15-04-2020، 12:50
یه روز یه مردی رفت پیش دکتر و از غمی که توی دلش بود برای دکتر گفت
دکتر در جواب غم هاش به اون گفت:یه سیرک تازع اومدع تو شهرمون
اونجا یه دلقک هس که همرو میخندونه
برو تو سیرک تا غماتو از یاد ببری
مرده یه لبخند میزنه و میگع:
من همون دلقکم...
):
دکتر در جواب غم هاش به اون گفت:یه سیرک تازع اومدع تو شهرمون
اونجا یه دلقک هس که همرو میخندونه
برو تو سیرک تا غماتو از یاد ببری
مرده یه لبخند میزنه و میگع:
من همون دلقکم...
):