امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان غم انگیز قلب

#1
Heart 
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…cry2




داستان غم انگیز قلب 1

داستان غم انگیز قلب 1
داستان غم انگیز قلب 1
پاسخ
 سپاس شده توسط امــــــیـــــــر راد ، ترانه95 ، Eli17 ، hosein(●̮̮̃•̃) ، sara mehrani ، neda13 ، تیناجونی ، یاسی@_@ ، narges 18 ، aLiReZaZ-iM ، mohabat ، دختر شاعر ، shahram.rooz ، ♥h@di$♥ ، maryamam
آگهی
#2
(17-09-2013، 9:35)zahra_15 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
وای یعنی عشق تا این حدcryingcry2cry2cry2cry2cry2cry2

ببخشید شما عاصی رو می شناسید؟
نه، عاصی کی هست؟ باید بشناسمش؟
داستان غم انگیز قلب 1
پاسخ
 سپاس شده توسط shahram.rooz
#3
به این می گن یه عاشقه واقعی crying
پاسخ
 سپاس شده توسط s1368 ، shahram.rooz
#4
واقعا و ای کاش همه عشق رو اینجوری درک میکردنHeart
داستان غم انگیز قلب 1
پاسخ
#5
امشب چشام ترکیدناز بس اشکشون دراومدcrying
در من ادم برفی است ک عاشق آفتاب شده.
و این:

خلاصه ی همه ی داستان های عاشقانه ی دنیاست...
پاسخ
 سپاس شده توسط s1368
#6
من اینو توی کتاب ( تو توئی ) یا( من منم ) خوندم عین خودش نو شتی

بگو کدوم یک از این کتابارو خوندی
پاسخ
 سپاس شده توسط s1368
آگهی
#7
عاشقای واقعی همینطورند .کاش اون کسی که من قلبما بهش داده بودم کاملا احساسم می کردو نمی رفت ومنا برای هیشه تنها نمی گذاشت که دچار بهم ریختگی و تنهایی و... افسردگی بشم. ولی هر کجا هست خدا کنه برای همیشه خوش وخرم وشاد باشه موفق .
بتراش ای سنگ تراش /سنگی از معدن سنگ بهر مزارم بتراش/روی سنگ قبرمن عکسی از چهره ی زیبایی نگارم بتراش /بنویس ای سنگ تراش عاقبت شدم فداش/بنویس تا بدونه عمرما دادم به پاش.
پاسخ
 سپاس شده توسط s1368
#8
:rum:
:rum:
:rum:
:rum:
:rum:
:rum:
:rum:
:rum:
cry2
cry2
cry2
cry2
cry2
پرسیدم عشق چیست؟
گفت :؟آتشی است.
گفتم:مگر ان را دیده ای ؟
گفت:نه در ان سوخته ام.......crying
crying
فلشخور به خاطره ها پیوست! Big Grin
پاسخ
 سپاس شده توسط s1368


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان