امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4.38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ]

وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو مانَد
سوزِ دلِ یعقوبِ ستم دیده ز من پرس
کاندوه دلِ سوختگان، سوخته داند
هر گَه که بسوزد جگرم، دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند
شیرین ننماید به دهانش شکرِ وصل
آنرا که فلک زهر جدایی نچشاند
ترسم که نمانم من ازین رنج و دریغا
کاندر دل من حسرت روی تو بمانَد
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز دلِ هرکه بخوانَد
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند
زنهار که خون می چکد از گفته سعدی
هرک این همه نشتر بخورد خون بچکاند
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 06-06-2021، 19:59

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان