امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نقد فیلم لس آنجلس تهران

#1
فیلم ایرانی کمدی لس آنجلس تهران با حضور پرویز پرستویی در گروه بازیگرانش، انتظار یک کمدی متفاوت و ناب را به یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های ضدمخاطب تاریخ سینمای ایران تبدیل می‌کند.

می‌توان ادعا کرد که برچسب شناخته شده‌ی «کمدی مبتذل» برای توصیف فیلم‌های کمدی ایران دیگر کارکردی ندارد و بیشتر به صفتی ثابت برای دسته‌بندی این نوع آثار بدل شده است؛ البته نه به آن معنا که فیلم دارای محتوایی غیراخلاقی باشد بلکه استفاده از سطحی‌ترین، لوده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین ابزار خنداندن مخاطب باعث این موضوع شده است. یعنی گیشه در کنار چند فیلم نسبتا متوسطِ جدی و درام، همواره کمدی‌های اینچنینی را هم به خود می‌بیند. این نوع کمدی‌ها خیلی وقت است که دستشان برای مخاطب رو شده و حتی از تیزر یا پوستر‌های تبلیغاتی آنها نیز می‌توان به راحتی حدس زد که با چه فیلم کمدی طرف است. اما این کمدی‌ها هرچه که باشند، در همان یکی دو ساعتی که مخاطب به تماشای آنها می‌نشیند، حداقل قادر به خنداندن مخاطبشان هستند. مثلا در فیلم «هزارپا» که چندی پیش یکه‌تازه گیشه‌ها بود و هنوز نیز است با یک فیلمنامه دم دستی و چند بازیگر کمدی جواب پس داده طرفیم که صرفا به خاطر شوخی‌های به‌روز و شناخته شده‌ی شبکه‌های اجتماعی یا عبور از خطوط به اصطلاح قرمز، سعی دارد تا مخاطب را به شکلی کاملا سطحی اما حداقل یک ساعتی بخنداند.
در فیلم لس آنجلس تهران اما اوضاع بسیار متفاوت است. در لس آنجلس تهران پیش از اینکه با فیلمی ضعیف و سطحی اما قابل نقد و بحث طرف باشیم، با اثری به شدت لوده، لوس، غیرواقعی و فانتزی و طرفیم که حتی قادر به خنداندن مخاطبش هم نیست. پس از گذشت نیمی از فیلم اگر بسیاری سالن را ترک کرده‌اند، نه به این خاطر که با کمدی بدی طرف بوده‌اند بلکه این فیلم حتی در ساده‌ترین کارکرد خودش یعنی «خنداندن» نیز ناتوان است. یک منتقد سینما در وهله‌ی اول برای نقد این فیلم شدیدا دچار چالش می‌شود چرا که نقد یک فیلمِ بد، در ابتدا مواجهه با «فیلم» است اما لس آنجلس تهران هنوز در فیلم بودن خودش لنگ می‌زند. با این حال این فیلم با داشتن چند صفت که تنها کافی است به آنها اشاره شود، به راحتی تکلیف مخاطبِ نقد را با اثر مشخص می‌کند.
نقد فیلم لس آنجلس تهران 1
خواندن ادامه متن به هیچ وجه داستان فیلم را فاش نمی‌کند
در لس آنجلس تهران ابدا با فیلمنامه‌ای حتی چند خطی هم طرف نیستیم. فیلم نه سر دارد و نه ته، هر اتفاقی به هر شکلی ممکن است در هر جای فیلم رخ بدهد
اول آنکه در لس آنجلس تهران ابدا با فیلمنامه‌ای حتی چند خطی هم طرف نیستیم. فیلم نه سر دارد و نه ته، هر اتفاقی به هر شکلی ممکن است در هر جای فیلم رخ بدهد. آدم‌های فیلم هر کار احمقانه یا غیرمنطقی را در هر زمان از فیلم انجام می‌دهند. این مشکل از تصور و باور غلط اما مصطلحی سر می‌زند که متاسفانه اغلب فیلم‌های کمدی به دام آن می‌افتند. فیلم‌سازِ کمدی تصور می‌کند از آن جایی که در فیلمی «کمدی» هستیم پس هر اتفاقی ممکن است رخ دهد، هر رفتاری ممکن است از شخصیت‌ها سر بزند و لزومی هم ندارد تا دلیلی برای آنها در فیلم‌نامه نگاشته شود؛ به بیان دیگر فیلم‌ساز فکر می‌کند یک فیلم «کمدی» نیازی به مفاصلِ علت و معلول در فیلم‌نامه و قصه ندارد. برای همین، ممکن است ژوبین در سکانس گالری ناگهان تصمیم به رقص و آواز – آن هم به شکلی بد و زننده – بگیرد یا گوهر خیراندیش جلوی ماشینی را گرفته و قودا قودا کنان به شیشه‌ی آن بکوبد. اینها هیچ وقت کمدی نمی‌شوند چون اصلا سوژه‌ها و موقعیت‌ها ناشناخته و نامعین هستند و دلیلی هم برایشان وجود ندارد. کمدی از تضاد میان موقعیت‌های جدی خلق می‌شود نه موقعیت‌های ابتر و خنثی؛ یعنی در یک موقعیت کمدی، آنچه در حال رخ دادن است کاملا جدی است اما چون مخاطب از بیرون به سوژه نگاه می‌کند و تضادها را درمی‌یابد، بار و لحن کمدی القا می‌شود و در نتیجه به تضاد سوژه‌ی جدی می‌خندد. خب سوال این است که در لس آنجلس تهران دقیقا باید به چه چیزی خندید؟ اینکه مهناز افشار در سکانس دزدی – که علی‌القاعده موقعیتی جدی است – مسخره‌بازی درمی‌آورد؟ یا اینکه پرویز پرستویی در داخل ماشین که موقعیت فرار است، ناگهان لب به رپ‌خوانی باز می‌کند؟! فرق زیادی هست میان موقعیتی جدی اما متضاد که کمدی تولید می‌کند با موقعیتی که نه موقعیت است، نه جدی است، نه سوژه‌ای در کار است و نه تضادی، بلکه صرفا مسخره‌بازی است. این دیگر فیلم کمدی نیست، «فیلم کمدی» ابتدا فیلم است، سپس کمدی که می‌تواند ضعیف باشد اینجا اما خبری از فیلم نیست.
نقد فیلم لس آنجلس تهران 1دوم آنکه جنس و نوع کارگردانی و تدوین، کپی‌برداری از فیلم‌های دست چندم فانتزی هالیوودی است. از سکانس ابتدایی که دوربین میان مردم به شکل سیال حرکت می‌کند گرفته تا میان‌پرده‌های کارتونی، همگی چیزهایی هستند که مخاطب پیشتر در فیلم‌های هالیوودی غیر بزرگسال تجربه کرده است. مشکل اینجا است که در آن فیلم‌ها، مخاطب با یک اثر فانتزی و کودکانه طرف است و آن فیلم‌ها از پس کاری که باید، در حد خودشان برمی‌آیند ولی در لس آنجلس تهران فیلم‌ساز تصور می‌کند با الگوبرداری از این جنس کارگردانی و ترزیق آن به اثر، بدون دانستن کارکرد موقعیت و دراماتیک آنها، می‌تواند فیلم را به کمدی تبدیل کند! مثلا افتتاحیه فیلم و حرکت سیال دوربین میان مردم و مونولوگ‌های بی‌مزه‌ی گوینده، چه کارکردی برای فیلم دارد؟ چه شناختی از دنیا و لحن فیلم به ما می‌دهد؟ نشان دادن خانواده خارج‌نشین و حرکت دوربین میان خردسال تا پیر از کارافتاده، چه موقعیت یا سوژه‌ای را به ما معرفی می‌کند؟! اصلا وقتی فیلم در ایران رخ می‌دهد، گرفتن نماهای لانگ از  سواحل و آسمان‌خراش‌های خارج ایران چه کمکی به فیلم می‌کند؟ می‌توان این سکانس‌ها را به جای ابتدای فیلم، در اواسط آن نشان داد، می‌توان اصلا آنها را نشان نداد! زمانی که پرویز پرستویی و ماهیا پتروسیان در خانه خلوت می‌کنند، تصویر در یک نقطه جمع و به بیرون خانه کات می‌شود! خب این یعنی چه؟ صرفا به این دلیل که از یک موقعیت، کاتی فانتزی به موقعیت بعدی زده شود، پس یعنی کمدی خلق شد؟ یعنی مخاطب پیش خودش فکرهای ناجور بکند؟ این که خیلی زرد است! خیلی خیلی بد است!
در لس آنجلس تهران پیش از اینکه با فیلمی ضعیف و سطحی اما قابل نقد و بحث طرف باشیم، با اثری به شدت لوده، لوس، غیرواقعی، فانتزی و نهایتا احمقانه‌ای طرفیم که حتی قادر به خنداندن مخاطبش هم نیست
سوم آنکه هیچ یک از آدم‌های فیلم شخصیت نمی‌شوند. اگر دقت کرده باشید برای توصیف موقعیت‌های فیلم ابدا از نام شخصیت‌های فیلم‌نامه استفاده نشد چرا که شخصیتی در فیلم وجود ندارد. گویی به بازیگران تحمیل شده تا در یک سکانس برای مسخره‌بازی و لودگی نهایت تلاش خود را بکنند. واضح است وقتی چیزی برای شخصیت‌های فیلم‌نامه در نظر گرفته نشده، وقتی تقابل و سوژه‌ای برای خلق کمدی میان نقش‌های فیلم وجود ندارد، بازیگر هر چه بیشتر برای خنداندن تلاش کند، احمقانه‌تر جلوه می‌کند. ژوبین رهبر که پیش از این فیلم سابقه‌ی اجرای استندآپ کمدی را دارد، یکی بی‌خاصیت‌ترین نقش‌های ممکن را در فیلم حمل می‌کند به طوری که وقتی در یک سوم پایانی فیلم حضور ندارد، ابدا غیبتش حس نمی‌شود. پرویز پرستویی با وجود گریم جذابش هر چه بیشتر برای فرانسوی حرف زدن تلاش می‌کند، ناخودآگاه ما را نسبت به رضا مارمولکی که از او دیده‌ایم بدبین‌تر می‌کند. این یعنی مخاطب بیش از آنکه به نقش فعلی بازیگر در فیلم توجه کند، مدام در حال قیاس نقش‌های پیشین بازیگر است. علت آن هم بدیهی است، وقتی شخصیتی در فیلم خلق نمی‌شود، ناخودآگاه پیشینه‌ی بازیگر است که به ذهن مخاطب خطور می‌کند.
نقد فیلم لس آنجلس تهران 1
تنها نکته مثبت فیلم قطعا تیزر تبلیغاتی آن است. باید به تیم سازنده تیزر تبلیغاتی فیلم تبریک گفت که توانسته‌اند از دل چنین فیلم بدی، سکانس‌های مناسب را برای ساخت یک تیزر مخاطب فریب دست‌چین کنند. خصوصا اینکه حضور پرویز پرستویی در گروه بازیگران این فیلم، قطعا برگه برنده‌ی حساب‌شده‌ای برای کشاندن مردم به سینما بوده است. امید است مخاطبی که این نقد را می‌خواند، کمی از خشم ناشی از توهین به شعورش در سالن سینما کاسته شود وگرنه اگر همچنان جزو کسانی هستید که این فیلم را ندیده‌اید، شدیدا توصیه می‌شود که به هیچ عنوان پول خود را برای یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های ضدمخاطب تاریخ سینمای ایران هدر ندهید. این فیلم به تعبیر یکی از دیالوگ‌هایش، روان مخاطب را حسابی به خاک می‌دهد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آب کم است
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آن را اسراف نکنید
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
water is low
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Do not waste it
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
الماء قلیل
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
لا تسرفوه






پاسخ
آگهی
#2
این الان نقد بود؟؟؟
نسیه اش چی میشد؟
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  علی پوراحمد با فیلم علمی تخیلی دروازه فراموشی در هالیوود + تصاویر فیلم Oblivion Gatew
  فیلم تقدیر شده جشنواره ونیز راهی جشنواره جهانی فیلم فجر شد
  سریال تهران (حاوی اسپویلر)
  بازیگر فیلم‌های Wolverine و 47 Ronin در فیلم Bullet Train با برد پیت هم‌ بازی می‌شود
  فیلم Another Round با بازی مدس میکلسن جایزه بهترین فیلم جشنواره ‌BFI را برنده شد
  حقوق گل گدوت در فیلم WW84 معادل ۳۳ برابر حقوق او در فیلم Wonder Woman است
  ثبت‌نام ۴۹۸ فیلم برای شرکت در جشنواره فیلم‌ کودک و نوجوان!
  از سرگیری «طلاق» در اطراف تهران
  «خروج فرانسوی» فیلم اختتامیه جشنواره فیلم نیویورک شد
  فیلم DUNE مانند فیلم ارباب حلقه‌ها خواهد بود!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان