امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

⇩از این فکرها نکن⇩

#21
         دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
       چشمامو آروم رو هم میذارم تا اشکام بریزن،دیگه نمیتونم هیچ جا رو ببینم،وقتی هق هقت هم نمیتونه آرومت کنه،وقتی نفست درنمیاد،وقتی شکستن خودتو داری نگاه میکنی،وقتی دیگه خیلی تنهایی و هیچ کس و هیچی نمیتونه کمکت کنه،وقتی دنیا انقدر برات بی ارزش میشه که میخوای مچالش کنی و دور بندازی،وقتی نمیخوای باشی ولی باید باشی...محکوم به حبس ابدی... این روزا دلم برا خیلی چیزا تنگ شده...این روزا فقط دارم نگاه میکنم...مثل گمشده های بی نشون...این روزا خالی شده ام ...شاید باید ازابتدا اینگونه بودم...شاید اونوقت هیچ چیز منو نمی آزرد...یه نفرمیگه چقدر زود همه چیزو باور میکنی...آره عزیزم من همه چیزو ساده باور میکنم...من دوست دارم ساده باشم دلم دریایی باشه و عاشق باورامم.چون حسم هیچ وقت بهم دروغ نگفته.دلم میخواد زندگی کنم ,مثل آدم زندگی کنم...دلم میخواد به چیزای خوب فکر کنم ...دلم میخواد هیچکس و هیچی نتونه ناراحتم کنه...منتظرم...منتظر معجزه , منتظر تمام روزای خوبی که در انتظارشم.شنیده بودم دل که بشکند دعا مستجاب می شود!و حالا من مانده ام ...با تکهشکسته های غرورم!خودم !زندگی ام !دعایم ،به کجا رسید پس؟؟؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
آگهی
#22
       دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
  تا حالا فکر کردین:بعضی وقتا  جای این ضمیر دوم شخص مفرد " تو " توی زندگیمون چقدر خالی می شه ؟وقتی حرفایی تو دلت می مونه که نمی تونی به کسی بگی،حتا مادرت ، مادر که شاید نزدیکترین آدم زمینی به هرکسی باشه !  جای خالی " تو " رو بیشتر حس می کنی!کاش همه یه " تو " داشته باشیم !" تو " نه شما .... که مطمئنم زندگی همه مون پر از شما های زیادی هست. از زرتشت پرسیدند زندگی خود ر ا بر چه اصلی بنا کردی؟گفت:4اصلدانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدمدانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد پس تلاش کردمودانستم پایان کار مرگ است پس مهیا کردم        
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#23
           دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
             دنیا دله منوببین تنهاترین خلق خداست،همیشه هرچی خواستمو داغشورودلم گذاشتشدم آواره کوچه تموم شده تحملم ،خسته ازتموم روزا حتی روزتولدمدنیا دنیاچشم من پرآبه اونی روکه میخواستمش دادی یکی سادهدنیا دنیا چشم من خیسه چراهرچی غمه واسه من مینویسهتوکه نمیخواستی بامن باشی زوری خدابه من بگو تاکی بشینم اینجوریبازیه دردتازه باز دلم میبازه بزاربمیرم یاباید بگیرم اجازهتوی تنهایی توغربت توی تاریکی توظلمت، آخ چه دردی داره ببینی داره پژمرده میشه غنچتآخ چه دردی داره بریزی اشکتوتوی خیابون، عین خیالش نباشه اون که میمیری برااون  ذائقه ام پیر شده ،بیست و چند سالگی ام،طعم شصت سالگی داردمیگن:خدا آدمایی روکه خیلی دوست داره زیاد امتحان میکنه!!اینطورکه من حساب کردم،حس میکنم خدادیونه ی منه...!!!خــدایا دیـــــدی ...؟!!کلی بـــــاران فرستادی ،تا این لکه ها را از دلـــم بشویی... !!!من که گــــفته بودم لکه نیست ... !!!زخــم اســــت ... این روزها تلخم، دست برداشته‌ام از توجهِ بی‌ وقفه به حضور آدم هاپرهیز می‌‌کنم از ثبتِوجود‌هایی‌ که ماندگاری ندارند... !!!! 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#24
       دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
           از یه جایی به بعد. . .مرض چک کردن موبایلت خوب میشه،حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری،دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری،یا اس ام اسی بی جواب بمونه،از یه جایی به بعد . . .دیگه دوس نداری هیچکس رو،به خلوت خودت راه بدیحتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه،از یه جایی به بعد . . .وقتی کسی بهت می گه دوست دارم،لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری،از یه جایی به بعد . . .هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه،اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنیاز یه جایی به بعد . . .حرفی واسه گفتن نداری،ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی،و می ری تو لاک خودت،از یه جایی به بعد . . .از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی،جای دوست داشته شدن ها،توی تن و فکر و قلبت می سوزه،از یه جایی به بعد . . .فقط یه حس داری حس بی تفاوتی،نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت،از یه جایی به بعد . . .توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم فقط نگاه می کنی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#25
         دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3     
    آدمی دو قلب دارد،قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر،قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد،همان که گاهی می شکند،گاهی می گیرد و گاهی می سوزد،گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه و گاهی هم از دست می رود...با این دل است که عاشق می شویم،با این دل است که دعا می کنیم،با همین دل است که نفرین می کنیم،و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم...اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم،این قلب اما در سینه جا نمی شودو به جای اینکه بتپد…..می وزد و می بارد و می گردد و می تابداین قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد،سیاه و سنگ هم نمی شود،از دست هم نمی رود...زلال است و جاری مثل رود و نسیم و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماندبالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد...این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کندوقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزدوقتی تو می رنجی او می بخشد…این قلب کار خودش را می کند،نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت،نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی...و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اندبه خاطر قلب دیگرشان،به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند... مشق امشب را بگومیدانم باز هم دلتنگی،روی سفیدی خطوط تار لبانم جاری مشود و من بی اختیار روی کاغذ اینبارمی نویسم"درد دارم"بعضی دردها و چیزهاچـقدر دیدن و شنیدنش تحمل میخواد….خالی ام از حرف….پرم از دلتنگی      
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#26
    دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3       
            زنی را می شناسم که آنقدرها هم دور از چشم نیست....!!زنی که تمام روزهای بی حوصلگی اش،جمله خلاصه شدند درشوقی محکوم به مرگ....!!زن که باشی...درد که داشته باشی...عاشق که باشی....عاشقی ات گناه هم که باشد....آنوقت محکومی به مرگ..........!!مرگ همین لحظه های دلتنگی ست که گلوی دوستت دارم ها را می فشارد..مرگ همین بغض های نیمه شبان است که درد را هجی می کند...زن که باشی....تنها که باشی....عاشق هم که باشی....دست خودت نیست.....خواهی،نخواهی...درد میکشی..لحظاتی هست که هیچ چیز این دنیا قانعت نمیکندوتو فقط نیاز به مردن داری......همین.......!!!! درد ِ دل کـه می کنــی ... ضعـف هـایـت، دردهـایــت را ...... می گـذاری تـوی ِ سیـنی و تعـارف می کـنی... کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد ... تیــز کننــد ... تیــغ کننــد ... و بــزننـد بـه .... روحـت!!!! حرفهایی هست ،بدجور دل میشکنند !بدجور دل می سوزانند !بدجور خراب میکنند !حرفهایی از نزدیکترین کسانت !!از عزیزترین کسانت !گاهی دلت میخواهد ،نزدیک ترین ،آنقدر عزیز نبود !یا اگر بود ،کمی بیشـــتر ..حواسش ،به تاثیر ِ حرفهایش بود
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
آگهی
#27
        دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
             آدما دو بــــار میمیــــرن،اول وقتی اجــــل میاد سراغــــشون،و دوم وقتی که تنهــــا تکیـــه گاهشون پشتــشون رو خــــالی میکنه،اولی حقــــه و دومی رسم روزگـــــاره…عادت ندارم درد دلم را ،به همه کس بگویم ..! ! !پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،تا همه فکر کنند. . .نه دردی دارم و نه قلبیتنـهایــــی یعنــــی . . .هیچکس رو نداشته باشی چهار کلمه باهاش حرف بزنی،و همش مجبور باشی احساساتت رو تایــپ کنی...خدا یا خسته شدم...از این همه دروغ ...از رنگ به رنگ شدن آدم ها ...از بی مهرے دوستان ...از آدمایی ڪه مهربونی منو نشونه ضعفم می دونن ...از تنهایی خسته شدم ...پس ڪی این زندگی تموم میشه !  خدای من!!!نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی،میان این دو گمم !هم خود را و هم تو را آزار میدهم،هر چقدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی و هرگزدوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی،آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی هیچ ، یعنی پوچ !خدایا هیچ وقت رهایم نکن...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#28
      دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
    طعمش تلخ بود. تلخی اش را دوست نداشتیم،نمی دانستیم که دواست، دوای تلخ ترین دردها،نمی دانستیم معجون است، معجون انسان شدن،گمش کردیم، شیطان از دستمان دزدید، بی طاقت شدیم و ناآرام،دهانمان بوی شکایت گرفت و گلایه،دیگر عزم آهنین و طاقت فولادین نداریم،دیگر پای ماندن و شانه سنگی نداریم،انگار ما را از شیشه و مه ساخته اندبرای شکستنمان طوفان لازم نیست، ما با هر نسیمی هزار تکه می شویم، ترک می خوریم، می افتیم، می شکنیم، می ریزیم،و شیطان هم همین را می خواست،خدایا، ما را ببخش،این تعریف انسان نیست، ما دیگر ایوب نیستیم،از اینجا تا تو هزار راه فاصله است، اما ما چقدر بی حوصله ایم،ما پیش از آن که راه بیفتیم، خسته ایم،از نا هموار می ترسیم، از پستی و بلندی می هراسیم،از هر چه نا موافق می گریزیم، شانه هایمان درد می کند،اندوه های کوچکمان را نمی توانیم بر دوش بکشیم، ما زیر هر غصه ای آوار می شوی...،خدایا! ما را ببخش، این تعریف انسان نیست، ما دیگر ایوب نیستیم،خدایا! ما را به ما برگردان، آن معجون تلخ را به ما برگردان، آن اکسیر مقدس، آن" صبرقشنگ را..." وقتی نمیدونی تو دلت چی میگذره !وقتی نمیدونی از این دنیای لعنتی چی میخوای!وقتی قبل از اینکه چیزی رو بخوای اون چیز نابود میشه !وقتی همه باهات قهرند!وقتی نفــــــــــــــــــرین شده ای !چه دلیلی داره که ارزویی داشته باشی؟ چه دلیلی داره چیزی رو دوست داشته باشی ؟ چه دلیلی داره به زندگی ادامه بدی؟ ازین پس تنـــها ادامه میدهـم"درزیر باران"حتی به چتر هم جواب ردمیدهـم"میخواهم تنهاییم رابه رخ این هوای دو نفره بکشــــم...باران نبار من چتر دارم نه یار
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#29
            دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
    دلگیرم از این همه رنج و این همه درد...از این همه خواستن و نرسیدن...این همه دویدن و نرسیدن ....این همه توبه و شکستن....خدایا مرا دست بگیر که کم آورده و در راه مانده ام...از تمام احساس برایم نا امیدی مانده وبس...خسته ام از اینکه همیشه قهرمان شکست خورده پهلوان نمای قصه باشم از اینکه همیشه من باید بگذرم خسته شدم...از همیشه فهمیدن خسته شدم ...خسته ام از تظاهر بزرگ بودن...دلم بچگی میخواهد بهانه گرفتن و تکیه کردن میخواهد دلم درک شدن،میخواهد....دلم لک زده برای درد دل کردن....خسته ام از تظاهر ایستادن....همیشه برای دیگران خواسته ام و خود مانده...همیشه باید به فکر دیگران باشم مبادا به کلامی یا عملی دلشان بگیرد که اگر گرفت کابوس من آغاز خواهد شد...   این حرف را فقط به تو میشود گفتتو می‌‌فهمیمن… جوان مرده‌ام… خیلی‌ جوانمیمیری وقتی‌ دلخوشی نداشته باشی‌میمیری وقتی‌ آرزو نداشته باشی‌وقتی‌ یک روز از خواب دیازپام زده ات بلند میشوی و دنیا را تار می‌‌بینی‌وقتی‌ رویا‌ها چهار خانه می‌ شوند… انگار زندگی‌ را از پشت پنجره می‌‌بینی‌میمیری وقتی‌ نیکوتین می‌‌شود صبحانه و ناهار و شامت… بیا تو هم بکش… تو می‌‌فهمیبعد تشخیص پزشکی‌ می‌نویسند تحلیل رفتگی عضلات به جای آفتاب… به جای آبی آسمان… به جای کمی‌ آغوش باز… به جای صحبت از پرنده… برایت ویتامین تجویز میکنند و آرام بخش…تازگیها کشف کردم مثل من زیاد هستند آنهایی که از روشنی جایی‌ که نشسته اند ظلمات را می‌بینندتو می‌‌فهمی… ما دیوانه نیستیم… ما فقط جوان مرده ایم   امروز دلم از همه ی دنیا گرفته...  یک آرزوی خوب را از دست دادم...دیروز با آرزویم بودم به امید فردا,امروز را بدون آرزویم شروع کردم... سخت است و نفس گیر.. به هیچ فردایی سلام نخواهم کرد... زندگی اکنون است و بس......        
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ
#30
    دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
         م لبخند زد...اول غم داشت نگاهش...خسته از دل سنگی هاسخت بود اول براش...که دوباره بخنده...که از یاد ببرهاما اسون شد...دوباره لبخند زد...از یاد برداما از گنجینه خاطراتش نرفت...واسه همیشه همیشه ثبت شدخاطرات یه گوشه از ذهنش جا خشک کرد...یه پتوی کلفت از خاک به روی خودش کشیدو به خواب رفت...یه خواب طولانی...از دل هم نرفت...یه نقاشی محو از خودش حک کرد رو دیواره قلب با یه لبخند کم رنگدرسته ما ادما فراموشکاریم...خیلی هم فراموشکاریم...اما خاطرات نه...فوق العاده وفادارن...شاید دیگه حرف نزن...شاید سکوت کنن...شاید پنهون شن زیر غبار گذر ایام...اما هستن...جاودانه...همیشگی...ثبت میشن...حک میشن...قابلیت دیلیت شدن ندارن...اما میتونن پنهون شن...واین خیلی خوبه...این که هم هستن هم نیستنما ادم ها مجموعه ای عجیب از تموم احساساتیم...لحظه ای اشک لحظه ای لبخند...گاهی عصبانی...گاهی نهایت رضایتمندی...همه و همه اینها میگذره اما... نه لبخند همیشگیه نه اشک...مدام در حال تعویض موقعیتن!تنها چیزی که جاودانه میشه از اینهمه تغییر خاطراتیه که به جا میذارن...خاطراتی که هیچ وقت پاک نمیشن...پس بیایم مراقب خاطراتمون باشیم...به اونهایی اجازه ورود بدیم که از یاداوریشون به وجد بیایم...خاطرات یار همیشگی ذهن و قلب ما هستن...تا اونجا که میشه خودمون انتخابشون کنیمهر چند بعضی هاشون مهمونای ناخونده هستن!چاره ای جز پذیرششون نیست!اما خیلی ها هم رهگذرن...ماییم که به طرفشون میریم و...اونا حک میشن...برای همیشه...خاطرات جاودانه هستن
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
⇩از این فکرها نکن⇩ 3
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان