بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم)

[shahid]

حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد ...

[_ƇRAƵƳ_]

ماهی می گفت:
به ما گفته بودن یه سری قلاب
از آسمون میان و شمارو میبرن بهشت...

[•ДmịrHoSsiŋ•]

چیکارشی ؟
من؟ دلتنگشم (:

[єη∂ℓєѕѕღ]

همیشه طُ تصمیم میگیری چه ستاره هایی توتاریکی زندگیت بدرخشن!

[Thyme]

نه مارا در میان عهد و وفا بود؟
جفا کردی و بدعهدی نمودی

به یک بار از جهان دل در تو بستم
ندانستم که برگردی [پشیمان شدن] به زودی

هنوزت گر سر صلح است، بازآی!
کزان مقبول تر باشی که بودی

سعدی

[امیر‌حسین]

من همیشه
واسه آدمای مهم زندگیم
اونقدر زیاد بودم که بعد یه مدت
تبدیل میشدم به یه آدم اضافی!

[Emmɑ]

در پزشکی دردی وجود دارد به نامِ "دردِ فانتوم"
به آن دردِ خیالی نیز گفته می‌شود امّا خیالی نیست؛ بیمار واقعا درد می‌کشد ولی از جایی که دیگر نیست!
انگار نگاه می‌کند به جای خالی چیزی و درد می‌کشد؛
از نبودنش
از نداشتنش
از اینکه تنها خاطره‌ای برایش مانده
و
دردی که کسی نمی‌فهمد...

[єη∂ℓєѕѕღ]

میگفت محبت مثل سکه‌است..!
اگه تو قلک دل کسی بندازیش دیگه نمیتونی درش بیاری!
مگه اینکه دلش رو بشکونی

[شـــقآیــق]

من شیفته‌ی خوشی‌های ساده‌ام
مثل هندزفری گره نخورده
خریدن گل و گیاه
گوش دادن به یه موسیقی خوب کنار کسی که دوسش داری بدون این که چیزی بگم
مثل دراز کشیدن رو سرامیک یخ یا چمن
مثل دیدن رنگ آسمون موقع طلوع یا غروب
مثل بوی شمال
مثل نقاشی کشیدن
مثل تماشای ماه

[מַברִיק]