امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

واژه ی ریاضیات و بهترین جایگزین برای آن

#1

واژه ریاضیات ، به جای واژه یونانی (( ماته ماتیکه )) Mathematike گذاشته شده است که خود از (( ماته ما )) Mathema به معنای (( دانش )) و (( دانایی )) آمده است.اغلب ، واژه (( ریاضیات )) را ، برگرفته از واژه (( ریاضت )) دانسته اند ؛ چرا که (( ریاضت )) تنها به معنای (( پرهیزکاری بدنی )) نیست و (( در خود فرو رفتن )) و (( فهمیدن )) و (( رسیدن به رازها )) را هم می رساند.
دیدگاه های دیگری هم وجود دارد. بسیاری از زبانشناسان، با بحث های زبان شناختی نتیجه می گیرند ، (( ماته ما )) همان واژه ایرانی (( مزدا )) است که همان معنای واژه یونانی را دارد : (( دانا )) و (( آگاه )). دیدگاه سوم ، معتقد است که واژه (( ریاضی )) از واژه فارسی (( راز )) به معنای (( اندازه گرفتن )) آمده است. این واژه هنوز در واژه های (( تراز )) و (( ترازو )) با حفظ معنای خود باقی مانده است. در واژه (( ترازو )) ، (( ترا )) به معنای (( از این سو و آن سو )) ، (( راز )) به معنای (( اندازه گیری )) است . پسوند (( او )) در بسیاری جاها در زبان فارسی ، به معنای (( بسیار )) به کار رفته است. به این ترتیب ، (( ترازو )) یعنی : (( اندازه گیری و مقایسه بسیار )) . در ضمن ، واژه (( مر )) در زبان فارسی ( که در واژه های (( شمر )) و (( شمردن )) وجود دارد ) ، به معنای (( شمردن )) و (( محاسبه کردن )) است.بدین ترتیب ، اینان ، به جای واژه (( ریاضیات )) ، واژه (( رازومَر )) را پیشنهاد می کنند که درست به معنای (( اندازه گرفتن و شمردن )) است و اگر ریاضیات را (( دانش رابطه های کمیتی و شکل های فضایی )) بدانیم ، واژه (( رازومر )) می تواند انتخاب درستی باشد.

مسائل جذاب




۳x 37 = 111 and 1 + 1 + 1 = 3

۶x 37 = 222 and 2 + 2 + 2 = 6

۹x 37 = 333 and 3 + 3 + 3 = 9

۱۲x 37 = 444 and 4 + 4 + 4 = 12

۱۵x 37 = 555 and 5 + 5 + 5 = 15

۱۸x 37 = 666 and 6 + 6 + 6 = 18

۲۱x 37 = 777 and 7 + 7 + 7 = 21

۲۴x 37 = 888 and 8 + 8 + 8 = 24

۲۷x 37 = 999 and 9 + 9 + 9 = 27


۹x 9 + 7 = 88

۹۸x 9 + 6 = 888

۹۸۷x 9 + 5 = 8888

۹۸۷۶x 9 + 4 = 88888

۹۸۷۶۵x 9 + 3 = 888888

۹۸۷۶۵۴x 9 + 2 = 8888888

۹۸۷۶۵۴۳x 9 + 1 = 88888888

۹۸۷۶۵۴۳۲x 9 + 0 = 888888888


۱x 8 + 1 = 9

۱۲x 8 + 2 = 98

۱۲۳x 8 + 3 = 987

۱۲۳۴x 8 + 4 = 9876

۱۲۳۴۵x 8 + 5 = 98765

۱۲۳۴۵۶x 8 + 6 = 987654

۱۲۳۴۵۶۷x 8 + 7 = 9876543

۱۲۳۴۵۶۷۸x 8 + 8 = 98765432

۱۲۳۴۵۶۷۸۹x 8 + 9 = 987654321


۷x 7 = 49

۶۷x 67 = 4489

۶۶۷x 667 = 444889

۶۶۶۷x 6667 = 44448889

۶۶۶۷x 66667 = 4444488889

۶۶۶۶۶۷x 666667 = 444444888889

۶۶۶۶۶۶۷x 6666667 = 44444448888889

etc.


