امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان وقت رفتن

#1
تو می دونی که من دیوونه ام
I do what I want
و هر کاری بخوام انجام میدم
when I feel like it
وقتی که حس کنم دوستش دارم انجامش میدم
All I wanna do is lose control
تمام چیزی که می خوام از دست دادن کنترله
But you don't really give a shit
اما تو واقعا این کار رو نمی کنی
you don't let it go let it
تو نمی ذاری (این افکار) برن
go with it
باهاش همراه شو
Cause you're fucking crazy rock'n'roll
چون تو واقعا دیوونه ی موزیک راک اند رولی
Bridge] You said hey
تو سلام کردی
What's your name
گفتی:اسمت چیه؟
It took one look
من یه نگاه بهت انداختم
And now I'm not the same
و حالا من اون ادم قبلی نیستم
Yeah you said hey
اره تو سلام کردی
And since that day You stole my heart
و از اون روز تو قلب منو دزدیدی
And you're the one to blame
و به خاطر این کار تویی که باید سرزنش بشه


Yeah
And that's why I smile
و این دلیل لبخند منه
It's been a while Since every day and
یه مدتیه که هر روز
everything has
و همه چیز
Felt this right And now you're turning all
احساس خوبی داره و حالا تو همه چیز رو
around
می چرخونی
And suddenly you're all I need
و ناگهان تو همه چیزی میشی که من می خوام
The reason why I smile
دلیل لبخندم میشی
That's not a black out I think [Voice]What did you, what
فکر نکنم این یه تاریکی باشه...تو با من چی کار کردی؟
did you put in my drink
چیزی توی نوشیدنیم ریختی؟
I remember making out but then
من اون بوسه رو به یاد میارم
I woke up with a new tattoo
اما بعدش با یه خالکوبی جدید از خواب بیدار شدم
Voice] your name was on me and my name was on you
اسم تو رو رو دستم خالکوبی کرده بودم و تو هم اسم منو رو دستت داشتی
I will do it all over again
من دوباره این کار رو انجام خواهم داد
You know that I'm a crazy bitch
تو میدونی من دیوونه ام
I do what I want when I feel like it
من هر کاری رو که حس کنم دوست دارم انجام میدم
All I wanna do is lose control
همه ی چیزی که می خوام دیوونه بازیه
You know that I'm a craz bitch
تو میدونی من یه دیوونه ام
I do what I want when I feel like it
من هر کاری رو که حس کنم دوست دارم انجام میدم
All I wanna do is lose control
همه ی چیزی که می خوام از دست دادن کنترله

در حالی که آواز میخوندم،لباس اسب سواریمو می پوشیدم.
صدای رادین از اتاق کناری،اتاق خودش اومد: هی!این چه آهنگاییه تو گوش میدی؟
با داد جوابشو دادم:خب تو هم زد بازی گوش میدی!مگه من چیزی میگم؟
بعد شلاقمو از روی میز توالتم برداشتم . از اتاق زدم بیرون.به سمت آینه ی قدی تو راهرو رفتم . مشغول چک کردن شدم،چکمه،کلاه،شلوار و شلاق قهوه ای تیره به همراه مانتو کرم قهوه ای تنگ.موهامو بیشتر زیر کلاه جا دادم و چشمکی به خودم زدم.
ایـــــــــــــول!صدای رادین،برادر بزرگترم که از اتاقش اومده بود بیرون دوباره بلند شد:آخه کوچولو!اولا من پنج سال از تو بزرگترم،دوما تو دختری،سوما هم خداییش این آهنگا چین آخه ؟!
با دیدنش سوتی کشیدم .
گفتم:به به....مگه میخوای بری پارتی؟
این داداش منم عجب تیکه ای بود!
تی شرت آدیداس تنگ با شلوار بگی مارکدار و پولیورطوسی آدیداس،کفشای porsche design با کلا کپی!
خندید و گفت:اینقدر حرف نزن!زودباش برو تا مسابقه شروع نشده.یهو وایسادم.رادین در حالی که پشت سرم داشت از پله ها می اومد پایین بهم خورد.
گفتم:گرفتم واسه کیا داری خوشتیپ میکنی!
-مسخره بازی در نیار روناک!
با خنده گفتم:آخه برادر من!چهار تا اسب بوگندو هم خوشتیپ کردن داره؟!
به سمت آشپز خانه برای خدافظی از مامان و بابا رفتیم.از سر میز صبحانه لقمه نون و پنیر را که مامانم برام گرفته بود و قاپ زدم.مادرم در حال صحبت کردن با پدرم بود.برایم آرزوی موفقیت کردن.
خدا میدونه تو دلم چه غوغایی بود.با خوشحالی سوار آریون نوک مدادی رادین شدیم.
در طول راه با هم شوخی میکردیم،تا از استرسم کم بشه:
-من که اسه اسبا خوشتیپ نکردم
-پس واسه کی کردی ناقلا...نکنه.....؟؟!!
^__^

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رمان وقت رفتن 1

پاسخ
 سپاس شده توسط #marya# ، هستی0611 ، Spell †
آگهی
#2
خوب؟Idea
رمان وقت رفتن 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان