22-12-2021، 16:15
عاشقانه های فروغی بسطامی
ز وصل و هجر خود آسایش و عذاب منی
تویی که مایهی تسکین و اضطراب منی!
#فروغی_بسطامی
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما..!
#فروغی_بسطامی
تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را!
#فروغی_بسطامی
لبش را هر چه بوسیدم فزون تر شد هوای من...
#فروغی_بسطامی
دل به نگاه اولین، گشت شکارِ چشم تو!
زخمِ دگر چه میزنی صید به خون تپیده را؟
#فروغی_بسطامی
عقل پرسید که دشوارتر از مُردن چیست؟
عشق فرمود:
فراق از همه دشوارتر است...
#فروغی_بسطامی
تلخ و شیرینِ جهان در نظرم یکسان است
بس که شوریده دل از لعلِ شکرخایِ توام...
#فروغی_بسطامی
به کمال عجز گفتم: که به لب رسید جانم!
به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی؟!
#فروغی_بسطامی
بعدِ کشتن، تنِ صد چاکِ مرا باید سوخت!
که هنوز از تو به دل، باز تمنایی هست...
#فروغی_بسطامی
مقیمِ کوی تو، تشویش صبح و شام ندارد...
که در بهشت، نه سالی معین است و نه ماهی!
#فروغی_بسطامی
دادیم به یک جلوه ی رویَت دل و دین را!
#فروغی_بسطامی
که بهر بوسه یزدان آفرید آن لعل نوشین را...
#فروغی_بسطامی
گر در میان نباشد پایِ وصالِ جانان
مُردن چه فرق دارد با زندگانی ما؟!
#فروغی_بسطامی
هرجا که بیان کرد کسی قصهٔ یوسف
حال دل گم گشته خود، یاد من آمد...
#فروغی_بسطامی
من نشاطی را نمیجویم به جز اندوه عشق...
#فروغی_بسطامی
مردم آزارتر از چشمِ تو، بیماری نیست...!
#فروغی_بسطامی
به جز وصال تو هیچ از خدا نخواستهایم
#فروغی_بسطامی
دوش در خواب لبِ لعلِ تو را بوسیدم
خواب ما بِه بود از عالمِ بیداری ما..!
#فروغی_بسطامی
رخساره نشان دادی، بی دین و دلم کردی!
#فروغی_بسطامی
یار بی پرده کمر بست به رسوایی ما
ما تماشاییِ او، خلق تماشاییِ ما..!
#فروغی_بسطامی
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی..
#فروغی_بسطامی
رفتم به سراغ دل گم گشته به کویش
زین یوسف گم گشته نشان هیچ ندادند
#فروغی_بسطامی
چون به لبش میرسی
جان بده و دم نزن..
#فروغی_بسطامی
عمری که صرف عشق نگردد بطالت است
راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است
#فروغی_بسطامی
محرم دل مطلب تن مقصد جانم تویی ...
#فروغی_بسطامی
من سیه روز و سیه کار و سیه اقبالم
تو سیه زلف و سیه چشم و سیه مژگانی..!
#فروغی_بسطامی
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم
#فروغی_بسطامی
تو به تحریکِ فلک، فتنهیِ دورانِ منی
من به تصدیقِ نظر، محوِ تماشایِ تواَم...
#فروغی_بسطامی
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
دلبری رسم وی و عاشق کشی قانون وی
عاشقی کیش من و حسرت کشی آیین من
#فروغی_بسطامی
ز وصل و هجر خود آسایش و عذاب منی
تویی که مایهی تسکین و اضطراب منی!
#فروغی_بسطامی
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما..!
#فروغی_بسطامی
تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را!
#فروغی_بسطامی
لبش را هر چه بوسیدم فزون تر شد هوای من...
#فروغی_بسطامی
دل به نگاه اولین، گشت شکارِ چشم تو!
زخمِ دگر چه میزنی صید به خون تپیده را؟
#فروغی_بسطامی
عقل پرسید که دشوارتر از مُردن چیست؟
عشق فرمود:
فراق از همه دشوارتر است...
#فروغی_بسطامی
تلخ و شیرینِ جهان در نظرم یکسان است
بس که شوریده دل از لعلِ شکرخایِ توام...
#فروغی_بسطامی
به کمال عجز گفتم: که به لب رسید جانم!
به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی؟!
#فروغی_بسطامی
بعدِ کشتن، تنِ صد چاکِ مرا باید سوخت!
که هنوز از تو به دل، باز تمنایی هست...
#فروغی_بسطامی
مقیمِ کوی تو، تشویش صبح و شام ندارد...
که در بهشت، نه سالی معین است و نه ماهی!
#فروغی_بسطامی
دادیم به یک جلوه ی رویَت دل و دین را!
#فروغی_بسطامی
که بهر بوسه یزدان آفرید آن لعل نوشین را...
#فروغی_بسطامی
گر در میان نباشد پایِ وصالِ جانان
مُردن چه فرق دارد با زندگانی ما؟!
#فروغی_بسطامی
هرجا که بیان کرد کسی قصهٔ یوسف
حال دل گم گشته خود، یاد من آمد...
#فروغی_بسطامی
من نشاطی را نمیجویم به جز اندوه عشق...
#فروغی_بسطامی
مردم آزارتر از چشمِ تو، بیماری نیست...!
#فروغی_بسطامی
به جز وصال تو هیچ از خدا نخواستهایم
#فروغی_بسطامی
دوش در خواب لبِ لعلِ تو را بوسیدم
خواب ما بِه بود از عالمِ بیداری ما..!
#فروغی_بسطامی
رخساره نشان دادی، بی دین و دلم کردی!
#فروغی_بسطامی
یار بی پرده کمر بست به رسوایی ما
ما تماشاییِ او، خلق تماشاییِ ما..!
#فروغی_بسطامی
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی..
#فروغی_بسطامی
رفتم به سراغ دل گم گشته به کویش
زین یوسف گم گشته نشان هیچ ندادند
#فروغی_بسطامی
چون به لبش میرسی
جان بده و دم نزن..
#فروغی_بسطامی
عمری که صرف عشق نگردد بطالت است
راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است
#فروغی_بسطامی
محرم دل مطلب تن مقصد جانم تویی ...
#فروغی_بسطامی
من سیه روز و سیه کار و سیه اقبالم
تو سیه زلف و سیه چشم و سیه مژگانی..!
#فروغی_بسطامی
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم
#فروغی_بسطامی
تو به تحریکِ فلک، فتنهیِ دورانِ منی
من به تصدیقِ نظر، محوِ تماشایِ تواَم...
#فروغی_بسطامی
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
دلبری رسم وی و عاشق کشی قانون وی
عاشقی کیش من و حسرت کشی آیین من
#فروغی_بسطامی