسی دری، شباهت‏ و ارتباط قریب بین لری و فارسی را به اثبات‏ می‏رسانیم. واژه شناسی( Morphology ) واز« waz : این واژه در گویش لری به‏ طور معمول و شایع استعمال می‏ شود و به‏ معانی: « پرش، جهش، پرش با قصد گرفتن چیزی‏ و پرواز کردن پرنده » با ترکیبات مختلف می ‏آید که‏ ترکیبات آن از این قرارند: واز برده -borde (واز بردن) ،واز نیایه neyaye (واز-گذاشتن)، واز کنه keane (واز کندن)، واز گرته gerete (واز گرفتن) در هر کدام از این سه مورد، دو واحد کوچک معنایی وجود دارد که هر کدام یک‏ «تکواژه » ( Morpheme ) را تشکیل می‏ دهند. و از یک تک واژه است و برده، نیایه، گرته و کنه، پسوندهای آن و در واقع عناصر (تکواژه‏ های) دیگر تشکیل دهنده این کلماتند. معناشناسی( Semantics ) و کاربرد شناسی‏ ( Pragmatics ) واز به صورت مفرد به معانی‏ مصدری «پرش»، «جهش» و «پرواز کردن پرنده» است، اما صور ترکیبی و غیر مفرد آن هر کدام‏ معانی مستقل و خاصی را دارا هستند که در جای‏ خودش استعمال می ‏شود. - واز برده: (مص)، پرش به سوی شئی و قصد گرفتن یا رسیدن شخص، آن شی‏ء را مانند هنگامی‏ که شخص به سوی جاندار پرنده ‏ای در روی زمین‏ می ‏پرد تا آن را بگیرد که می‏گویند: وازبردسی… ( …Wzbordst ) پرید برای…
- واز نیایه (مص) پریدن و جهت پرش را قرار دادن به سویی خاص که به عنوان مثال گفته‏ می‏ شود: وازنیاسی اوچه « waznyasiuce » پرید به آن سوی مشخص.
- وازگرته: (مص) معنی حقیقی آن پرواز کردن‏ پرنده است، اما به طور مجاز در مورد انسان، هنگام پرش از بلندی یا پرش بلند و طولانی استفاده‏ می‏ شود مانند پریدن از یک سوی جویی عریض، به سوی دیگر آن که اینگونه گفته می ‏شود: سه‏وری‏ جو «ش ص devtju ص پریدن از روی جوی به‏ دیگر سو.
- وازکنه: (مص) پریدن و جهش به سرعت و یکباره، از جا پریدن: به مانند: پریدن کانگورو.
مواردی که ذکر شد در معنی مطلق پرش و جهش اشتراک دارند اما هر کدام مقید به قید خاصی‏ اند که وجه تمایز آن محسوب می‏ شود. در اولی قید «قصد گرفتن یا رسیدن به چیزی» و در دومی «قرار دادن پرش به سوی مشخص و معلوم» و در سومی «پرش از جای بلند و طولانی» و در ترکیب چهارم قید «پرش به سرعت و از جا کندن» موجب جدا شدن و تمایز این ترکیبات از یکدیگر و لزوم توجه در بکار بردن مناسب هر کدام‏ در جای خاص خود می‏شود
اصل تطبیق« Comparative » بررسی لغات و واژه ‏های کنونی و متداول در زبان و تطبیق آنها با صورت اولیه و در واقع «اصل‏ و منشاء»، قدم مهمی است که در شناسایی و بررسی روند تکاملی زبان ما را یاری می‏کند. چه بسیار کلماتی که در طول زمان به خاطر دگرگونی‏های اجتماعی و فکری بشر تحول یافته‏ و بجای واژه‏ های اصیل و قدیمی نشسته است. اینک با تطبیق واژه «واز» با مشابهات آن در زبان‏ پهلوی و نظایر آن در زبان فارسی دری، اصل و منشاء این واژه را بررسی می‏ کنیم . vas ۹ waz ۱۰ پهلوی- پریدنwazidan ۱۱ vazin ۱۲ wazisn ۱۳ ( پهلوی) پرواز کردن‏ para+waz یا pairi : «اوستایی» به دور پرواز کردن ۱۴ بازی بصورت «wazig»هم آمده است. قیاس کنید با «wazig» (بازیگر) و «wazig» (تفریح)، فرهنگ زبان پهلوی وزش، نیز آمده است‏ و بعید نیست که از یک ریشه باشند (ر.ک فرهنگ‏ زبان پهلوی ذیل هر کدام از لغات). همه این واژه‏ ها به صورت « wazidan» مرکب از واز « waz » آمده‏ اند و «وزش» به صورت wazisn نیز آمده و «متحرک»، بصورت wazisnig متحرک بصورت‏ wihezagig (مفرد آن wihez بمعنی حرکت‏ کردن) و warzig ها نیز ترجمه شده است (فرهنگ‏ زبان پهلوی) هم نوشته شده است و اینها مؤید آنند که واژه‏ ها و ترکیبات مذکور ریشه مشترک دارند. «isn » ۱۳ ۱ -اسم مصدر ۲-به آخرین مضارع اضافه‏ می‏شود و لزوم و بایستن را به معنی می ‏افزاید ر.ک‏ فرهنگ پهلوی ذیل« isn » بزوان (مصدر) البازیار: بازدارنده، کسی که باز را برای شکار کردن نگهداری می‏کند باز+یار (صورت و لهجه ‏ای از «دار») در لری(بازنه) bazena به رقاص می‏گویند که‏ وجه تسمیه آن هم به خاطر تحرک و چالاکی رقاص‏ است که در حین حرکات موزون از خود نشان‏ می‏دهد. باز: (پیشوند بعضی افعال) در پهلوی بصورت‏ ( mbaz ) نوشته می ‏شود abaz kardanaz (پهلوی) وادار به ترک کردن، که معنی تحت اللفظی‏ دقیق‏تر آن: «باز داشتن از…» است. «باز» در فارسی بر سر بعضی افعال می‏آید ، مانند: بازماندن ، بازداشتن ،بازگرفتن، بازیافتن، بازجستن، بازرستن، بازآوردن، بازپس ‏داشتن ، بازپس‏ هشتن و…۲۷که می‏توان مقصود از«باز» را در آن جست و جو کرد، مثلا: بازماندن (از حرکت‏ و بازدیدن، درماندن)، بازداشتن (از حرکت و بازیدن‏ نگه داشتن ) بازگرفتن (گرفتن قدرت بازیدن)، بازیافتن (پیداکردن و یافتن طریق) بازجستن‏ (جست‏وجوکردن، از باز و طریق مشی)، بازرستن‏ (بازیافتن، نجات پیدا کردن)، بازآوردن‏ (مراجعت‏ دادن، طریق باز را پس آوردن)، باز پس داشتن (بازدید و رفتن را به تأخیرانداختن) باز پس هشتن (باز پس داشتن) ۲۸ بعد از این بیان باید گفت:معانی‏ای که بعضی‏ از لغت نویسان راجع به این ترکیبات گفته ‏اند، از جمله: « مکرر ،معاودت ،دوباره ،پس» قابل‏ تطبیق نمی‏تواند بود و آنچه در متون فارسی آمده، هیچکدام معنی تکرار، یا غیره ندارد و هم نمی‏توان‏ گفت که «باز» زائد است و بی‏معنا ،چرا که استعمال‏ آن به وفور دیده شده و اگر زائد و بی‏معنی می‏بود حذف آن جواز داشت که بر خلاف آن به طور مکرر استعمال شده است. از این رو می‏توان معنی دقیق‏تر «بازیدن» را در بعضی ترکیبات که با «باز» همراه است گنجانید و این ابهام معنی را رفع کرد .البته «باز» به معنای‏ دیگر هم وجود دارد از جمله: بمعنی گشاده، دوباره، امر به بازی کردن، وقت، هنگام، وجب‏ و…که شاهد این موضوع نیستند. باز، یازه، واز، بوز، یوز، باره ، پوز، بازه، بواز، بیواز، پسوند اسامی: شب باز، شب یاز، بیواز، خربوز، شباره، شب‏باره، شپوز، شب بازه، شیوز، خربواز، خربیواز، چرهواز، همگی بمعنی: خفاش (شب‏پره ،مرغ عیسی) هستند. «شب‏یازه»: مرکب از شب+یازه. «یازه» از «یازیدن» اخذ شده که یازیدن را قصد کردن و تمایل پیدا کردن به چیزی معنی کرده ‏اند مثل: دست‏یازیدن، پای‏یازیدن، چنگ‏یازیدن، اما بهتر آن است که «یازیدن» را بمعنی «دراز کردن و فرابردن برای اخذ یا قصد چیزی» بگیریم. ۲۹ قیاس کنید با «خدنگ‏یازه» (با حرکت و جنبش نیز) «دهخدا» که در این صورت مصحف‏ «بازیدن» یا «وازیدن» ۳۰ است و معنی حقیقی آن با این فرض بیشتر تطابق دارد تا با یازیدن که هیچ‏ اساس و اصلی ندارد. آنچه «اوبهی» راجع به «یازی» (حاصل مصدر) گفته است شاهد خوبی برای مدعای ماست او «یازی» را «قلاچ» معنی کرده که آن به مفهوم‏ «جهیدن یا جست بر جست رفتن» ۳۱ است که با معنی «باز» هم تطابق دارد. از این روی «شب‏باره و شب‏باز» را مصحب‏ «شب‏یازه» دانستن صحیح نیست ،که مصحح‏ برهان قاطع بر این عقیده است و شب‏یازه را اصل‏ فرض کرده و بقیه صور را تصحیفی از شب‏یازه‏ می‏داند. ۳۲ شاهد این سخن وجود لغاتی به همین‏ معنی(خفاش) به صورت « بیواز ،بواز، بوز، خربواز و خربیواز) است. «بیواز» یعنی بی پر چرا که خفاش پر ندارد. «بواز» هم لهجه‏ ای از بیواز است و «بوز» با حذف فراوان برای تخفیف بدین‏ صورت درآمده است. «خربواز و خربیواز» هم به معنی خفاش بزرگ‏ است. «چرهواز» که در لغتنامه دهخدا به صورت ]چ‏ ه[ نوشته شده مرکب از چره+واز است که (چ ر) اصح است و معنی آن«چست و چالاک»است، اما برای صورت اولی معنایی نیافتیم که ظاهرا تفاوت اعرابی است و اهمیت چندانی ندارد و معنی‏ مقصود هم همان چرهواز(چست و چالاک) است. تتمه در معنی «وای way » همانگونه که در ابواب قبلی به بحث «وای» و ارتباط آن با «واز» اشاره شد ، اکنون در این تتمه‏ اندکی راجع به وای و ترکیبات آن و شواهدی چند راجع به ترادف و تطابق این دو لغت گفته می‏شود و بیشتر مورد بررسی قرار می‏گیرد. Way :پرنده ،هوا ،جو ، پرواز کردن‏ (پهلوی) ۳۳
Wattar آسه وای بدتر(دیو) ۳۴
Weh آسه وای بر(ایزد) ۳۵
که در هر دو آسمان و هوا لحاظ شده است. Andarway : هوا، جو (پهلوی) ۳۶ هرناسه: جوی، هوایی(پهلوی) ۳۷ در اوستا «ویو»، بمعنی فرشته پاسبان در هواست و vayu ۳۸ (سانسکریت) وای بمعنی‏ «باد» هم در زبان پهلوی آمده است ۳۹ ز Wayendg س پرنده (پهلوی) ۴۰ ز Wayedna س در پهلوی بمعنی وزیدن‏ است ۴۱ اندروای، بمعنی: میان زمین و آسمان، سرگشته و حیران و معلق و «وای،وای» بمعنی‏ پرش و طیران در فارسی آمده و با ترکیبات متفاوت‏ گفته شده است.۴۲ در زبان لری نام دو مرغ با «بای» که لهجه‏ای از«وای» است آمده است. بای کپو « bay kapo » پرنده ‏ای است سیاه‏ رنگ، به اندازه چلچله که به طور معمول غروب‏ها در آسمان پرواز می‏کند . ۴۳ باینه «bayena »، مرغی است وحشی که عوام‏ معتقدند صدا و پرواز او شوم است و بر بالای هر خانه ‏ای پرواز کند موجب بیماری نوزادان آن خانه‏ می‏شود. ۴۴ بای « bay » بمعنی «باد» با ترکیبات مختلف‏ استعمال می‏ شود: بای امایر « bay amaye »، باد آمدن ۴۵
بای سر « bay sor» باد سرخ ۴۶
بای کش « bay kash » وسیله بارکشی ۴۷
بای شنه « bay shane » باد زدن ۴۸
بای شو « bay sho » بادبزن ۴۹
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  10 زبان برتر دنیا
  چگونه زبان انگلیسی یاد بگیریم؟
  یک مقاله کامل راجب زبان برنامه نویسی ++c
  آسان ترین زبان دنیا برای یاد گیری کدام زبان است
  ده حقیقت جالب دربارۀ زبان انگلیسی
  تولید زبان برنامه‌نویسی برای مدارهای بیولوژیکی
  طراحی دستگاه پوشیدنی مترجم زبان اشاره نابینایان توسط دانشمند ایرانی و همکارانش
  ساخت ربات خانگی فارسی زبان با قابلیت ارسال تصویر
  برای درمان سرفه گل گاو زبان مصرف کنید
  واکنش زبان پس از هر بار چشیدن غذا

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان