15-06-2020، 13:01
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-06-2020، 13:04، توسط The moon.
دلیل ویرایش: افزودن تصاویر/
)
نوع شغل و فعالیت، از تاثیرگذارترین پارامترهای زندگی ما انسانهاست. اکثر ما در مرحله انتخاب این آیتم سرنوشت ساز، جدالی بین عقل و دل داریم. گاهی عقل با دودوتا چهارتا، اجازه نمیده دل به راه خود بره. سخت میایسته و هزار و یک دلیل میتراشه که : نه! اگر نشه چی؟ این چیزها نون و آب نمیشه! اینجا ایرانه! کی قبلا خیر این کار رو دیده که تو دومیش باشی؟!
از اینجا به بعد دیگه مونده به هنر دل که بترسه و پا پس بکشه یا عقل رو با خودش همراه بکنه و بزنن به دل ماجرا...
آقای سهرابی فارغ التحصیل تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی، حدود ده سال قبل در چنین موقعیتی بود. درگیر اینکه تهران بمونه و با شغلی روتین روزگار بگذرونه یا اینکه بره دنبال ایدهای خلاقانه و راه دل. در اون جدل، دل پیروز شده و الان با داشتن یک موزه-اقامتگاه در کاشان و کلی ایده در انتظار اجرا، هر دو راضی هستند...
شکلگیری ایده:
آقای سهرابی، دانشجوی تئاتری ساکن تهران و علاقهمند به موضوعات فولکولوریک و نمایشها و بازیهای ایرانی بودند. در پروژه تهیه دایرهالمعارف بازیها و سرگرمیهای ایران، جز مولفان بوده و در راستای تحقیقات به چند استان سفر کردند. اینجا بود که جرقههای اولیه در ذهنشون شکل گرفت. "گردآوری و تهیه مجموعهای از قدیمیترین عروسکهای ایران و برگزاری نمایشگاه"
از سال 86 تا 90 در سفر به استانهای مختلف، مجموعه عروسکها را تهیه کرده و در همین راستا کتاب "عروسک پشتپرده و خیمهشببازی در اصفهان و نائین" رو نوشتند. با عروسکها نمایشگاههایی ترتیب دادند و بازخوردهای خوبی دیدند.
داستان یافتن قدیمیترین عروسکها از زبان آقای سهرابی:
سال 89 ، آقایی 86 ساله را در یکی از روستاهای نایین برای مصاحبه به من معرفی کردند. نگاه نه چندان مثبتی در گذشته به شغل عروسکگردانی وجود داشت. مطرب و به اصطلاح آنزمان، حقّهباز (شعبدهباز) خوانده میشدند و پیرمرد هنوز تحتتاثیر آن نگاهها چندان مایل به مصاحبه نبود. سراغ عروسکها را که میگرفتیم با بهانه «بچهها خرابشون کردند! نمیدونم کجان! آخه به چه دردت میخورن!» دل به همکاری نمیداد ولی بعد از دیدن اشتیاق ما سرذوق آمد و گفت تا سال 50 با مجموعه عروسکی که متعلق به پدربزرگشان بوده، نمایش اجرا میکردند. پدربزرگ سال1315 فوت کرده بودند و تخمین زدیم عروسکها قدمتی حدود 130 تا 150 سال داشته باشند.
حقّه باز برامون تعریف کرد که داستان نمایش، عروسی پسرشاهسلیمفرخخان بوده و عروسکها قصر را برای عروسی آماده میکردند. آبپاش و قهوهچی و درویش و پهلوون و ملّا و ...هر کدوم عروسکی و نقشی داشتند و سرگرمی مردم آنزمان را فراهم میکردند.
پیرمرد که یاد خاطرات سرحالش کرده بود از همسرش خواست عروسکها را بیاورد و عروسکهایی که تا ساعتی پیش خبری از آنها نبود، از انتهای آشپزخانه و داخل پیتی حلبی بعد از دهها سال بیرون آمدند و امروز قدیمیترین عروسکهای مجموعه ما هستند. بعد از این مجموعه، در اصفهان هم خیمهشبباز دیگری به اسم حسن لوئیان، ملقب به حسن حقّهباز معرفی شد و گفتند خودشان فوت کرده و فرزاندنش کمک خواهند کرد. ما رفتیم و این آقا زنده بودند و دو مجموعه عروسک نخی و دستکشی به مجموعه ما هدیه دادند.
عروسکها خانهدار میشوند:
بعد از جمعآوری عروسکها و ترتیب دادن چند نمایشگاه، ایده بزرگتری درراه بود. کم نیستند ساکنان تهرانی که خسته از هیاهوی پایتخت، دنبال زندگی آرام در شهر دیگری هستند و مرد داستان ماهم تصمیم گرفت کاشان را برای زندگی و راهاندازی موزه اسباببازی انتخاب کند. سال92 خانه که نمیشد گفت، ویرانهای قدیمی در بافت سنتی کاشان خریداری کرده و بعد از یکسال مرمت و دوندگی موزه اسباببازی افتتاح شد. برای دوسال پیاپی این موزه در حوزههای کودک و نوجوان و پژوهش موزه برتر شد و کمکم علاقهمندان عروسکهایی به مجموعه اضافه کردند.
در بازدید از این مجموعه، راهنما با توضیحات جذاب، فلسفه و خواستگاه هر کدام از اسباب بازیها را توضیح داده و با هماهنگی میتوانید در روزهایی که برنامه های خاص یا نمایش خیمه شب بازی وجود دارد بازدید کرده و لذت بیشتری ببرید. علاوه بر عروسکها و اسباببازیهای کودکان اقوام مختلف کشورمان، اسباببازیهایی از سایر نقاط دنیا هم میبینید که روند اضافه شدنشان به مجموعه توسط بازدیدکنندگان خارجی همچنان ادامه دارد. /lastsecond.ir
از اینجا به بعد دیگه مونده به هنر دل که بترسه و پا پس بکشه یا عقل رو با خودش همراه بکنه و بزنن به دل ماجرا...
آقای سهرابی فارغ التحصیل تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی، حدود ده سال قبل در چنین موقعیتی بود. درگیر اینکه تهران بمونه و با شغلی روتین روزگار بگذرونه یا اینکه بره دنبال ایدهای خلاقانه و راه دل. در اون جدل، دل پیروز شده و الان با داشتن یک موزه-اقامتگاه در کاشان و کلی ایده در انتظار اجرا، هر دو راضی هستند...
شکلگیری ایده:
آقای سهرابی، دانشجوی تئاتری ساکن تهران و علاقهمند به موضوعات فولکولوریک و نمایشها و بازیهای ایرانی بودند. در پروژه تهیه دایرهالمعارف بازیها و سرگرمیهای ایران، جز مولفان بوده و در راستای تحقیقات به چند استان سفر کردند. اینجا بود که جرقههای اولیه در ذهنشون شکل گرفت. "گردآوری و تهیه مجموعهای از قدیمیترین عروسکهای ایران و برگزاری نمایشگاه"
از سال 86 تا 90 در سفر به استانهای مختلف، مجموعه عروسکها را تهیه کرده و در همین راستا کتاب "عروسک پشتپرده و خیمهشببازی در اصفهان و نائین" رو نوشتند. با عروسکها نمایشگاههایی ترتیب دادند و بازخوردهای خوبی دیدند.
داستان یافتن قدیمیترین عروسکها از زبان آقای سهرابی:
سال 89 ، آقایی 86 ساله را در یکی از روستاهای نایین برای مصاحبه به من معرفی کردند. نگاه نه چندان مثبتی در گذشته به شغل عروسکگردانی وجود داشت. مطرب و به اصطلاح آنزمان، حقّهباز (شعبدهباز) خوانده میشدند و پیرمرد هنوز تحتتاثیر آن نگاهها چندان مایل به مصاحبه نبود. سراغ عروسکها را که میگرفتیم با بهانه «بچهها خرابشون کردند! نمیدونم کجان! آخه به چه دردت میخورن!» دل به همکاری نمیداد ولی بعد از دیدن اشتیاق ما سرذوق آمد و گفت تا سال 50 با مجموعه عروسکی که متعلق به پدربزرگشان بوده، نمایش اجرا میکردند. پدربزرگ سال1315 فوت کرده بودند و تخمین زدیم عروسکها قدمتی حدود 130 تا 150 سال داشته باشند.
حقّه باز برامون تعریف کرد که داستان نمایش، عروسی پسرشاهسلیمفرخخان بوده و عروسکها قصر را برای عروسی آماده میکردند. آبپاش و قهوهچی و درویش و پهلوون و ملّا و ...هر کدوم عروسکی و نقشی داشتند و سرگرمی مردم آنزمان را فراهم میکردند.
پیرمرد که یاد خاطرات سرحالش کرده بود از همسرش خواست عروسکها را بیاورد و عروسکهایی که تا ساعتی پیش خبری از آنها نبود، از انتهای آشپزخانه و داخل پیتی حلبی بعد از دهها سال بیرون آمدند و امروز قدیمیترین عروسکهای مجموعه ما هستند. بعد از این مجموعه، در اصفهان هم خیمهشبباز دیگری به اسم حسن لوئیان، ملقب به حسن حقّهباز معرفی شد و گفتند خودشان فوت کرده و فرزاندنش کمک خواهند کرد. ما رفتیم و این آقا زنده بودند و دو مجموعه عروسک نخی و دستکشی به مجموعه ما هدیه دادند.
عروسکها خانهدار میشوند:
بعد از جمعآوری عروسکها و ترتیب دادن چند نمایشگاه، ایده بزرگتری درراه بود. کم نیستند ساکنان تهرانی که خسته از هیاهوی پایتخت، دنبال زندگی آرام در شهر دیگری هستند و مرد داستان ماهم تصمیم گرفت کاشان را برای زندگی و راهاندازی موزه اسباببازی انتخاب کند. سال92 خانه که نمیشد گفت، ویرانهای قدیمی در بافت سنتی کاشان خریداری کرده و بعد از یکسال مرمت و دوندگی موزه اسباببازی افتتاح شد. برای دوسال پیاپی این موزه در حوزههای کودک و نوجوان و پژوهش موزه برتر شد و کمکم علاقهمندان عروسکهایی به مجموعه اضافه کردند.
در بازدید از این مجموعه، راهنما با توضیحات جذاب، فلسفه و خواستگاه هر کدام از اسباب بازیها را توضیح داده و با هماهنگی میتوانید در روزهایی که برنامه های خاص یا نمایش خیمه شب بازی وجود دارد بازدید کرده و لذت بیشتری ببرید. علاوه بر عروسکها و اسباببازیهای کودکان اقوام مختلف کشورمان، اسباببازیهایی از سایر نقاط دنیا هم میبینید که روند اضافه شدنشان به مجموعه توسط بازدیدکنندگان خارجی همچنان ادامه دارد. /lastsecond.ir