امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

"عاشقانه های رسول ادهمی "

#1
"عاشقانه های رسول ادهمی "



"عاشقانه های رسول ادهمی " 1



دلت ،
سلام دلم را
جواب نمیدهد امّا
فکر و حواسمان هَنوز
رفت و آمد دارند ..
#رسول_ادهمی




پاک فَراموش کردی ،
"دلی" را که برایَت لک میزد ..
#رسول_ادهمی



"عاشقانه های رسول ادهمی " 1



برای زَن ها میوه چیدن از
شاخه های بسیار بلند ،
لذت خاصّی دارد ..
برای همین است که وقتِ بوسیدن ،
روی پنجه آمَدن را
بیشتر از خودِ بوسه دوست دارند ..
#رسول_ادهمی



"مجنون" هم اگر
رسیده بود به "لیلا"ی خویش ،
از "واحد"شان صدای ناسزا می آمد ..
#رسول_ادهمی




خودم را دوست دارم ،
مرا یاد تو می اندازد ..
#رسول_ادهمی



من جای دوستت دارم
از عطرِ چای میگویم ،
از رنگِ شالی که
به صورتت می آید ،
از دردِ زانوهایت حرف میزنم ،
از اینکه جایی شنیده بودم
سبزی برای کم‌ پُشتی
موی زن‌ ها خوب است !
تو به جای دوستت دارم ،
نگرانی وسطِ مهمانی
قاشق از دستم نیُفتد ،
جمله هایم جلوی جمع
مرتّب باشند ..
اوجِ ابرازِ علاقه ات به من
پوست کندنِ یک سیب
برای جُفت‌ِ مان است ،
اوجِ ابراز علاقه ام به تو
عذرخواهی ست ..
عشقِ سالخورده‌ ی من !
غم گوش‌هایت را میشنوم ،
آنجا که همه یک سلامِ ساده را هم
سَرِ دنیای تو داد میزنند ..
#رسول_ادهمی




خوابیده ام اما دلش می خواهد ،
با یک بهانه بیدار شوم ،
موضوع مهمی هست که باید بدانم ،
شانه ام را می گیرد ،
میچرخم ،
وزن لبش آرام روی گونه ام می افتد ،
چشم باز می کنم ،
کمی نگاه ،
خوابیده اما دلم می خواهد ،
با یک بهانه بیدار شود ،
موضوع مهمی هست که باید بداند ،
شانه اش را می گیرم ،
می چرخد ،
وزن لبم آرام روی گونه اش می افتد ،
چشم باز می کند ،
خوابیده ام
کمی نگاه ،
باور کنید موضوعی مهمتر از همین
کمی نگاه ها نیست ؛
من بیدار
خواب او را ببینم ،
او بیدار
خواب من را ببیند ..
#رسول_ادهمی





دوست دارم تو را
برای یک روز
از خدا قرض بگیرم
وَ فردا
هر چقدر تماس گرفت ،
گوشی را بر ندارم ..
#رسول_ادهمی




آبادتر از آن بود ،
که یاد من ویرانه بیفتد ..
#رسول_ادهمی




سر آغوش تو
بین من و پیراهنم ،
دعوا بود ..
#رسول_ادهمی




به خدا دوست داشتنِ تو
دست من نیست؛
خب خودت بگرد ببین
مهرت را کجای دلم
انداخته ای ..
#رسول_ادهمی



به پیراهنت فکر میکنم
به رفاقت تار و صمیمیت پود!
به تفاهمی که پارچه و پوست دارند
به کوچه‌های تنگ آستینت
که در امنیت‌شان دست داری...
#رسول_ادهمی




به هر که گفتم دوستت دارم، رفت!
من در کاهش جمعیت این شهر دخیلم ..
#رسول_ادهمی




دست مرا
محکم بگیر و ول نکن!
من از بلندی روزهای بی‌تو میترسم ..️
#رسول_ادهمی




زن ها آن شبی که
دوستت دارمِ دلخواهشان را میشنوند ،
با گوشواره میخوابند ...
#رسول_ادهمی





دیدی هنوز یک ماه تا تخلیه وقت داری
مدام از بنگاه املاک آدم می فرستند؟
دیدی مجبوری
در را باز کنی تا بیایند ببینند می‌شود جای تو را پر کنند يا نه؟
دیدی به همه جا سرک می کشند؟
حتی اتاقی که عطر آغوش هنوز از آن جا نرفته؟
تو که دیدی چقدر سخت است
خب کمی مدارا کن
این قدر با این و آن قرار نگذار
شاید خواستم و توانم بود که باز
خودم به دلت بنشینم...
#رسول_ادهمی




جنگ نرم يعنی:
دونفر سر این که کدام آن یکی را
بیشتر دوست دارد
به جان هم بیفتند!
#رسول_ادهمی





لُکنت ، فقط از کارماندنِ زبان نیست
چشم‌ها هم گاهی
روی یک چهره گیر می‌کنند ..
#رسول_ادهمی


ما همیشه
یک نفر را پشت صورتمان داریم
که بُریده از دنیا
میخواهد برود
فرار کند اما
لباسش هر بار گیر میکند
به پوست و لبمان
طوری که آدم ها خیال میکنند
داریم میخندیم!
#رسول_ادهمی




وقتی درباره تو
حرف می زنم
صورتم را دوست دارم ..
#رسول_ادهمی


شهر بوی خوبی گرفته
یا شال گردنت
را جایی جا گذاشتی
یا پنجره ی اتاقت باز مانده
یا همین اطرافی ..
#رسول_ادهمی



ارگونومی یعنی
آغوش مرا
اندازه ی احساس لطیف تو بسازند ..
#رسول_ادهمی



طوری در دلت می نشینم
که کسی به غیر من
جا نشود ..
#رسول_ادهمی



️یک بار هم این دوستت دارم لعنتی را؛
به کسی نه، به خود خودت بگو.
خودت برای خودت ناز کن.
خندیدی به خودت بگو ای جان...
لذت ببر از تمام روزهای خلوتت.
از کنج همیشگی با شانه به مو زدن های بی قرار، بی ملاقات.
با پای پنجره آمدن و "چشم به راه نبودن"
آری با همین ها شاد شو ..
#رسول_ادهمی




دست مرا
محکم بگیر و ول نکن!
من از بلندی روزهای بی‌تو می‌ترسم..️
#رسول_ادهمی




وَقتی درباره تو حَرف می زنم ،
صورتَم را دوست دارم ..
#رسول_ادهمی



مَن به تَمام نزديكانَت احترام ميگُذارم ،
حتّی به آن كثافت بی پدر مادری كه
ديشَب مثل خوكی كثيف
به تو گفت : "دوستَم داری ؟!"
او كه امروز شَبيه بُزی خوشحال
جوابی كه از تو گرفته را
مُدام برای هَمه تعريف میكرد ..
#رسول_ادهمی





اگر قرار باشَد بعدِ مرگ ،
تبدیل به اشیا شُده
و دو مرتبه به دُنیا بَرگردید
دوست دارید چه باشید ؟!

شانه ای که دلبَرتان به گیسو می برد ؟!
دستگیره ی درِ اتاقش ؟!
کفش هایَش ؟!
فَرش قدم های او ؟!
قابی که عکسش را در آغوش گرفته ؟!
یا کُمد لباس هایی که از تَنش بَرگشتند ؟!
جوابِ من ؟!
خُب من خودم می خواهم ،
لب باشم ؛
لبِ دختری که دوستَش داشتم ؛
بله ،
هر چیز که جان دارد
جُزء اشیا نیست ..
میدانم ؛
بَرای همین گفتم لبَش
چون هَر بار صدایش کردم
جانی نَدیدم و نَشنیدم ..
#رسول_ادهمی






طبق قَرار بین خودمان ،
مَهریه ی تو "چَند بوسه ی زیبا" بود ..
بیچاره عمویت بی خَبر
هِی میگفت :
"ای بابا ، که داده که گرفته" ..
#رسول_ادهمی




داشتَم رَقص زیبای تو را
تصوّر میکردم ،
که خدا آهسته به شانه ام زد و گُفت :
یک خُرده جابه جا شو مَن هَم ببینم ..
#رسول_ادهمی




شُده تا به حال
شَهری نرفته باشی امّا
با کسی آن جا
بی شُمار
خاطره داشته باشی ؟!
#رسول_ادهمی




کاش میشُد از علاقه هم
عکس گرفت ،
تا ببینی وقتی به تو فکر می کُنم
چقدر خوب می افتم ..
#رسول_ادهمی





داشتَم حرف می زدم که خوابَش بُرد
صُبح فَرداش مُدام عُذرخواهی ..
وای نَفهمیدم اصلا کِی خوابم برد
وای ببخشید خسته بودم
چشم هایَم رفت ..
ادامه می داد و نمی دانست بَرای یک مَرد
عاشقانه ترین کاری که یِک زن
می تواند انجام دَهد همین خواب است ..
هَمین خواب که یَعنی کِنارت آرامم ..
هَمین خواب که یَعنی
صِدایت خوب است ..
هَمین خواب که یَعنی شَب با تو
برایم تمام و روز با تو آغاز خواهد شُد ..
هَمین خواب ها هستند که
به مَرد می فهمانَند
یک زَن چقدر دوستِشان دارد ..
هَمین خواب ها که
زن گاهی به جای گفتنِ دوستَت دارم ، انجام می دهد ..
مو روی صورت امّا
خنده ای ریز گوشه ی لَب پیدا ،
که یَعنی خوابَم
ولی تو باز حَرف بزَن
ادامه بِده لالایی ات را ..
#رسول_ادهمی





سَـــرباز
سَرباز است ،
و کاری به جُز کُشتن ندارد ..
حالا یکی تُفنگ بَرمی دارد ،
یکی هَم مثلِ تو
روسَری ..
#رسول_ادهمی




وقتِ رفتن
بوسه‌ی آخرمان
با چَشم بود ..
#رسول_ادهمی




دلت کابینِ مِترو بود
وَ مَن
مُسافری که فِکر نمی کرد ،
توکیو
این قَدر شُلوغ باشد ..
#رسول_ادهمی





گاهی بِگو دوستَم داری ،
من هيچ ؛
برای گَلوی خودَت خوب است ..
#رسول_ادهمی





مردِ عاشق
تلاش می کُند
دوستَت دارم را بگویَد ؛
زنِ عاشق امّا تلاش می کند
دوستَت دارم را بشنَود ؛
در واقع مَرد ها می بازند که ببَرند ،
ولی زَن ها می بَرند که بِبازند ؛
یک جور دلباختنِ دلبرانه ..
یک جور به دست آوردن ،
که انگار به دستَت آوردند ..
#رسول_ادهمی




کاش دَست‌ هایت گُناه بود ،
گَردن می‌گِرفتم ..
#رسول_ادهمی




دُنیا
بِدون تو
یکی دو شُماره تَنگ است ..
#رسول_ادهمی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان