13-06-2021، 23:03
تویی یارا که خواب آلود بر من تاختن کردی
منم یا رب که بخت خود چنین بیدار می بینم
چو خلوت با میان آمد نخواهم شمع کاشانه
تمنای بهشتم نیست چون دیدار می بینم
کدام آلاله می بویم که مغزم عنبرآگین شد
چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار میبینم
ز گردون نعره می آید که اینت بوالعجب کاری
که سعدی را ز روی دوست برخوردار میبینم
منم یا رب که بخت خود چنین بیدار می بینم
چو خلوت با میان آمد نخواهم شمع کاشانه
تمنای بهشتم نیست چون دیدار می بینم
کدام آلاله می بویم که مغزم عنبرآگین شد
چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار میبینم
ز گردون نعره می آید که اینت بوالعجب کاری
که سعدی را ز روی دوست برخوردار میبینم