امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بررسی درخشش؛ خانواده ات را قورت بده!

#1
تأکید میکنیم قبل خواندن این مطلب، خود فیلم را مشاهده کنید تا بتوانید با این نقد، ارتباط بیشتری را برقرار کنید.
به شکل غیرمستقیم منظورم این بود که اسپویل هایی که تا کنون دیده اید، در مقابل این نقد سوء تفاهمی بیش نیستند. پس دیدن فیلم را به بعد از خواندن نقد موکول نکنید که در این صورت پشیمان خواهید شد. همچنین لازم به ذکر است که نوشتن نقد برای فیلمی مانند درخشش با آن کارگردان و بازیگران به هیچ عنوان کار ساده ای نبود. و همچنین وجود ده ها نقد به زبان پارسی در مورد این فیلم، کار ما را سخت تر نیز کرده بود. به هر جهت پس از خواندن حدود ۱۵ نقد گوناگون، کار خود را شروع کردیم و سعی کردیم به مواردی اشاره کنیم که تاکنون در نقدهای قدیمی تر به آن ها کمتر اشاره شده باشد.
در مورد نام فیلم همان طور که در ابتدای ورود به هتل متوجه میشویم، کلمه ی Shining به معنای قدرت ذهنی نادریست که دارنده ی آن میتواند با  سایر اشخاص و حتی اشیایی که این قدرت را دارند، ارتباط ذهنی برقرار کند. شاید چیزی شبیه به تله پاتی، درون بینی، بصیرت و اشراق که در فیلمها و کتابهای گوناگون دیده ایم. نمونه ی بارز آن در فیلم حس ششم قابل مشاهده بود که پسربچه ی آن فیلم قادر به مشاهده و صحبت با ارواح مردگان بود. با این تفاوت که در درخشش، پسربچه ی داستان با موجودات زنده نظیر آشپز سیاهپوست یا حتی مکانها نظیر آن هتل بزرگ نیز میتواند تعامل داشته باشد.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بررسی درخشش؛ خانواده ات را قورت بده! 1

در هر صورت فیلم Shining شاهکار درخشان استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۸۰ از متفاوت ترین آثار دو ژانر وحشت و روانشناسانه بوده که گذشت نزدیک به چهار دهه از اتمام ساخت آن هم باعث نشده که جذابیت خود را حتی اندکی از دست بدهد. عزیزی بود که میگفت وقتی از یک فیلم، سریال، آهنگ، کتاب یا هر چیز دیگر لذت بردی، دیگر به فکر پیدا کردن نقاط ضعف آن نباش. و من هم به فیلم درخشش نگاه مشابهی دارم. آن قدر از تماشای چند باره ی این فیلم لذت برده ام که نمیخوام نقاط ضعف احتمالی آن را لیست کنم. هر چند که این جمله به معنی بی نقص بودن فیلم نیست.
در یک نگاه سطحی و اولیه به فیلم متوجه نکاتی میشویم که به خودی خود میتوانند یک فیلم را به اثری جذاب و دیدنی تبدیل کنند. این نکات عبارتند از:

۱-کارگردانی نظیر استنلی کوبریک و بازیگری مانند جک نیکلسون و فیلمنامه ای برداشته شده از کتاب نویسنده ی تکرار نشدنی استیفن کینگ با سابقه ی درخشان خود، بیننده را حتی قبل از شروع فیلم امیدوار میکنند.همچنین بازیهای تمام شخصیت ها نیز عالی و کم نقص بود، به خصوص همسر جک (وندی).

۲-انتخاب هوشمندانه ی بازیگران؛ از جک نیکلسون با آن چشم و ابروهای شیطانی گرفته تا همسرش که چهره ای به غایت مظلوم، زجرکشیده و مناسب برای تبدیل شدن به قربانی یک قاتل روانی دارد و در نهایت پسربچه ی زیبایی با چهره ی معصومانه و موهای طلایی بلند که هر پدر مادری را مجبور میکند آن پسر را عاشقانه دوست داشته باشند.

۳-ابتکارات جالب در فیلمبرداری، به عنوان مثال هنگام سه چرخه سواری دنی در راهروهای هتل یا دویدن دوربین با فاصله ی کمی از دنی در مارپیچ یخ زده که حس یک شکارچی و در بعضی مواقع شکار را به بیننده منتقل میکند.

۴-موزیک بسیار هوشمندانه و زیبا متناسب با فضای فیلم.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بررسی درخشش؛ خانواده ات را قورت بده! 1

۵-یک هتل اشرافی، کلاسیک، بزرگ و قصرمانند که فضا را برای دخالت هر عامل خشونتی، از جن و پری گرفته تا روح و خون آشام وقاتلین روانی اره برقی به دست آماده میکند. بعدها آثاری مانند سریال آمریکن هارور استوری و بازی رزیدنت اویل نیز فضاهای مشابهی را برای القای ترس به مخاطبین خود انتخاب کردند.

۶-فضای برفی اواخر فیلم که حس ترس و اضطراب را بیشتر از حالت عادی به ما القا میکرد. در این مورد نیز بعدها فیلمی مانند سی روزِ شب به موضوعی ترسناک در دل برفهای قطبی پرداخت و حتی نویسندگان ژانر ترسناک مانند دارن شان نیز در برخی کتابهایشان به توصیف خشونت و خون بر روی سپیدی برفها پرداخته اند.

پس از لیست کردن این ویژگی های اولیه، به بررسی نکات و اتفاقات مهم در روند داستانی فیلم میرسیم؛ باز هم تکرار میکنیم که در این مطلب سعی شده از نکاتی که نقدهای پیشین در سایتها و نشریات دیگر به آنها اشاره کرده باشند، خودداری شود و صرفا دیدگاه خود را بنویسیم. پس مسائلی مثل ماهیت واقعی دوست خیالی دنی یا صحنه های جاری شدن خون از آسانسور میگذریم زیرا در نقدهای دیگر به اندازه ی کافی به این مسائل پرداخته شده است. اولین نکته ای که توجه ما را جلب نمود، قدرت های واقعی دوست خیالی دنی بود که به محض توافق جک با مسئولین هتل، به دنی اطلاع داد که مسافرت به آن هتل قدیمی قطعی شده است. در اواخر فیلم نیز آقای گریدی متوجه میشود که دنی با همین قدرت خاص خودش به آشپز هتل خبر داده است.

دومین نکته ی بحث برانگیز، بحث جک و دنی در مورد آدمخواری در اتوموبیل بود که ما را به این شک انداخت که شاید جک در ادامه ی فیلم روی به آدمخواری و خوردن همسر و پسرش آورد. ولی به محض ورود به هتل، آشپز هتل با نشان دادن منابع عظیم غذایی در یخچال و انباری هتل، خیال ما را راحت کرد که داستان فیلم ارتباطی به موضوع کانیبالیسم ندارد. اتفاق جالب توجه بعدی، موزیک هیجان انگیز در هنگام ورود وندی، دنی و آشپز سیاهپوست هتل به انباری بود که نگاه عجیب دنی را به همراه داشت. هنگامی که آشپز هتل به همراه دنی در مورد قابلیت مخصوص خود صحبت میکنند، دنی در مورد اتاق ۲۳۷ سوال میپرسد و آشپز هم در نهایت تعجب پاسخ میدهد که آن اتاق هیچ تاریخچه یا ویژگی خاصی ندارد!! راستی در صورت وقت کافی به شما خوانندگان دوست داشتنی پیشنهاد میکنیم که در مورد عدد ۲۳۷ سرچ کوتاهی در گوگل داشته باشید.
در صحنه ای که وندی صبحانه ی جک را برایش به تخت میاورد، جک به همسرش میگوید که از اولین ثانیه های ورود به این هتل، حس آشناپنداری شدیدی نسبت به این محل حس میکرده، به شکلی که گویا سالهاست تک تک محلها و گوشه و کنارهای آن را همراه با جزئیاتشان مییشناسد. دلیل وجود این حس آشناپنداری در ادامه و در نهایت در صحنه ی انتهایی فیلم، مشخص میشود.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بررسی درخشش؛ خانواده ات را قورت بده! 1

اولین نشانه های جنون و فروپاشی روانی جک را هنگامی مشاهده میکنیم که وندی هنگام تایپ کردن جک به نزد او می آید و جک هم با لحنی تند از او میخواهد دیگر وقتی صدای تایپ کردن میشوند، مزاحمش نشود. با دیدن این صحنه یاد جنون پادشاهان قدیم افتادم و تا حدی برایم مشخص شد که چرا جنون و قساوت در میان پادشاهان قدیمی انقدر رایج بوده. از هلاکو و نرون بگیرید تا آتیلا و کمبوجیه و کنتس باثوری و کنت ولاد تپس(دراکولا). ظاهرا تنها بودن در میان دیوارهای به غایت بلند و عظیم کاخ یا هتل های اشرافی میتواند پس از مدتی کوتاه هر انسانی با کوچک ترین سابقه ی اختلالات روانی را به مرزهای جنون و از خود بیخود شدن برساند.

دیگر نکته ی فیلم، بی اعتمادی و شکاک بودن جک و وندی نسبت به یکدیگر است. جایی که جک کابوس میبیند و وندی متوجه آثار ضربه در گردن دنی میشود، بدون هیچ تردید و درنگی جک را متهم به خشونت و بدرفتاری با دنی میکند. آن هم به خاطر سابقه ی جک و دنی در حادثه ی پیش امده برای کتف دنی در سه سال پیش. و در طرف مقابل هنگامی که دنی بر روی پاهای جک نشسته و از او میپرسد که بابایی تو نمیخوای به من و مامان آسیب برسونی؟ جک نیز به خاطر عدم اعتماد کامل نسبت به وندی، خیال میکند که وندی این حرف را به دنی زده است. پس از این دو صحنه متوجه میشویم که رابطه ی میان وندی و جک قبل از ورود به هتل نیز رابطه ای شکننده بوده است. اولین باری که جک دوباره روی به نوشیدن الکل می آورد، خطاب به لوید، متصدی بار، دو جمله ی عجیب میگوید؛ اول آن که میگوید لوید تو بهترین متصدی باری هستی که دیدم (در حالی که تا این لحظه نمیدانستیم که آن دو یکدیگر را قبلا نیز ملاقات کرده اند) و دوم این که جک در مورد زنش توهین عجیبی میکند که نشان از خشم و بی احترامی او نسبت به وندی دارد.
و دیگر مسئله ی قابل تحسین فیلم هم شخصیت وندی بود که بر خلاف ظاهر نحیف و چهره ی مظلوم خود، به هیچ عنوان مانند قربانیان اکثر فیلم های ترسناک و خشن نبود که با دست و پا چلفتی بودن خود، بیننده را به مرز خودکشی برساند. وندی نسبتا چابک و با فکر عمل میکرد و هدف آسانی برای جک نبود. در نهایت هم همین خوش فکری و سرعت عمل وندی و دنی، جان آن ها را نجات داد. شاید مهم ترین پیام اخلاقی فیلم این باشد که شکست های خود را به گردن دیگران نیندازیم؛ جک خسته است؟ تفریحش به حد کافی نیست؟ پیشنهاد خودش بود که در ماه های تعطیلی مدارس اقدام به نویسندگی کند. جک تنهاست؟ خودش بود که پیشنهاد داد سه نفره چندین ماه در یک هتل دورافتاده سر کنند و از هر گونه همصحبت و دوست، محروم باشند.

حال پس از این توضیحات، به ذکر سوالاتی میرسیم که در ذهنمان به عنوان بیننده نقش بسته است:

    چرا جک پس از چک کردن اتاق ۲۳۷ و دیدن پیرزن، این قضیه را از همسرش مخفی میکند؟

    چرا آشپز هتل تنها به هتل بازمیگردد و نیروی کمکی با خود به همراه نمیبرد؟ چرا به پلیس اطلاع نمیدهد؟


پیرزن حمام اتاق ۲۳۷، آقای گریدی، لوید و سایر کارکنان هتل، روح بوده اند؟ یا جن؟ یا چیز دیگر؟ چرا وندی هم توانست آنها را ببیند؟ چرا میتوانستند با اشیای فیزیکی ارتباط برقرار کنند و به عوان مثال در قفل شده ی انباری را برای جک باز کنند؟ چرا پیرزن توانست به دنی آسیب فیزیکی بزند؟ آنها که جسم داشتند، چرا خودشان مستقیما قصد کشتن دنی و وندی را نکردند؟ چرا یک لشکر روح بیکار دور یکدیگر جمع شدند و نقشه کشیدند تا فقط جک را دیوانه و به کشتن خانواده ش تحریک کنند؟ مگر خودشان قدرت فیزیکی نداشتند؟
این نکته که گویا تمام کارکنان مرموز هتل، جک را میشناختند و حتی او را به چشم رئیس میدیدند، چگونه قابل توجیه است؟ آن عکسهای صحنه ی نهایی فیلم که جک جوان را در نقش مدیر هتل نشان میدهد، چه میخواهد بگوید؟ یعنی جک مدیر اصلی هتل بوده و بعد از انجام جنایات متعدد با همدستی کارکنانش، توبه میکند و در حادثه ای به فراموشی دچار شده و سپس با وندی تشکیل خانواده داده و صاحب دنی میشوند؟ یا قضیه این است که روح مدیر هتل در جسم جکی حلول میکند و ما بینندگان در اصل در تمام مدت فیلم به قیافه ی مدیر هتل نگاه میکنیم؟ در حالی که وندی و دنی، جک را با قیافه ی اصلی خودش که از چشم ما پنهان است، میبینند!
By: The-city.ir
.La mort est le remède
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بررسی مادران موازی – آلمودوار مجموعه‌ای از شادی را به جشنواره فیلم ونیز ارائه می‌کند
Star بررسی پوست های مشهورترین هالیوودی ها (عکس)
  تریلر جدید سریال Helstrom رازهای تاریک خانواده هلستروم را نشان می‌دهد
  دواین جانسون و اعضای خانواده او مبتلا به ویروس کرونا شدند
  نقد و بررسی فیلم جمع کننده مالیات ( The Tax Collector )
  نقد و بررسی فیلم حمال طلا
  نقد و بررسی فیلم اتاق ( The Room )
  نقد و بررسی فیلم همیلتون ( Hamilton )
  نقد و بررسی فیلم کارت پرواز
  نقد و بررسی فیلم اجاره ( The Rental )

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان