18-06-2021، 21:48
کنج دنجی گزیده ام "که مپرس"
آسمان را به خانه آوردم
غرق دریای رفت و آمد ها
خویشتن را کرانه آوردم
دل به دنیای بی کسی بستم
بی کسی هم چه عالمی دارد
به دیاری بدونِ آدم ها
خویش را بی بهانه آوردم
چه سکوتی ، چه خلوتی ، جانم !
تکیه دادم به شانه ی دیوار
ذوق دارم برای تنهایی
غصه را ، تازیانه آوردم
حالِ خوبی برای خود دارم
در خیالات خویش ، آزادم
خسته از روزهای تکراری
حسِ نابی "شبانه" آوردم
خسته از دود و شهر ماشین ها
خسته از های و هویِ آدم ها
کنج دنجی گزیده ام ، خود را
خلوتی شاعرانه آوردم
این نیاز من است ، مجبورم
گاهگاهی به حالِ خود باشم
که نگیرد کسی سراغ مرا
خستگی را بهانه آوردم
#نرگس_صرافیان_طوفان
آسمان را به خانه آوردم
غرق دریای رفت و آمد ها
خویشتن را کرانه آوردم
دل به دنیای بی کسی بستم
بی کسی هم چه عالمی دارد
به دیاری بدونِ آدم ها
خویش را بی بهانه آوردم
چه سکوتی ، چه خلوتی ، جانم !
تکیه دادم به شانه ی دیوار
ذوق دارم برای تنهایی
غصه را ، تازیانه آوردم
حالِ خوبی برای خود دارم
در خیالات خویش ، آزادم
خسته از روزهای تکراری
حسِ نابی "شبانه" آوردم
خسته از دود و شهر ماشین ها
خسته از های و هویِ آدم ها
کنج دنجی گزیده ام ، خود را
خلوتی شاعرانه آوردم
این نیاز من است ، مجبورم
گاهگاهی به حالِ خود باشم
که نگیرد کسی سراغ مرا
خستگی را بهانه آوردم
#نرگس_صرافیان_طوفان