تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
شبان آهسته می گریَم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما، شبِ غم سر نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
شبان آهسته می گریَم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما، شبِ غم سر نمی آید