امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سلطان های کلاه برداری تاریخ

#1
هميشه دانشمندان يا هنرمندان نبوده اند که با انجام کارهايي که قبلا کسي آن را انجام نداده و يا با خلق اثري که مشابه آن وجود نداشته، به تاريخ پيوسته باشند. کلاهبرداران هم در تاريخ جايي براي خود دارند:
- فرانک ويليام آباگ نيل: صاحب کلکسيوني از انواع کلاهبرداري ها، قاضي، خلبان، جراح و استاد دانشگاه! و کسي که زندگي اش دستمايه ساخت فيلم "اگه مي توني منو بگير" شد، در سال1948 در آمريکا به دنيا آمد. وقتي او 14ساله بود، پدر و مادرش از يکديگر جدا شدند و اين ضربه روحي بزرگي براي فرانک بود. دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نيويورک رفت و در آنجا بود که فهميد براي امرار معاش چاره اي به جز کلاهبرداري ندارد. پس از مدت کوتاهي او به يکي از حرفه اي ترين جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پيدا کرد که هيچ بانکي قادر به تشخيص جعلي بودن چک هاي او نبود. "فرانک" براي آن که بتواند بدون پرداخت پول بليت با هواپيما سفر کند، با جعل کارت هاي شناسايي و مدرک خلباني، خود را بعنوان خلبان خط هوايي "پان امريکن" جا زد و از امتياز خلبان ها براي مسافرت مجاني استفاده کرد. اين موضوع لو رفت، اما قبل از آن که دست پليس به او برسد، به شهر جورجيا فرار کرد و با هويت جعلي تازه اي، بعنوان يک دکتر در يک آپارتمان ساکن شد. از قضا در همسايگي فرانک يک دکتر واقعي زندگي مي کرد و به فرانک پيشنهاد داد تا در بيمارستان شهر مشغول به کار شود و فرانک اين پيشنهاد را پذيرفت و 11ماه بعنوان متخصص جراحي اطفال در آن بيمارستان به درمان بيماران پرداخت! پس از آن به شهر لوئيزيانا رفت و با جعل مدرک حقوق از دانشگاه "هاروارد" بعنوان دادستان در دادگاه محلي لوئيزيانا استخدام شد. او پس از چندماه توسط يکي از فارغ التحصيلان واقعي هاروارد شناخته شد، اما قبل ازآن که دستگير شود، از آنجا به ايالت يوتا گريخت و با جعل مدرک دانشگاه "کلمبيا"، در دانشگاه "بريگام" در رشته جامعه شناسي شروع به تدريس کرد! او سرانجام در سال1969 در فرانسه دستگير شد و زماني که پليس فرانسه اين موضوع را اعلام کرد، 26کشور خواستار محاکمه او در کشورشان شدند! فرانک به آمريکا منتقل شد و در آنجا به 12سال زندان محکوم شد، ولي پس از گذراندن پنج سال آزاد شد. "فرانک آباگ نيل" هم اکنون بعنوان کارشناس خبره جعل اسناد و چک با پليس آمريکا همکاري مي کند و با تاسيس شرکت "آباگ نيل" و شرکا به بانک ها نيز مشاوره مي دهد!
- هان ون ميگه رن: نقاش و کپي کننده آثار هنري، باهوش ترين و زبردست ترين جاعل تابلوهاي نقاشي، مردي که سر نازي هاي آلماني کلاه گذاشت، مردي که اگر کلاهبردار نمي شد، بي شک يکي از مهم ترين نقاشان قرن بيستم بود، در سال1889 در هلند به دنيا آمد. از کودکي عاشق رنگ ها بود و در جواني با تاثير از نقاشي هاي دوره طلايي هلند، تابلوهاي زيادي خلق کرد. اما منتقدان، آثار او را بي روح و تقليدي و تکراري ناميدند و "ميگه رن" سرخورده از اين برخورد و براي اثبات توانايي هايش به منتقدان تصميم گرفت که آثار بزرگان دوره طلايي همچون "فرانس هالس" و "ورميه" را کپي کند. "ميگه رن" با پشتکار زياد فرمول رنگ هاي قديمي و نحوه ساخت بوم هاي آن زمان را پيدا کرد. او کار را شروع کرد و آن قدر ماهرانه اين کار را انجام داد که تيزبين ترين کارشناسان نيز از تشخيص بدلي بودن آثار ناتوان بودند و "ميگه رن" با اطمينان کامل، در نقش يک دلال، تابلوهايش را بعنوان آثار کشف شده دوره طلايي به مجموعه داران و گالري ها فروخت. در همين دوران بود که اروپا درگير جنگ جهاني دوم شد. يکي از مشتريان پر و پا قرص او، "مارشال گورينگ" از سران درجه اول حزب نازي آلمان بود که علاقه فراواني به آثار نقاشان هلندي داشت و تعداد زيادي از کارهاي "ميگه رن" را به مجموعه خود اضافه کرد. اما زمانه بازي ديگري را در سر داشت. آلمان ها در جنگ شکست خوردند و "ميگه رن" به جرم فروش ميراث فرهنگي هلند به نازي ها بازداشت و در دادگاه متهم به خيانت به وطن شد که مجازاتش اعدام بود. "ميگه رن" در دادگاه واقعيت را ابراز کرد، اما هيچ کس حرف هايش را باور نکرد. تابلوهاي جعلي در دادگاه توسط کارشناسان مورد بازبيني قرار گرفت و همگي بر اصل بودن آنها صحه گذاشتند. هيچ کس باور نمي کرد کسي بتواند با چنين دقت و ظرافتي اين آثار را جعل کند. "ميگه رن" از دادگاه درخواست کرد که وسايل مورد نيازش را در اختيارش بگذارند تا در حضور همه يکي از آثار دوره طلايي جعل کند! "ميگه رن" از اتهام خيانت تبرئه شد، اما به جرم جعل آثار هنري به زندان محکوم شد و چند سال بعد درگذشت. "ميگه رن" بعنوان يک کلاهبردار در کار خود موفق بود، اما مشتري اصلي او "گورينگ" از او زيرک تر بود. اسکناس هايي که "گورينگ" در ازاي تابلوها به "ميگه رن" مي داد همگي تقلبي بودند!
- ويکتور لوستيگ: سلطان کلاهبرداران تاريخ، مردي که برج ايفل را فروخت، مسلط به پنج زبان زنده دنيا، صاحب 45اسم مستعار با سابقه بيش از 50بار بازداشت آن هم فقط در کشور آمريکا، مردي که مي توانست زيرک ترين قربانيانش را نيز گول بزند، در سال 1890 در بوهميا (کشور کنوني چک) در يک خانواده متوسط به دنيا آمد و در سال1920 به آمريکا رفت. سالي که بازار سهام به شدت رشد مي کرد و به نظر مي رسيد که همه روز به روز پولدار تر مي شوند و لوستيگ آنجا بود که از اين موضوع و حماقت ذاتي آمريکايي ها سود برد. در سال1925 و پس از انجام چندين فقره کلاهبرداري بي عيب ونقص و پرسود، ويکتور به فرانسه و شهر پاريس رفت و در آنجا شاهکار خود را اجرا کرد. فروختن برج ايفل! ايده اين کلاهبرداري بعد از خواندن يک مقاله کوچک در روزنامه به ذهن ويکتور رسيد. در اين مقاله آمده بود که برج ايفل نياز به تعمير اساسي دارد و هزينه اين کار براي دولت کمرشکن خواهد بود. زنگي در سر ويکتور صدا کرد و بلافاصله دست بکار شد. ابتدا اسناد و مدارکي تهيه کرد که در آنها خود را بعنوان معاون رياست وزارت پست و تلگراف وقت جا زد و در نامه هايي با سربرگ هاي جعلي، شش تاجر آهن معروف را به جلسه اي دولتي و محرمانه در هتل کرئون، که محلي شناخته شده براي قرار هاي ديپلماتيک و مهم بود، دعوت کرد. شش تاجر سر وقت در سوئيت مجلل ويکتور حاضر بودند. ويکتور براي آنها توضيح داد که دولت در شرايط بد مالي قرارگرفته است و تامين هزينه هاي نگه داري برج ايفل عملا از توان دولت خارج است. بنابراين او از طرف دولت ماموريت دارد که در عين تالم و تاسف، برج ايفل را به فروش برساند و بهترين مشتريان به نظر دولت تجار امين و درستکار فرانسوي هستند و از ميان اين تجار شش نفر دعوت شده به جلسه مطمئن ترين افرادند. ويکتور تاکيد کرد به دليل احتمال مخالفت عمومي، اين مسئله تا زمان قطعي شدن معامله مخفي نگه داشته خواهد شد. فروش برج ايفل در آن سال ها زياد هم دور از ذهن نبود. اين برج در سال1889 و براي نمايشگاه بين المللي پاريس طراحي و ساخته شده بود و قرار بر اين نبود که بصورت دائمي باشد. در سال1909 برج بخاطر اين که با ساختمان هاي ديگر شهر همچون کليساهاي دوره گوتيک و طاق نصرت هماهنگي نداشت، به محل ديگري منتقل شده بود و آن زمان وضعيت مناسبي نداشت. چهار روز بعد خريداران پيشنهاد خود را به مامور دولت ارائه کردند. ويکتور به دنبال بالاترين رقم نبود، او از قبل قرباني خود را انتخاب کرده بود; مردي که نامش در کنار ويکتور در تاريخ جاودانه شد! "آندره پويسون". در بين آن شش نفر، آندره کم سابقه ترين بود و اميدوار بود که با برنده شدن در اين مناقصه، يک شبه ره صدساله را طي کند و کلاهبردار باهوش به خوبي متوجه اين موضوع شده بود. ويکتور به آندره اطلاع داد که در مناقصه برنده شده و اسناد جهت امضا» و تحويل برج در هتل آماده است. اما همان طور که تاجر عزيز مي داند، زندگي مخارج بالايي دارد و او يک کارمند ساده بيش نيست و در اين معامله پرسود با اعمال نفوذ خود توانسته است ايشان را برنده کند و... آندره به خوبي منظور ويکتور را فهميد! پس از پرداخت رشوه، اسناد معامله امضا» شد و "آندره پويسون" پس از پرداخت وجه معامله، صاحب برج ايفل شد! فرداي آن روز وقتي "آندره" و کارگرانش به جرم تخريب برج ايفل توسط پليس بازداشت شدند، "ويکتور لوتينگ" کيلومترها از پاريس دور شده بود. در حاليکه در يک جيبش پول فروش برج بود و در جيب ديگرش رشوه!

اگر اومدید دیدید عکس نیست ناراحت نشوید تا فردا می زارمشون
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط SABER ، poya ، s love m ، mina77 ، امیررضاجی
آگهی
#2
من هر چقدر گشتم عکساشون رو پیدا نکردم.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
#3
وقتی می گم املاء خیلی بد می گی نه

تازیخ دیگه چی

پاسخ
 سپاس شده توسط poya ، امیررضاجی
#4
تاریخ من درستهAngryAngryAngry
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط poya ، امیررضاجی
#5
(10-09-2011، 15:48)فرید_کامیاب نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
تاریخ من درستهAngryAngryAngry

یعنی چی
خودت فهمیدی چی نوشتی
پاسخ
 سپاس شده توسط poya ، امیررضاجی
#6
یعنی تاریخ رو درست تایپ کرده ام تاریخ نوشته ام نه تازیخAngry
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط poya ، امیررضاجی
آگهی
#7
فرید جون ناراحت نشو شما که گفتم کارتون درسته
سلام دوستان من امیررضا هستمو13سالمه وبچه ی خیلی خیلی شوخی هستم

......................برای سپاس از دکمه ی سپاس استفاده کنیدBig GrinBig Grin.....................
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  100 نفر اول تاثیرگذارترین افراد در تاریخ بشریت
  نگاهی به عجیب ترین هواپیماهای به پرواز در آمده در طول تاریخ
  حمایت از موجودات ماقبل تاریخ
  توقف هرچه سریعتر ترفندهای سئو کلاه سیاه- شماره 1 و 2
  تنها کلاه دنیا که برف پاک کن خودکار دارد
  با کلاه جادویی F35 پشت دیوارها را ببینید!
  پیشرفته ترین کلاه ایمنی هوشمند در جهان / عکس
  اولین کلاه دوچرخه سواری که داخل جیبتان جا می‌گیرد + تصاوی
  یک ترفند جالب برای اینکه بدانیم فلان تاریخ سال چند شنبه است ؟
  ♦ده آزمایش برتر جهان ( زیباترین آزمایش های فیزیک در تاریخ )♦

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان