این نکته به طرز مشخص در طیقه بندی ای که نیچه میان «اخلاق اربابی» و «اخلاق برده ای» ایجاد کرده مشخص می شود.
نیچه می گوید اخلاق برده ها یا کسانی که به طرز درونی فقر ذاتی دارند و نسبت به خودشان سختگیر هستند به گونه ای است که فقط در «سلب» و تخطئه دیگران کارهایشان خلاصه می شود. این افراد اساسا در درون خود چیزی ندارند که به طرز «اثباتی» بخواهند به تصدیق آن بپردازند. اما اخلاق اربابی و سرورانه به گونه ای است که تمام تلاش آنها فقط به «تصدیق خودشان» خلاصه می شود. این گونه افراد علاوه بر آنکه به یک بنیاد مستحکم درونی می رسند خواه ناخواه انگیزه های شرورانه برای خرده گیری از دیگران نیز در آنها از بین می رود.
اگر دقت کنیم منظور حافظ از «خود را باش» هم همین توجه و علاقه به نفس خودمان است:
من اگر نیکم و گر بد «تو برو خود را باش»
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
می بینید که «تو برو خود را باش» دقیقا ترجمه از «احب نفسک اولا» است که سلنا بر تنش نقاشی کرده.
اکثر عیوب و مشکلات بشری از آنجایی ناشی می شود که آدم ها در تعاملات روزانه بیش از آنکه «خود را باشند» و به ساختن درون خودشان بپردازند، در بند نقد و قضاوت دیگران هستند و اساسا هرگز حرکتی ایجابی و مثبتی از آنها سر نمی زند و همواره با روند سلبی و منفی خود تنها به فقر درونی شان دامن می زنند.
در پست آینده چند نقل قول از نیچه در باب «پارسایی» حقیقی که به مفهوم «دوست داشتن» خود باز می گردد خواهم آورد.
نیچه می گوید اخلاق برده ها یا کسانی که به طرز درونی فقر ذاتی دارند و نسبت به خودشان سختگیر هستند به گونه ای است که فقط در «سلب» و تخطئه دیگران کارهایشان خلاصه می شود. این افراد اساسا در درون خود چیزی ندارند که به طرز «اثباتی» بخواهند به تصدیق آن بپردازند. اما اخلاق اربابی و سرورانه به گونه ای است که تمام تلاش آنها فقط به «تصدیق خودشان» خلاصه می شود. این گونه افراد علاوه بر آنکه به یک بنیاد مستحکم درونی می رسند خواه ناخواه انگیزه های شرورانه برای خرده گیری از دیگران نیز در آنها از بین می رود.
اگر دقت کنیم منظور حافظ از «خود را باش» هم همین توجه و علاقه به نفس خودمان است:
من اگر نیکم و گر بد «تو برو خود را باش»
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
می بینید که «تو برو خود را باش» دقیقا ترجمه از «احب نفسک اولا» است که سلنا بر تنش نقاشی کرده.
اکثر عیوب و مشکلات بشری از آنجایی ناشی می شود که آدم ها در تعاملات روزانه بیش از آنکه «خود را باشند» و به ساختن درون خودشان بپردازند، در بند نقد و قضاوت دیگران هستند و اساسا هرگز حرکتی ایجابی و مثبتی از آنها سر نمی زند و همواره با روند سلبی و منفی خود تنها به فقر درونی شان دامن می زنند.
در پست آینده چند نقل قول از نیچه در باب «پارسایی» حقیقی که به مفهوم «دوست داشتن» خود باز می گردد خواهم آورد.