انجمن های تخصصی فلش خور › علم، فرهنگ، هنر › ادبیات › عاشقانه ها v
داستان عاشقانه(من که خیلی ناراحت شدم وقتی خوندم)

 


بازی پو، بازی جراحی، بازی فوتبال خیابانی، بازی خیاطی لباس، بازی اکشن، بازی استراتژیک، بازی فکری، بازی ماشین
نظرسنجی: چطور بود؟
خوب بود
بد نبود
بد بود
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت‌های نمایش موضوع

داستان عاشقانه(من که خیلی ناراحت شدم وقتی خوندم)
sama00 آفلاین
هنوز هم دوستت دارم....
****
Registered
ارسال‌ها: 486
موضوع‌ها: 19
تاریخ عضویت: May 2016
سپاس ها 6343
سپاس شده 1529 بار در 903 ارسال
حالت من: هیچ کدام
#18
25-12-2016، 20:24
خیلی خیلی زیبا بود ..... تنکس
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
ارسال‌ها
پاسخ
 سپاس شده توسط مهرسا{شیطون}


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
 یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: داستان عاشقانه(من که خیلی ناراحت شدم وقتی خوندم) - sama00 - 25-12-2016، 20:24


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان