امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کلام و اعتقادات شیعه

#14
توحید
نظر شیخ صدوق (اعلی الله مقامه) در مورد توحید

[الاعتقادات للشیخ الصدوق ـ باب فی صفة اعتقاد الإمامیة فی التوحید ـ صفحه۲۳]
باب فی صفة اعتقاد الإمامیة فی التوحید [۱]


قال الشیخ أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه (الفقیه المصنّف لهذا الکتاب):
اعلم انّ اعتقادنا فی التوحید أنّ اللّه تعالی واحد، أحد، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، قدیم [۲] لم یزل و لا یزال، سمیع، بصیر، علیم، حکیم، حی، قیّوم، عزیز، قدوس، قادر، غنی. لا یوصف بجوهر، و لا جسم [۳] و لا صورة، و لا عرض، و لا خط [۴] و لا سطح، و لا ثقل [۵] و لا خفّة، و لا سکون، و لا حرکة، و لا مکان، و لا زمان. و أنّه تعالی متعال عن جمیع صفات خلقه، خارج من الحدّین: حدّ الابطال و حد التشبیه. و أنّه تعالی شیء لا کالأشیاء، أحد، صمد، لَمْ یَلِدْ فیورث، وَ لَمْ یُولَدْ فیشارک، و لم یکن له کف أحد [۶] و لا ند [۷] و لا ضد [۸] و لا شبه، و لا صاحبة، و لا مثل، و لا نظیر، و لا شریک. لاٰ تُدْرِکُهُ اَلْأَبْصٰارُ و الأوهام و هو یدرکها، لاٰ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاٰ نَوْمٌ،... وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ [۹] خٰالِقُ کُلِّ شَیْءٍ، لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ...، لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ، تَبٰارَکَ اَللّٰهُ رَبُّ اَلْعٰالَمِینَ. و من قال بالتشبیه فهو مشرک. و من نسب إلی الإمامیة غیر ما وصف فی التوحید فهو کاذب. و کل خبر یخالف ما ذکرت فی التوحید فهو موضوع مخترع، و کل حدیث لا یوافق کتاب اللّه فهو باطل، و إن وجد فی کتب علمائنا فهو مدلّس. مَبْسُوطَتٰانِ [۱۰] یعنی نعمة الدنیا و نعمة الآخرة. و فی القرآن: وَ اَلسَّمٰاءَ بَنَیْنٰاهٰا بِأَیْدٍ [۱۱] و الأید: القوّة، و منه قوله تعالی: وَ اُذْکُرْ عَبْدَنٰا دٰاوُدَ ذَا اَلْأَیْدِ [۱۲] یعنی ذا القوّة. و فی القرآن: یٰا إِبْلِیسُ مٰا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمٰا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ [۱۳] یعنی بقدرتی و قوّتی. و فی القرآن: وَ اَلْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ [۱۴] یعنی ملکه، لا یملکها معه أحد. و فی القرآن: وَ اَلسَّمٰاوٰاتُ مَطْوِیّٰاتٌ بِیَمِینِهِ [۱۵] یعنی بقدرته. و فی القرآن: وَ جٰاءَ رَبُّکَ وَ اَلْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا [۱۶] یعنی و جاء أمر ربّک. و فی القرآن: کَلاّٰ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ [۱۷] یعنی عن ثواب ربّهم. و فی القرآن: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّٰ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اَللّٰهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَمٰامِ وَ اَلْمَلاٰئِکَةُ [۱۸] أی عذاب اللّه [۱۹] . و فی القرآن: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نٰاضِرَةٌ إِلیٰ رَبِّهٰا نٰاظِرَةٌ [۲۰] یعنی مشرقة تنظر [۲۱] ثواب ربّها. و فی القرآن: وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَویٰ [۲۲] و غضب اللّه عقابه، و رضاه ثوابه. و فی القرآن: تَعْلَمُ مٰا فِی نَفْسِی وَ لاٰ أَعْلَمُ مٰا فِی نَفْسِکَ [۲۳] أی تعلم غیبی و لا أعلم غیبک. و فی القرآن: وَ یُحَذِّرُکُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ [۲۴] یعنی انتقامه. و فی القرآن: إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی اَلنَّبِیِّ [۲۵] . و فی القرآن: هُوَ اَلَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلاٰئِکَتُهُ [۲۶] و الصلاة من اللّه رحمة، و من الملائکة [۲۷] تزکیة، و من الناس دعاء. و فی القرآن: وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اَللّٰهُ وَ اَللّٰهُ خَیْرُ اَلْمٰاکِرِینَ [۲۸] . و فی القرآن: یُخٰادِعُونَ اَللّٰهَ وَ هُوَ خٰادِعُهُمْ [۲۹] . و فی القرآن: اَللّٰهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ [۳۰] . و فی القرآن: سَخِرَ اَللّٰهُ مِنْهُمْ [۳۱] . و فی القرآن: نَسُوا اَللّٰهَ فَنَسِیَهُمْ [۳۲]. و معنی ذلک کلّه [۳۳] انّه عزّ و جلّ یجازیهم جزاء المکر، و جزاء المخادعة، و جزاء الاستهزاء، و جزاء السخریة، و جزاء النسیان، و هو أن ینسیهم أنفسهم، کما قال عز و جل: وَ لاٰ تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اَللّٰهَ فَأَنْسٰاهُمْ أَنْفُسَهُمْ [۳۴] لأنّه عزّ و جلّ فی الحقیقة لا یمکر، و لا یخادع، و لا یستهزئ، و لا یسخر، و لا ینسی [۳۵] تعالی اللّه عزّ و جلّ عن ذلک علوّا کبیرا [۳۶] . و لیس یرد فی الأخبار التی یشنع بها أهل الخلاف و الإلحاد إلاّ مثل هذه الألفاظ، و معانیها معانی ألفاظ القرآن [۳۷] .


[۱]: انفردت ق بذکر سند لروایة الکتاب، و هو: حدثنی أبو محمد الحسن بن أحمد بن محمد بن الهیثم العجلی المجاور، قال: حدثنا محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه الفقیه. و حدثنی أبو عبد اللّه الحسین بن علی بن موسی بن بابویه الفقیه القمی عن أخیه أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه الفقیه، مصنف هذا الکتاب، قال الشیخ أبو جعفر محمد بن علی-رضی اللّه عنه-: اعتقادنا فی التوحید... و أبو محمد الحسن بن أحمد العجلی ثقة، من وجوه الأصحاب، و أبوه و جدّه ثقتان، و هم من أهل الری، جاور فی آخر عمره بالکوفة، و له کتب، منها کتاب الجامع و کتاب المثانی. راجع: رجال النجاشی/الترجمة ۱۵۱، و رجال ابن داود/الترجمة ۳۹۷، و رجال العلاّمة/الترجمة ۴۶. و أمّا أبو عبد اللّه الحسین بن علی بن بابویه فهو ثقة أیضا، کثیر الروایة، روی عن جماعة و أبیه اجازة و أخیه، له کتب، منها کتاب التوحید و نفی التشبیه. راجع: رجال النجاشی/الترجمة ۱۶۳، رجال الطوسی/فیمن لم یرو عن الأئمّة-علیهم السّلام-/الترجمة ۲۸، و رجال ابن داود/الترجمة ۴۸۸.
[۲]: قدیم، لیست فی ق، س.
[۳]: فی م، ق، س: بجسم.
[۴]: فی ر زیادة: و لا لون.
[۵]: فی م زیادة: له.
[۶]: أحد، لیست فی ق، و عندئذ یکون ما بعدها منصوبا کما فی النسخة.
[۷]: فی ر، س زیادة: له.
[۸]: و لا ضد، أثبتناها من ج، و فی ر: و لا ضد له، و خلت باقی النسخ منها.
[۹]: العبارة: و هو یدرکها... اللطیف الخبیر، لیست فی ق، س.
[۱۰]: المائدة: ۶۴.
[۱۱]: الذاریات: ۴۷.
[۱۲]: ص ۳۸: ۱۷.
[۱۳]: ص ۳۸: ۷۵.
[۱۴]: الزمر: ۶۷.
[۱۵]: الزمر: ۶۷.
[۱۶]: الفجر: ۲۲.
[۱۷]: المطفّفین: ۱۵.
[۱۸]: البقرة: ۲۱۰.
[۱۹]: العبارة فی ر: أی یأتیهم عذاب اللّه. و فی ق: و معناه هل ینظرون إلاّ أن یأتیهم اللّه بالملائکة فی ظلل. من الغمام. و فی س کما فی ق بزیادة: و الملائکة قد نزلت فی قطعة من الغمام کما نزلت لعیسی-علیه السّلام-بالمائدة.
[۲۰]: القیامة: ۲۲، ۲۳.
[۲۱]: فی م، س: تنظر، و فی هامش م: منتظرة.
[۲۲]: طه: ۸۱.
[۲۳]: المائدة: ۱۱۶.
[۲۴]: آل عمران: ۲۸.
[۲۵]: الاحزاب: ۵۶.
[۲۶]: الاحزاب: ۴۳.
[۲۷]: فی ر، ج زیادة: استغفار و.
[۲۸]: آل عمران: ۵۴.
[۲۹]: النساء: ۱۴۲.
[۳۰]: البقرة: ۱۵.
[۳۱]: التوبة: ۷۹.
[۳۲]: التوبة: ۶۷.
[۳۳]: لیست فی ق، س.
[۳۴]: الحشر: ۵۹.
[۳۵]: فی م: لا یمکر، أو یخادع، أو یستهزئ، أو یسخر أو ینسی. و فی ق: لا یمکر، و یخادع، و یستهزئ، و یسخر و ینسی.
[۳۶]: الفقرة فی م کما یلی: و معنی ذلک کلّه أنّه فعل مثل فعلهم من المکر و الکید و الاستهزاء، تعالی اللّه عن ذلک علوّا کبیرا.
[۳۷]: عبارة: و لیس یرد... ألفاظ القرآن، لیست فی ق، س.




ترجمه متن

باب اول در بيان اعتقاد اماميه در توحيد، و معرفت پروردگار.

شيخ عالم ربانى ابو جعفر محمّد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى فقيه، مصنف اين كتاب فرموده:
بدان كه اعتقاد ما در توحيد اين است كه خداى تعالى يكى است، و هيچ چيزى مثل او نيست، قديم است و هميشه شنوا و بينا و دانا و درست كار و زنده و بامر خلايق قيام كننده و غالب و پاك از تمام معايب و توانا و صاحب غنا بوده و خواهد بود؛ نه موصوف بجوهر مى شود، و نه بجسم و نه صورت و نه عرض و نه خط و سطح و سنگينى و سبكى و قرار و حركت و مكان و زمان، و برتر است از همه صفتهاى آفريدگان، و بيرون است از هر دو حدّ، حدّ ابطال و نيستى و حدّ تشبيه و مانند داشتن، و حقتعالى چيزى است نه مثل ساير چيزها، و او يگانه است جوف ندارد، فرزند نياورده كه وارثش شود، و زاده نگرديده كه ديگرى شريك ملكش باشد، واحدى كفو او نبوده، نه او را مقابلى است و نه شبيهى، و نه جفتى و نه مثلى، و نه نظيرى و نه شريكى، نمى يابد او را چشمها و وهمها. و او مييابد آنها را، و او را پينكى (نعاس خ ل) و خواب نميگيرد و او صاحب لطف و لطافت و آگاهى است، خالق همه چيز است، نيست خداوندى مگر او، مخصوص او است آفرينش و فرمان، تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ و هر كه معتقد تشبيه باشد مشرك است، و هر كه نسبت به اماميّه دهد خلاف اين اوصاف را در امر توحيد، دروغگو است، و هر حديثى كه مخالف اين فقرات باشد جعل و اختراع است، هر حديثى كه موافقت با كتاب خدا نمينمايد باطلست. و اگر در كتب علما موجود باشد تدليس و خدعه است، و آن احاديثى كه جهال پندارند كه تشبيه حقتعالى بخلق است، معنى صحيح آنها همان معنى صحيح نظير آنها از آيات قرآنى است زيرا كه در قرآن است: كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ يعنى هر چيزى فانى است الا روى خدا، و معنى روى دين است و روئى است كه آمدن بسوى خدا از آن رويست، و بدان روى توجه بخداوند مى شود.
و در قرآن است: يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ (الی آخر) وَ هُمْ سالِمُونَ  يعنى روزى كه ساق مكشوف مى شود؛ و مجرمان تكليف نموده ميشوند بسجود و نميتوانند كرد؛ در حالى كه چشمهاى آنها بخشوع است، ميرسد بآنها ذلتى عجب؛ و بتحقيق كه بودند همانها كه دعوت كرده ميشدند بسجود در آن حال كه سالم و قادر بر سجود ميبودند در دنيا. و معنى ساق روى كار و شدّت امر است
و در قرآن است: أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ يعنى مبادا كه يكى بگويد وا حسرتا بر آنچه كوتاهى نمودم در پهلوى خدا؛ و مراد از جنب و پهلو اطاعت است.
و در قرآن است: وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي يعنى دميدم در آدم عليه السّلام از روح خودم، و مقصود روحى است مخلوق كه حق سبحانه و تعالى حضرت آدم عليه السّلام و حضرت عيسى عليه السّلام را از آن روح آفريد و اينكه خداوند فرموده: روح من. نيست الا مثل اينكه فرموده:
پيغمبر من؛ و بنده من؛ و بهشت من؛ و آتش من و آسمان من و زمين من.
و در قرآن است: بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ دو دست خدا گشاده است، يعنى نعمة دنيا و نعمت آخرت.
و در قرآن است: وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ يعنى آسمان را بنا نموديمش بدستها و بتحقيق كه ما هر آينه وسعت دهندگانيم. و ايدى عبارت از قوّت است، و در قرآن است: يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ يعنى اى ابليس چه مانع شد تو را از اينكه سجده نمائى براى چيزى كه بدو دست خودم آن را آفريدم؟ يعنى بقدرت و قوت خود.
و در قرآن است: وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ يعنى زمين بالتمام يك قبضه اوست روز قيامت؛ يعنى ملك او است؛ و ديگرى بشراكت او مالك آن نيست.
و در قرآن است: وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ يعنى آسمانها پيچيده شدگانند در دست راست خدا روز قيامت و معنى يمين خداوند قدرت او است.
و در قرآن است: وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا يعنى آمد پروردگار تو اى محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلّم و آمدند ملائكه صف صف يعنى آمد امر پروردگار تو.
و در قرآن است: إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ يعنى بدرستى كه آن جماعت از پروردگارشان آن روز هر آينه محجوبند، يعنى از ثواب پروردگار محرومند.
و در قرآن است: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ يعنى آيا آن جماعت چشم براه امرى ديگر دارند جز اينكه بيايد ايشان را خداوند در پاره هائى از ابر سفيد و بيايد ملائكه يعنى بيايد امر و عذاب خدا.
و در قرآن است: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ يعنى روئى چند در آن روز درخشان است و نظر دارنده بسوى پروردگارشان يعنى مشرفند در انتظار ثواب پروردگار
و در قرآن است: وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى يعنى هر كه وارد شود بر او خشم من پس بتحقيق كه هلاك شده، و معنى غضب خداوند عقاب او است و رضا و خشنودى او ثواب او است.
و در قرآن است: از زبان حضرت عيسى عليه السّلام كه عرض بدرگاه احديت ميفرمايد: تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ يعنى تو ميدانى آنچه در نفس من است و من نميدانم آنچه در نفس تو است، يعنى حضرت عیسی خطاب به خداوند متعال میفرماید: تو ميدانى راز پنهان مرا و من نميدانم سر نهان تو را.
و در قرآن است: وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ يعنى ميترساند شما را خداوند از نفس خود، يعنى از انتقام خود.
و در قرآن است: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يعنى بدرستى كه خداوند و ملائكه خدا صلوات مى فرستند بر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلّم و در قرآن است: هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ يعنى خداوند آن چنان كسيست كه صلوات ميفرستد بر شما، و فرشتگان او و مراد از صلوات خداوند رحمت است و از صلوات فرشتگان طلب آمرزش و از صلوات آدميان دعا.
و در قرآن است: مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ يعنى مكر نمودند آن قوم و خداوند بآنها مكر فرمود و خدا بهترين مكركنندگان است.
و ايضا: يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ يعنى معامله بخدعه با خدا ميكنند و خدا فريب دهنده آن جماعت است.
و همچنين: اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ يعنى خدا ريشخند و استهزا بآن جماعت مينمايد و مهلتشان ميدهد.
و كذلك: سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ يعنى سخريه و استهزاء نمود خدا از آن جماعت.
و ديگر: نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ يعنى فراموش كردند خدا را، پس فراموش ساخت خدا آنها را و معنى همه اينها اينست كه حقتعالى جزاى اعمال آنها را ميدهد جزاى مكر و جزاى مخادعه و جزاى استهزاء و جزاى سخريه و جزاى نسيان و تلافى فراموشى آنها آنست كه خود آنها را از يادشان ببرد چنانچه حقتعالى فرمود: وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ يعنى مباشيد مثل آن كسانى كه فراموش نموده اند خدا را پس خدا خود آنها را از يادشان برد، زيرا كه حقتعالى در حقيقت مكر و خدعه و استهزاء و سخريه و نسيان نميكند، تعالى عن ذلك علوا كبيرا
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: کلام و اعتقادات شیعه - shahid - 25-02-2023، 5:27

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زندگینامه شیخ کلینی، از محدثان مشهور شیعه
Star دیدار رییس دانشگاه مذاهب اسلامی کشور با ائمه جمعه شیعه و اهل سنت شرق استان گلستان
  شیعه چگونه می تواند ثابت کند که فرزند امام حسن عسکری (ع) متولد شده است؟
  سه طلاقه شاه و شیعه شدن وی
  جناب زعفر جنی(رهبر اجنه ی شیعه)
  احترام به سادات در کلام آیت الله بهجت
  کدام اسلام را باور کنیم؟ اسلام داعش، طالبان، شیعه، سنی یا ...
  ولنتاین بچه شیعه ها مبارککککککک
  نامه یک جوان شیعه به آیت الله خامنه ای
  مسلمان و شیعه شدن انیشتین!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان