28-05-2021، 20:27
خر عیسی گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد
چون بیاید هنوز خر باشد
|
جذب سپاس |
||||||||||||||||||||||||||||||||||
28-05-2021، 20:27
خر عیسی گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد
29-05-2021، 12:51
دلیل سرگیجه هام
چرخش کره زمین نیست چرخش180درجه آدماست
29-05-2021، 15:18
مَنـ هَّمْیٌشهـْ آٰنْلَایْنمـْ ♕ اَّگّهـ دَیِرْ جَّوًابْـ میْدَّمْـ بٍدّوْنَّیدْ اَزْ بّیْشُّعْورّیمٍهـْ♡
._.
30-05-2021، 10:22
آدمها اسباببازی ما نیستند
چندوقتی بود یک بازی روانشناسی واسه خودم درست کرده بودم؛ وقتی از بیرون غذا سفارش میدادم، و پیک غذا رو برام میآورد، کارت عابربانک رو بهش میدادم و میگفتم لطفا انعام رو هم به مبلغ فاکتور اضافه کنین و یکجا کارت بکشین. و هرچقدر ازم سوال میکرد چه مبلغی رو باید برای انعام درنظر بگیره، من مطلقا عدد و رقم خاصی رو نمیگفتم و فقط میگذاشتم بعهده خودش تا هرمبلغی رو که دوس داره بعنوان انعام اضافه کنه. نکته جالب بازی برای من این بود که ببینم: آیا آدمها وقتیکه هیچ سقف و محدودیت خاصی براشون تعیین نشده باشه، چه مبلغی رو بعنوان دستمزد و حقطبیعی خودشون درنظر میگیرن؟! بعضیا که خجالتی بودن صرفا مبالغ اندکی رو درحد هزار تومان برای خودشون اضافه میکردن، اگرچه مشخص بود ته دلشون به این مبلغ اندک راضی نیستن. بعضیام که آدمهای سواستفادهگری بودن لابد با خودشون میگفتن حالا که با یه مشتری لارژ و احمق سروکار داریم پس چه بهتر که بالاترین مبلغی رو که میتونیم ازش بگیریم! اینا ده بیست هزار تومان واسه خودشون اضافه میکردن! بازی معمولا وقتی جذابتر میشد که مبلغ فاکتور یک عدد غیر رند باشه! مثلا اگه مبلغ فاکتور ۹۲ هزار تومان بود و شخص تمایل داشت برای خودش ده هزارتومان بعنوان انعام درنظر بگیره، در اینصورت با عدد غیر رند ۱۰۲ هزار تومان به مشکل برمیخورد! و بنابراین میزان انعام رو کاهش میداد تا رقم مجموع تبدیل به یکعدد رند مثل ۱۰۰ هزارتومان بشه! ظاهرا آدما اصرار عجیبی دارن که حتما یک توجیه عرفی برای منافع شخصیشون پیدا کنن! این بازی ادامه داشت تا دیروز که یک غذای ۹۵.۵۰۰ تومانی سفارش دادم، و طبق معمول به پیک گفتم هر مبلغی رو که دوست داره بعنوان انعام اضافه کنه. مردجوان نگاهی بهم انداخت و گفت لطفا خودتون بفرمایید چه مبلغی بزنم؟ من باهمون لبخندِ شیطنتآمیزِ همیشگیم گفتم هیچ فرقی نمیکنه، هر مبلغی رو که خودت دوس داری اضافه کن. یک مرد جوان و لاغراندام و قدبلند بود. موهای بلند و مشکیش به شکل وحشیانهای بخش عمدهای از پیشونی و صورتش رو پوشونده بود. دومین نگاه رو بهم انداخت و دیگه چیزی نگفت. کارت کشید. قبض رو بمن داد. سوار آسانسور شد و رفت. وقتی نگاه کردم فقط همون ۹۵.۵۰۰ تومان رو کشیده بود، بدون یک ریال اضافهتر! درب آسانسور هنوز نیمهباز بود، صداش کردم: - آقا واستا، پس چرا هیچی برای خودت نزدی!؟ پشتش به من بود، بدون اینکه حتی نگاهم کنه صرفا گفت: - ببخشید آقا، درب آسانسور داره بسته میشه. خدانگهدار. آدمها اسباببازیِ ما نیستند! ما حق نداریم هرجور که دلمون میخواد با آدمها بازی کنیم. مرد جوان به من یاد داد وقتی که میبینیم در یک بازی، غرور و عزتنفسم داره زیر سوال میره، خیلی ساده، بازی رو ترک کنم. چون هیچ چیزی در این دنیا ارزش شکستن غرور و عزتنفسمون رو نداره. پشوتن مشهورینژاد
30-05-2021، 15:51
من در هیچ دستهای جا نمیشدم، از تمام چهارچوبها و کادرها میزدم بیرون، نه منزوی بودم، نه اجتماعی،
نه درونگرای مطلق، نه برونگرای محض.
گاهی از مهربانی سر میرفتم و گاهی بدجنسترین آدمِ دنیا میشدم. گاهی دلم لک میزد برای حرف زدن و بودن کنار آدمها و گاهی چه دیوانهوار تقلا میکردم تنها باشم. من به هیچ گروهی تعلق نداشتم، گاهی یک کودکِ لجباز بودم که دلش همبازی میخواست و گاهی یک بالغِ فهمیده و مسئولیتپذیر! گاهی محکم و با اراده و جسور بودم و گاهی شدیدا شکننده، آسیبپذیر و ضعیف! گاهی بیخیال و شاد، گاهی غصهدار، دغدغهمند، اندوهگین...
من به هیچ گروه و گونهی خاصی تعلق نداشتم،
من فقط "خودم بودم"
!و فقط همین را بلد بودم
30-05-2021، 17:37
اگر از بلندای آسمان بترسی، نمیتوانی مالکِ ماه شوی!
30-05-2021، 21:56
_خوش بحالت
+چرا؟ _ همیشه میخندی +شبامم دیدی _نع + از روزامم بیشتر میخندم کلاً اســـکولــــم
30-05-2021، 22:21
آدمـی که بخواهـد بـرود . . .
مـیـرود ! داد نمیـزند که مـن دارم میـروم ! ! ! خداحافظ آدمـی که رفتـنش را داد میـزند . . . نمیخـواهد بـرود ! داد میـزند که نگـذارنـد بـرود ! ! !
21-06-2021، 14:15
*پول اسم های مختلفی دارد*
در مدرسه و دانشگاه (شهریه) نامیده می شود ، در ازدواج (مهریه) نامیده می شود ، در طلاق به آن (نفقه) گفته می شود ، و وقتی به کسی امانت بدهی ( قرض) گفته میشود و هنگامی که شما به دولت پرداخت می کنید (مالیات)گفته میشود و در دادگاه (جریمه) گفته میشود به کارمندان بازنشسته (معاش و مستمری)گفته مي شود و کارمندان رسمی (حقوق ) گفته مي شود و به کارگران (دستمزد) گفته مي شود و وقتی در معاملات تجاری به واسطه ها پرداخت می شود (پورسانت)گفته مي شود و هنگام پرداخت هزینه خدمات حرفه ای (هزینه ها) و هنگامی که به یک پروژه تجاری اختصاص می یابد (سرمایه گذاری) و وقتی از بانک قرض می گیرید (وام) ، وقتی به عنوان هزینه وام به بانک پرداخت می شود (نرخ بهره) و وقتی آن را در بانک واریز می کنید (سپرده) و هنگامی که به خانواده شخص مرده پرداخت می شود (دیه) ، و هنگامی که پس از پایان خدمت (پاداش) ارائه می شود ، و آدم رباها آن را (عوض) صدا می کنند ، و وقتی آن را غیرقانونی به نام خدمت معرفی میکنید (رشوه) وقتی میخواهید کارتان راه بیفتد و حفظ ظاهر هم شده باشد ( شیرینی_ شیتیل) وقتی او آن را به فقیر و نیازمند تقدیم می کند ، آن را (خیرات) می خوانند وقتی به عنوان پیش خرید استفاده میشود ( بیعانه) و وقتی به عنوان کمک به یک خانواده یا دوست پرداخت می شود (هدیه) و هنگامی که او برای اجاره یک ملک پرداخت می کند (اجاره) و هنگامی که توسط بزرگ پرداخت می شود ، (شریف) رباخوران به آن "نزول" می گویند و وقتی به عنوان هدیه تعطیلات پرداخت می شود (عیدی) و هنگامی که آن را پیدا نمی کنی (چرک کف دست) ..
21-06-2021، 16:05
اگه چشم بسته خاک پای کسی بشی،آسفالتت میکنن....
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|