قصر دوترانت( Le chateau de otrante )در تاريخ ادبيات غرب نقش بسيار مهمي ايفا کرده است. اين اثر دقيقا اولين رمان گوتيک و اعجاب انگيزتر آنکه آرک والپل نويسندهي اين رمان در سال 1764 اين اثر را به منظور سرگرمي، تخطئه و دست انداختن اطرافيانش با 500 نسخه منتشر کرد.
ادبيات گوتيک (گاهي اوقات وحشت گوتيک نيز ناميده ميشود) ژانري از ادبيات است که از ترکيب وحشت و مضامين عاشقانه به وجود آمده است.به طور کلي باور بر اين است که يک نويسنده انگليسي به نام هوراس والپول اولين بار در سال 1764 با رمان قلعه اوترانتو اين سبک را معرفي کرده است.
موضوعات به کار رفته در اين سبک بر اساس وحشت، عاشقانه و ملودرام دسته بندي ميشوند.ادبيات گوتيک رابطه بسيار نزديکي با معماري گوتيک دارد.
رمانهاي گوتيک اضطرابهاي دروني را نشان ميدهند. اين اضطرابهاي مبتذل و پيش پاافتاده ناشي از موجودات شيطاني، ديو و غول نيست بلکه اضطراب هاي تکاندهنده، متأثر از تصور صحنهاي آشفته و هيجانانگيز است.
قصر دوترانت( Le chateau de otrante )در تاريخ ادبيات غرب نقش بسيار مهمي ايفا کرده است. اين اثر دقيقا اولين رمان گوتيک و اعجاب انگيزتر آنکه والپل نويسندهي اين رمان در سال 1764 اين اثر را به منظور سرگرمي، تخطئه و دست انداختن اطرافيانش با 500 نسخه منتشر کرد. اين نوشته در محل اقامت او در کناره هاي استرابري هيل منتشر شد.
اين رمان متأثر از داستانهاي ايتاليايي است منسوب به کاهني که در کليساي شهر ميزيسته و اظهار ميدارد که نسخهي اصلي، خصوصيت نوشته هاي گوتيک را دارد که در کتابخانهي خانواده اي کاتوليک در شمال امريکا نگهداري ميشود.
مطالب نوشته شده در مورد قصر بيشتر از پيش ما را مطمئن ميکند که نوشتهاي دور از حقيقت است و تمام کساني که اين داستان را خواندهاند متحير و مشوش شدهاند.
اين رمان متأثر از داستانهاي ايتاليايي است منسوب به کاهني که در کليساي شهر ميزيسته و اظهار ميدارد که نسخهي اصلي، خصوصيت نوشته هاي گوتيک را دارد که در کتابخانهي خانواده اي کاتوليک در شمال امريکا نگهداري ميشود.
توماسگري، شاعر، در نامهاي خطاب به والپل ميگويد که قصر دو ترانت چنان وحشتي در من برميانگيزد که نه تنها خود بلکه متعلقين من هم شهامت خوابيدن در آن را ندارد. مطالب نوشته شده بسيار دور از ذهن است.
ويليام واربورتن، کشيش و متخصص در معماري قرون وسطي از تصورات زيبا و استعداد قابل توجه او سخن ميگويد. او ميگويد نويسندهي اين کتاب با ايجاد ترس و وحشت و ترحم احساسها را از معايب اخلاقي منزه ميکند. در قرن معرفت، فروغ دانش، مشاهدات عقلي و منطقي و مراجعه به صحّت دائرة المعارفها، وحشتي بزرگ و درعينحال بسيار نو هويدا ميشود. ما در عين حال جاي پاي اضطراب و تزکيه را ميبينيم. اما اين اضطراب مانند اضطرابهاي مبتذل و پيش پا افتاده و تصنعي داستانهاي مشرق زمين نيست. نمونهي آن قاليچه پرندهي علاء الدين و چراغ جادو و وردخواني است. اينها به هيچ وجه حيوان افسانه اي، هيولاهاي خيالي و موجودات شيطاني نيستند. اين اضطرابها ناشي از اعتقادات مذهبي و آداب و رسوم مسيحي هم نيستند.
تزيينات و محيط خانوادگي قصر توصيف شده توسط وال پل بيشتر از پيش ما را دچار اضطراب ميکند تا بازيگرهاي آن مثل مانفرد-که نماد شخص غالب-و يا هيپوليت که سمبول نجابت است.
آليس. ام. کين در مطالعهاي که روي رمان سياه (1967)( Le Romanterrifiant ou Roman noir ) کرده است اينچنين ميگويد: راهروهاي کهنه و فرسوده، انسانهايي با جوشن و کلاه خود، گذرگاههاي پيچ در پيچ و گردش شبحها همه خيال برانگيزند.
ساختمانهاي قديمي گوتيک با برجها و خندقها و پلهاي متحرک که پايين مي آيند براي عبور اسب سوارهاي مجلل. همه اينها تشريفات قرون وسطي است. لباسهاي زمان بربريت، خرافات، اسباب و وسائل و تدارکات قصر نمونه و سرمشق بسياري از اين نوع آثار شد که موضوع اصلي براساس وحشت مافوق طبيعي است. در زمانهي ما ميتوان گوتيک را وحشتناک، سياه، سرسام، خشمگين نام نهاد.
نمونههاي اين آثار بسيار زيادند، يکي از آنها کتابشناسي گوتيک( Gothic Bibliography )، که توسط مونتاگ سامرز ( Montague Summers ) در سال 1940 در لندن منتشر شد، گواه اين ادعا است. اين کتاب با 620 صفحه، اشارهاي دارد به کتابهايي که بين سالهاي 1824-1764 منتشر شد.
به شيوهي مطمئنتري بايد گفت که اين کتاب شامل فهرست هاي فتنهبرانگيز و عصيان و شورش است. بهطور مثال با حرف(S) ميتوانيم با اسم مارکي دوساد( Marquis de Sade ) و نوشتههايش آشنا شويم. طبيعتا در کنار نويسندگاني چون آن رادکليف( Anne Radcliffe ) و متئولوئيس( Matthew G. Lewis ) نويسنده کتاب مشهور(1796) نويسندگان فراموش شده، تحقير شده و يا ناشناس نيز بسيار فراوانند. بيشترين آنها نويسندگان انگليسي و بريتانيايي هستند.
از ديدگاه موريس لوي رمان گوتيک، رماني انگليسي است. هرچند بعضي از رقبا از کشورها و فرهنگهاي ديگر نيز هستند.
ساختمانهاي قديمي گوتيک با برجها و خندقها و پلهاي متحرک که پايين ميآيند براي عبور اسب سوارهاي مجلل. همه اينها تشريفات قرون وسطي است.
از اين نمونه ميتوان از آلمان ارنست هافمن با کتاب اکسيرهاي شيطان(1816)که الهام گرفته از کتاب نوشتهي لوئيس است را نام برد. اين کتاب انسان را در اضطراب، ترس و وحشت فرو ميبرد. فضايي وحشتناک، وهمي و خيالي و غيرمذهبي ايجاد ميکند، نمونهاي مشابه در لهستان که در سال 1815 يافت شد. داستاني با قسمتهايي بي ارتباط که سراسر دلواپسي و اضطراب است.
رمان گوتيک به زبان انگليسي است که در سال 1968 توسط موريس لوي نوشته شده است. اين داستان اشارهاي دارد به وحشت گوتيک که قصرها و صومعهها را فراگرفته. اما سرنوشت ملي آنها زوال و ويراني است.
او اظهار ميدارد اضطراب ناشي از اين قصههاگويي طعم خاک ميدهد يعني همان طعم دلزدگي. لوي ميگويد رمان گوتيک انگليسي مانند خوابي ميماند که انسان با مشاهدهي ويرانيهاي گذشته ناگهان از آن برميخيزد.
روياي سنگيني که انسان را به قهقرا سوق ميدهد. ميدانيم که نويسندگان سورئاليستي مانند آندره برتون و پل الوار تا چه اندازه حساس بودهاند و تا چه اندازه از اين علائم و آثار تقدير کردهاند. در خاتمه بايد بگويم که رمان گوتيک بر پايه و اساس اضطراب و دلواپسي پيريزي شده.
اضطرابات، ناشي از خيالات واهي و شيوههاي پر شور افسانهاي است و دير زماني است که تمام کتابهاي غيرقابل رؤيت الهام گرفته از قصر که پل الوار نمونه بارز آن است به نابودي و عدم موفقيت ادبيات منتهي ميشوند.
منابع: فصل نامه سمرقند شماره 13/ ژان باتيست بارونيه- ترجمهي شعله رجايي، ويکي پديا
ادبيات گوتيک (گاهي اوقات وحشت گوتيک نيز ناميده ميشود) ژانري از ادبيات است که از ترکيب وحشت و مضامين عاشقانه به وجود آمده است.به طور کلي باور بر اين است که يک نويسنده انگليسي به نام هوراس والپول اولين بار در سال 1764 با رمان قلعه اوترانتو اين سبک را معرفي کرده است.
موضوعات به کار رفته در اين سبک بر اساس وحشت، عاشقانه و ملودرام دسته بندي ميشوند.ادبيات گوتيک رابطه بسيار نزديکي با معماري گوتيک دارد.
رمانهاي گوتيک اضطرابهاي دروني را نشان ميدهند. اين اضطرابهاي مبتذل و پيش پاافتاده ناشي از موجودات شيطاني، ديو و غول نيست بلکه اضطراب هاي تکاندهنده، متأثر از تصور صحنهاي آشفته و هيجانانگيز است.
قصر دوترانت( Le chateau de otrante )در تاريخ ادبيات غرب نقش بسيار مهمي ايفا کرده است. اين اثر دقيقا اولين رمان گوتيک و اعجاب انگيزتر آنکه والپل نويسندهي اين رمان در سال 1764 اين اثر را به منظور سرگرمي، تخطئه و دست انداختن اطرافيانش با 500 نسخه منتشر کرد. اين نوشته در محل اقامت او در کناره هاي استرابري هيل منتشر شد.
اين رمان متأثر از داستانهاي ايتاليايي است منسوب به کاهني که در کليساي شهر ميزيسته و اظهار ميدارد که نسخهي اصلي، خصوصيت نوشته هاي گوتيک را دارد که در کتابخانهي خانواده اي کاتوليک در شمال امريکا نگهداري ميشود.
مطالب نوشته شده در مورد قصر بيشتر از پيش ما را مطمئن ميکند که نوشتهاي دور از حقيقت است و تمام کساني که اين داستان را خواندهاند متحير و مشوش شدهاند.
اين رمان متأثر از داستانهاي ايتاليايي است منسوب به کاهني که در کليساي شهر ميزيسته و اظهار ميدارد که نسخهي اصلي، خصوصيت نوشته هاي گوتيک را دارد که در کتابخانهي خانواده اي کاتوليک در شمال امريکا نگهداري ميشود.
توماسگري، شاعر، در نامهاي خطاب به والپل ميگويد که قصر دو ترانت چنان وحشتي در من برميانگيزد که نه تنها خود بلکه متعلقين من هم شهامت خوابيدن در آن را ندارد. مطالب نوشته شده بسيار دور از ذهن است.
ويليام واربورتن، کشيش و متخصص در معماري قرون وسطي از تصورات زيبا و استعداد قابل توجه او سخن ميگويد. او ميگويد نويسندهي اين کتاب با ايجاد ترس و وحشت و ترحم احساسها را از معايب اخلاقي منزه ميکند. در قرن معرفت، فروغ دانش، مشاهدات عقلي و منطقي و مراجعه به صحّت دائرة المعارفها، وحشتي بزرگ و درعينحال بسيار نو هويدا ميشود. ما در عين حال جاي پاي اضطراب و تزکيه را ميبينيم. اما اين اضطراب مانند اضطرابهاي مبتذل و پيش پا افتاده و تصنعي داستانهاي مشرق زمين نيست. نمونهي آن قاليچه پرندهي علاء الدين و چراغ جادو و وردخواني است. اينها به هيچ وجه حيوان افسانه اي، هيولاهاي خيالي و موجودات شيطاني نيستند. اين اضطرابها ناشي از اعتقادات مذهبي و آداب و رسوم مسيحي هم نيستند.
تزيينات و محيط خانوادگي قصر توصيف شده توسط وال پل بيشتر از پيش ما را دچار اضطراب ميکند تا بازيگرهاي آن مثل مانفرد-که نماد شخص غالب-و يا هيپوليت که سمبول نجابت است.
آليس. ام. کين در مطالعهاي که روي رمان سياه (1967)( Le Romanterrifiant ou Roman noir ) کرده است اينچنين ميگويد: راهروهاي کهنه و فرسوده، انسانهايي با جوشن و کلاه خود، گذرگاههاي پيچ در پيچ و گردش شبحها همه خيال برانگيزند.
ساختمانهاي قديمي گوتيک با برجها و خندقها و پلهاي متحرک که پايين مي آيند براي عبور اسب سوارهاي مجلل. همه اينها تشريفات قرون وسطي است. لباسهاي زمان بربريت، خرافات، اسباب و وسائل و تدارکات قصر نمونه و سرمشق بسياري از اين نوع آثار شد که موضوع اصلي براساس وحشت مافوق طبيعي است. در زمانهي ما ميتوان گوتيک را وحشتناک، سياه، سرسام، خشمگين نام نهاد.
نمونههاي اين آثار بسيار زيادند، يکي از آنها کتابشناسي گوتيک( Gothic Bibliography )، که توسط مونتاگ سامرز ( Montague Summers ) در سال 1940 در لندن منتشر شد، گواه اين ادعا است. اين کتاب با 620 صفحه، اشارهاي دارد به کتابهايي که بين سالهاي 1824-1764 منتشر شد.
به شيوهي مطمئنتري بايد گفت که اين کتاب شامل فهرست هاي فتنهبرانگيز و عصيان و شورش است. بهطور مثال با حرف(S) ميتوانيم با اسم مارکي دوساد( Marquis de Sade ) و نوشتههايش آشنا شويم. طبيعتا در کنار نويسندگاني چون آن رادکليف( Anne Radcliffe ) و متئولوئيس( Matthew G. Lewis ) نويسنده کتاب مشهور(1796) نويسندگان فراموش شده، تحقير شده و يا ناشناس نيز بسيار فراوانند. بيشترين آنها نويسندگان انگليسي و بريتانيايي هستند.
از ديدگاه موريس لوي رمان گوتيک، رماني انگليسي است. هرچند بعضي از رقبا از کشورها و فرهنگهاي ديگر نيز هستند.
ساختمانهاي قديمي گوتيک با برجها و خندقها و پلهاي متحرک که پايين ميآيند براي عبور اسب سوارهاي مجلل. همه اينها تشريفات قرون وسطي است.
از اين نمونه ميتوان از آلمان ارنست هافمن با کتاب اکسيرهاي شيطان(1816)که الهام گرفته از کتاب نوشتهي لوئيس است را نام برد. اين کتاب انسان را در اضطراب، ترس و وحشت فرو ميبرد. فضايي وحشتناک، وهمي و خيالي و غيرمذهبي ايجاد ميکند، نمونهاي مشابه در لهستان که در سال 1815 يافت شد. داستاني با قسمتهايي بي ارتباط که سراسر دلواپسي و اضطراب است.
رمان گوتيک به زبان انگليسي است که در سال 1968 توسط موريس لوي نوشته شده است. اين داستان اشارهاي دارد به وحشت گوتيک که قصرها و صومعهها را فراگرفته. اما سرنوشت ملي آنها زوال و ويراني است.
او اظهار ميدارد اضطراب ناشي از اين قصههاگويي طعم خاک ميدهد يعني همان طعم دلزدگي. لوي ميگويد رمان گوتيک انگليسي مانند خوابي ميماند که انسان با مشاهدهي ويرانيهاي گذشته ناگهان از آن برميخيزد.
روياي سنگيني که انسان را به قهقرا سوق ميدهد. ميدانيم که نويسندگان سورئاليستي مانند آندره برتون و پل الوار تا چه اندازه حساس بودهاند و تا چه اندازه از اين علائم و آثار تقدير کردهاند. در خاتمه بايد بگويم که رمان گوتيک بر پايه و اساس اضطراب و دلواپسي پيريزي شده.
اضطرابات، ناشي از خيالات واهي و شيوههاي پر شور افسانهاي است و دير زماني است که تمام کتابهاي غيرقابل رؤيت الهام گرفته از قصر که پل الوار نمونه بارز آن است به نابودي و عدم موفقيت ادبيات منتهي ميشوند.
منابع: فصل نامه سمرقند شماره 13/ ژان باتيست بارونيه- ترجمهي شعله رجايي، ويکي پديا