۴x 4 = 16

۳۴x 34 = 1156

۳۳۴x 334 = 111556

۳۳۳۴x 3334 = 11115556

۳۳۳۳۴x 33334 = 1111155556

etc.


دانستنی های ریاضی

چرا ریاضی می خوانیم
راستش را بخواهید بچه‌های ما در دوره‌ی دبیرستان (‌‌سه سال آموزش متوسطه و یک سال پیش‌دانشگاهی‌‌) تقریباً تا سطح درس‌های سال دوم دوره‌ی دانشگاه‌های کشور‌های خارج را می‌خوانند‌‌. اما در کمال تعجب ما در هیچ‌کدام از رشته‌های علوم محض (‌ریاضی‌‌، فیزیک‌‌‌‌، شیمی‌‌ و . . .) نظریه‌‌‌پرداز و محقق نداریم‌. ما فکر می‌‌کنیم هر چه‌قدر بیش‌تر بخوانیم و هرچه بتوانیم مسائل بیش‌تری حل کنیم حتماً موفق‌تریم. چندی پیش یکی از کسانی که می‌شناختم با تعجب تعریف می‌کرد که فلان استاد دانشگاه شریف بلد نبود یک انتگرال ساده را محاسبه کند و وقتی این را تعریف می‌کرد بسیار حیرت‌‌زده بود که چه‌طور چنین چیزی ممکن است. آن‌چه او توجه نکرده بود این بود که محاسبه‌‌ی یک انتگرال چندان مهم نیست. آن‌چه لازم است قوه‌‌ی تحلیل و


تفکر است‌‌. متأسفانه با نظام فعلی آموزش و پرورش و بدتر از آن با شیوه‌ی کنونی پذیرش دانشجو (‌کنکور سراسری و دانشگاه آزاد‌‌)، تقریباً پرونده هرچه تفکر و تعقل و تحلیل بسته است و تنها نکته‌‌ی مهم برای دانش‌آموزان و معلمان کسب درصد‌‌های بیش‌‌تر در این مسابقه است.

خُب‌‌‌، شاید با این حرف‌‌ها برسیم به یک نقطه‌‌ی کور‌‌، آموزش دانش‌‌آموزان که به عهده‌‌ی وزرات آموزش و پرورش است و پذیرش آن‌ها هم با سازمان سنجش‌‌، پس برای ما چه می‌ماند‌‌. باز هم همان بحث جهان سومی بودن و . . . اما قضیه‌‌‌، ساده‌تر از این حرف‌ها است‌‌. شاید شما با دانش‌‌‌‌آموزی سر و کار دارید که در حال درس خواندن است‌‌، بچه‌های خودتان‌، برادرتان‌‌، خواهرتان‌‌، برادرزاده‌، خواهرزاده‌، همسایه و یا . . . خُب‌‌، حالا چه‌کار می‌توانید بکنید‌‌؟ بگذارید یک سؤال ساده بپرسیم.

دانش‌‌آموزی که در دبستان درس می‌خواند و به او گفته‌اند که محیط دایره برابر 2лR یعنی قطر ضرب‌در عدد پی است‌‌. اگر او از شما بپرسد چرا قطر ضرب‌در عدد پی‌‌؟ چه جوابی می‌دهید‌‌؟ آیا می‌گویید‌: «‌خُب‌‌، ریاضی‌دان‌ها قبلاً بررسی کرده‌اند که محیط دایره تقریباً برابر حاصل‌ضرب عدد پی در قطر آن است‌‌» اگر این جواب را بدهید و من آن دانش‌آموز باشم نتیجه می‌‌گیرم که شما دارید حاشیه می‌‌‌روید و خودتان هم جواب را نمی‌‌دانید‌‌‌. چه راهی برای توضیح این مطلب سراغ دارید‌؟ مثالی که زدم چندان اهمیت ندارد (‌راستی جوابش را می‌دانید‌‌؟‌‌!‌‌) مهم آن است که در ذهن یک دانش‌آموز همیشه یک «‌چرا‌؟‌‌» زنگ بزند‌‌. هر‌چه که می‌خواند یا می‌شنود فوری فکر کند «‌چرا‌؟‌‌» (اگر‌‌چه باز هم در کشور ما خیلی از این چراها جواب ندارد‌‌!‌‌‌‌) هدف از خواندن ریاضیات همین است‌‌‌‌. یعنی هدف اصل‌اش همین است و بقیه‌‌ی چیزها یعنی مهارت در محاسبات و یادگرفتن حد و مشتق و انتگرال و از این جور چیزها همه فرعی‌اند‌‌. باور نمی‌کنید یک نفر را که ریاضیات را این‌‌جوری یاد گرفته باشد بیاورید تا من هر‌چه را که می‌خواهید یادش بدهم‌‌. (خیلی حرف بزرگی بود، نه؟!)

اگر با خواندن این سطرها کمی احساس افسوس و حسرت دارید که ای وای پس چرا ما این‌‌طوری نبودیم و نخواندیم و یا چرا با ما این‌‌‌جوری رفتار نکردند، اصلاً اشکالی ندارد چون یکی آن‌‌که از الآن به بعد هم دیر نشده است‌‌، لازم نیست ریاضیات بخوانید فقط کمی بیش‌‌‌تر بگردید و کنجکاو باشید و فکر کنید‌‌، کمی هم بیش‌‌تر بپرسید چرا‌‌؟ و دوم و مهم‌تر از اولی آن‌که به کودکان و نوجوانان دور و برتان توجه کنید‌‌، هر‌‌‌‌چه می‌توانید کنید در آن‌‌ها یک روحیه‌ی پرسش‌گر ایجاد کنید.

دو تا سؤال ساده‌ی دیگر هم می‌کنم و بعد خداحافظ‌‌:

سؤال اول: اگر از شما بپرسند جمع و ضرب چه ربطی به هم دارند چه می‌‌گویید‌‌؟ تفریق و تقسیم چه‌طور‌‌؟

سؤال دوم: فرض کنیم رابطه‌‌ی محاسبه‌‌ی محیط دایره را بلدیم: 2лR ، خُب حالا می‌خواهیم با کمک این رابطه و فکر کردن رابطه‌‌‌‌‌‌‌‌ی محاسبه‌ی مساحت دایره را پیدا کنیم‌‌. آیا می‌‌توانید این کار را انجام دهید؟ (این کار را ارشمیدس بیست و پنج سال قبل از میلاد انجام داده بود، آن هم با دست خالی، اما ...)

- - - - - - - - - - - - - - - پایان مقاله - - - - - - - - - - - - - - -



آشتی با ریاضیات

گاليله می گفت:«رياضيات،زبان طبيعت است و برای شناخت طبيعت و آشنايی با قانون های حاکم بر آن،بايد اين زبان،يعنی رياضيات را فرا گرفت.»به جز اين،بايد گفت:رياضيات،در ضمن،زبان زندگی است؛بدون رياضيات،نمی توان زندگی را شناخت و نمی توان بر دشواری های آن غلبه کرد. ولی طبيعت و زندگی،پيچيدگی های بسيار دارند و به سادگی نمی توان آن ها را شناخت.زندگی روز به روز بغرنج تر می شود و ،همراه با آن،برای تحليل و توضيح جنبه های مختلف زندگی (از اقتصاد و صنعت گرفته تا پزشکی و جامعه شناسی و روان شناسی)،به رياضياتی پيچيده تر ، پيش رفته تر و دقيق تر نياز دارد.به همين ترتيب،هر چه در ژرفای قانون مندی های حاکم بر طبيعت بيشتر فرو می رويم،خود را نيازمند به ابزار های تازه ای در رياضيات می بينيم.پيچ ها و مهره های طبيعت،با يک آچار باز نمی شوند و ،گاه،برای درک طبيعت،ناچاريم ابزار تازه و تازه تری بسازيم. رياضيات هرگز کهنه نمی شود،کشف های تازه و ابزار های تازه در رياضيات،به معنای دور ريختن کشف های قبلی و کنار گذاشتن ابزار های پيشين نيست.پيشرفت رياضيات،به معنای نابودی رياضيات کهن و جانشينی انديشه های نو نيست،بلکه به اين معناست که لباس تازه ای بر قامت رياضيات بدوزيم،انديشه های پشين را سوهان بزنيم،نياز های تازه را (چه برای حل دشواری های زندگی و چه برای شناخت بهتر طبيعت)،با دقيق تر کردن ابزار کار خود،يعنی ريا ضيات،برطرف کنيم. رياضيات مثل يک موجود زنده عمل می کند:در حرکت است،خود را تصحيح می کند،در هر جا ابزار ويژه ی آن را به کار می برد و هرگز قانون های اصلی خود را نقض نمی کند.تنها هميشه هشدار می دهد که، از هر دستوری يا فرمولی،در جای خودش استفاده کنيد،وگر نه دچار اشتباه می شويد. ... متنی که خوانديد از محمد بيات بود

چرا باید ریاضیات بخوانیم؟
چرا باید ریاضیات بخوانیم؟

چرا باید ریاضیات بخوانیم؟راجر بیکن فیلسوف انگلیسی در سال 1267 میلادی پاسخ این سوال را چنین داده است:
(کسی این کار را نکند نمیتواند چیزی از بقیه علوم و هر آنچه دراین جهان است بفهمد...چیزی که بدتر است این است که کسانی که ریاضیات نمیدانند به جهالت خودشان پی نمی برند ودر نتیجه در پی چاره جویی بر نمی آیند.))


می توانم همین جا سخنرانیم را پایان دهم اما ممکن است بعضیها فکر کنند که شاید خیلی چیزها در هفت قرن گذشته تغییر کرده باشد....


شاهدی تازه تر می آورم پال دیراک از خالقان مکانیک کوانتومی معتقد است که وقتی تئوری فیزیکی ای را پایه ریزی می کنید نبایدبه هیچ شهود فیزیکی ای اعتماد کنید.پس به چه چیزی اعتماد کنید؟به گفته ی این فیزیکدان مشهور فقط به برنامه ای متکی بر ریاضیات _ولو اینکه در نگاه اول ربطی به فیزیک نداشته باشد.


در حقیقت در فیزیک تمامی ایده های صرفا فیزیکی رایج در ابتدای این قرن را کنار گذاشته اند در حالی که الگوهای ریاضی ای که به زرادخانه فیزیکدان ها راه یافته اند به تدریج معنای فیزیکی یافته اند.در اینجاستکه قابل اعتماد بودن ریاضیات به روشنی رخ مینمایاند.


بنابراین الگوسازی ریاضی روشی پربار برای شناخت در علوم طبیعی است.اکنون می خواهیم الگوهای ریاضی را از نگاهی دیگر یعنی مسئله ی آموزش ریاضی بررسی کنیم.

سه روش اموزش ریاضیات
در اموزش ریاضیات روسی (هم در دبیرستان و هم در مقاطع بالاتر) ما پیرو نظام اموزشی اروپایی هستیم که بر اساس ((بورباکی ای سازی))ریاضیات بنا شده است (نیکلاس بورباکی نام مستعار گروهی از ریاضیدانان فرانسوی است که ازسال 1939 به انتشار مجموعه ای از کتابها دست زده اندکه در انها شاخه های اصلی ریاضیات جدید به طور اصولی_یعنی به روش اصل موضوعی براساس نظریه ی مجموعه ها_شرح داده شده است.)
اصولی کردن ریاضیات به نوعی تصنعی کردن آموزش آن منجر می شود واین زیانی است که بورباکی ای سازی به آموزش ریاضیات وارد کرده است.نمونه ای شگرف مثال زیر است:
از دانش آموز سال_دومی مدرسه ای در فرانسه پرسیده اند ((دو بعلاوه ی سه چقدر میشود؟)) پاسخ چنین بود ((چون جمع تعویض پذیر است می شود سه بعلاوه ی دو.))
پاسخی واقعا قابل تامل! کاملا درست است اما دانش آموزان حتی به جمع کردن ساده ی این دو عدد هم فکر نکرده اند زیرا در تعلیم انها تکیه بر ویژگی های عملها بوده است. در اروپا معلمان متوجه نارساییهای این روش شده اند و بورباکی ای سازی را کنار گذاشته اند.
طی چند سال گذشته آموزش ریاضیات روسی دستخوش تغییراتی به سبک آمریکایی شده است.اساس این سبک این اصل است: آنچه را که برای کاربردهای عملی لازم است آموزش بدهید.در نتیجه کسی که فکر می کند به ریاضیات احتیاجی نخواهد داشت اصلآ لازم نیست ان را بخواند.ریاضیات درسی اختیاری در دوره ی راهنمایی و دبیرستان است_مثلآ یک سوم دانش آموزان دبیرستانی جبر نمی خوانند.نتیجه ی این امر را در مثال زیر روشن کرده ایم:
در آزمونی برای دانش آموزان چهارده ساله ی آمریکایی از آنها خواسته شده بود که برآورد کنند (نه اینکه حساب کنند بلکه برآورد کنند) که اگر 80 درصد از عدد 120 رابرداریم این عدد چه تغییری می کند.سه نوع پاسخ را می توانستند انتخاب کنند: زیاد میشود،تغییری نمیکند،کمتر میشود.تقریبآ 30 درصد دانش آموزان سوال شونده پاسخ درست را برگزیده بودند.یعنی اینکه پاسخها را تصادفی انتخاب کرده بودند.نتیجه: هیچ کس هیچ چیز نمی داند.دومین ویژگی شاخص روش آموزش ریاضی آمریکایی،کامپیوتری کردن آن است.
جذابییت کار با کامپیوتر به خودی خود به گسترش تواناییهای فکری کمکی نمی کند.مثالی دیگر از یکی از آزمونهای آمریکا میاوریم:
کلاسی 26 دانش آموز دارد.این دانش آموزان می خواهند با اتومبیل به مسافرت بروند.در هر اتومبیل یک نفر از اولیا و چهار دانش آموزجا می شوند.چند نفر از اولیا را میتوانیم دعوت کنیم؟
جوابی که همه داده بودند 65 نفر بود جواب کامپیوتر :
است،ودانش آموزان می دانستند که اگر جواب باید عددی صحیح باشد،می توان بلایی سر ممیز آورد_مثلآ می توان اصلآ آن را برداشت.
نمونه ی دیگری از یکی از آزمونهای رسمی دانش آموزی در سال 1992 می آوریم:
رابطه ی کدام زوج شباهت بیشتری به رابطه ی میان زاویه و درجه دارد:
الف) زمان وساعت
ب) شیر وکوارت ((واحد اندازه گیری مایعات برابر با 44/1 لیتر))
ج) مساحت و اینچ مربع
پاسخ،مساحت و اینچ مربع است،زیرا درجه ی کوچکترین واحد اندازه گیری زاویه و اینچ مربع کوچکترین واحد اندازه گیری مساحت است،اما ساعت را می توان به دقیقه هم تقسیم کرد.
طراح این مسئله مسلمآ مطابق نظام امریکایی می اندیشیده است.می ترسم که طولی نکشد که ما هم به چنین سطح نازلی برسیم.( جو برمن،استاد ریاضی در نیویورک توضیح داده که( از نظر او که آمریکایی است) ،پاسخ درست این مسئله کاملآ روشن است.او گفت که ((اصل مطلب این است که من می توانم میزان حماقت طراح این مسئله را دقیقآ تصور کنم.))_) مایه ی شگفتی است که تعداد زیادی ریاضیدان و فیزیکدان برجسته در ایالات متحده وجود دارد.
امروزه آموزش ریاضیات ما آرام آرام از نظام اروپایی به نظام آمریکایی تبدیل می شود.مطابق معمول ،باز هم عقبیم،حدود سی سال از اروپا عقبتریم و بنابراین سی سال بعد زمان آن فرا میرسد که اوضاع را سروسامان بدهیم و از چاهی که با ظناب نظام آموزشی آمریکایی به آن رفته ایم بیرون بیاییم.
سطح آموزش ریاضی سنتی ما بسیار بالا و بر اساس آموزش مسئله های حساب بوده است.حتی تا همین بیست سال پیش هم خانواده هایی بودند که نسخه هایی از کتابهای قدیمی مربوط به مسئله های ((سود و زیان)) را داشتند.در حال حاضر، همه ی اینها از بین رفته است.در آخرین اصلاحات آموزش ریاضی،جبری سازی، دانش آموزان را به روبات تبدیل کرده است.
مساله های حساب است که ((بی محتوایی)) ریاضیاتی را که تدریس می کنیم نشان می دهند مثلآ این مسئله را در نظر بگیرید:
1.سه تا سیب داریم.یکی را برمی داریم.چند تا باقی مانده است؟
2.چند برش با اره لازم است تا تکه ای هیزم را به سه بخش تقسیم کنیم؟
3.تعداد خواهران بوریس از تعداد برادرانش بیشتر است.در خانواده ی او تعداد دختران چند تا بیشتر از تعداد پسران است؟
از منظر حساب اینها مساله های متفاوتی هستند،زیرا محتوایشان فرق می کند.همچنین،تلاش فکری لازم برای حل کردن مسئله ها هم کاملآ متفاوت است،هر چند که الگوی جبری هر یک از آنها یکی است: 2=1-3 جالب توجه ترین نکته در ریاضیات،فراگیر بودن شگفت آور الگوها و کارایی نامحدود انها در مساله های علمی است.
به قول ولادیمیر مایاکوفسکی،شاعر بزرگ روس: ((کسی که اولین بار دو بعلاوه ی دو می شود چهار را، مطرح کرده است حتی اگر با جمع کردن دو تا ته سیگار با دو تا ته سیگار دیگر به این حقیقت رسیده باشد،ریاضیدان بزرگی بوده است.هر کس پس از او به این نتیجه رسیده باشد،حتی اگر چیزهای بسیار بزرگتری،مثل لوکوموتیوها را با هم جمع کرده باشد،ریاضیدان نیست)) لوکوموتیو شماری،روش آمریکایی آموزش ریاضیات است.چنین چیزی مصیبت بار است.طرز پیشرفت فیزیک در ابتدای سال اخیر نمونه ای است که نشان می دهد ریاضیات لوکوموتیوی به مراتب از ریاضیات ته سیگاری به درد نخورتر است:ریاضیات کاربردی نتوانسته همگام با فیزیک پیشترفت کند،در حالی که ریاضیات نظری هر آنچه را که فیزیکدانان برای بسط بیشتر دانش خودشان نیاز داشته اند برایشان فراهم کرده است.ریاضیات لوکوموتیوی از روال معمول عقب می ماند: تا حساب کردن با چرتکه را آموزش بدهیم،سر و کله ی کامپیوترها پیدا می شود .باید شیوه ی فکر کردن را آموزش بدهیم،نه طرز فشار دادن دکمه ها را.

ضرب المثل رياضي

من پندت مي دهم تو حساب مگس هارا ميكني؟

پدري به فرزندخودكه ناسازگاري ميكرد وگردفساداخلاقي
همي ميگشت روزي پندميدادوبازبان ملايم به راه راست دلالت ميكرد پسرحواسش نبودوبه قول معروف از يك گوش گرفته و از گوش ديگر بيرون مي كرد.
پس از آن كه پدراز صحبت واندرز فارغ شد پسر گفت: پدر جان تا شماحرف ميزديدمن حساب كردم
كه 20 مگس به دم خرمان نشست.پدركه اغتشاش حواس فرزندرا ديدسخت از او نوميد گشت و گفت:
من پندت ميدهم وتو مگس ها را حساب مي كني؟



ما صد نفر بوديم, ان ها دو نفر بودند همراه

در زمان قاجاريه يك فوج سرباز مامور سركوب يك عده اشرار شدند .
در عرض راه همين كه لشكر به گردنه اي رسيد دو نفر دزد از ترس جان خود به ان ها حمله وشليك كردند.
سربازان براثرظلم و فساد حاكم برمملكت انگيزه و شجاعتي
براي جنگيدن نداشتندازشدت وحشت وترس تفنگها را بر زمين
ريختندو دست ها را بالا بردند و تسليم گرديدند.
دزدان چون اين ديدند بر جسارتشان افزودندو فرود امدندو تمام نقدينه و اشيا سبك وزن و سنگين قيمت شان را برداشتند واز پي كارشان رفتند.
وقتي اين خبر به سلطان رسيد سربازان را احضار كردو از ان ها با خشم وغضب پرسيد:چگونه دو نفر دزد توانستندشما صد
سربازمسلح را لخت كنند؟
اندام تمامي سربازان به لرزه افتاده بودوازجواب وامانده بودندامايك نفركه جرات بيشتري داشت درجواب گفت:
قربان ما صد نفر بوديم تنها, آن ها دو نفر بودند همراه


دوقرت ونيمشم باقيه

گويند سليمان نبي با جانوران در ارتباط بوده. روزي مجموع جانوران دنيا را به ضيافت خواند پيش از همه ماهي
بيرون اورد وقسمت خويش يا قورباغه اي سر از آب
از سفره عام بخواست. سهمش را به او دادند بخورد و باز طلب كرد بدادند و او دوباره خواستار
شدتا آنگاه كه تمام آمادگي ها و تشريفات جشن به كاراو رفت وجانورهم چنان ازمند بود سليمان در كار او ماندو پرسيد:
رزق تو روزانه چه مقدار است؟
گفت:سه جرعه كه اكنون نيم جرعه ي ان مرا داده اند و
منتظر دو نيم جرعه ي ديگر هست.
اين مثل را در مورد افرادي به كار مي برند بسيار طمع كارند و هرچه به آن ها دهيم شاكر نمي شوند

دو بلا در یک زمان

منصور دوانيقي,به يكي از اعراب گفت:شكر خدا را به جاي بياوريد كه چون حكومت شما به من واگذارشدطاعون از بلاد
مرتفع گرديد.
عرب گفت:خداي بلند مرتبه از آن عادل تر است كه دو بلا را هم زمان بر بندگانش بفرستد. منصور از اين سخن خجل و
شرمگين شد و كينه ي ان مرد را به دل گرفت تا بالاخره او را كشت.

صد تومن را مي دادم كه بچه ام يك شب بيرون نخوابه

مردي را فرزند گم شد. منادي پشت منادي به كوي و برزن فرستاد و هرساعت مژده يابنده را افزايش مي دادو تانزديك
غروب مژده گاني به100 تومان رسيد
آن كه كودك را يافته بود, گمان كردكه هرچه در دادن طفل دير كند,مژده گانيش بيشتر مي شود.چون صبح شد اثري از مناديان نديد ناچار خود نزد پدر رفت مطالبه 100 تومان
مژدگاني را كرد.
پدر گفت: 100تومان را زماني ميدادم كه بچه ام يك شب بيرون نخوابد

معماي رياضي

معماي رياضي

اگر 12 مهره داشته باشيم به طوري که وزن يکي از مهره ها با بقيه متفاوت باشد .
چگونه باحداکثر 3 بار استفاده از يک ترازوي دو کفه مي توان مهره ي متفاوت را يافت؟


جواب معماي رياضي :

اول مهره ها را از 1 تا 12 شماره گذاري ميکنيم بعد انها را به 3 دسته 4 تايي تقسيم کرده بعد 2 دسته را روي کفه هاي ترازو گذاشته 2 حالت به وجود ميايديا 2 دسته برابرندکه ميفهميم مهره در دسته سوم است يا 2 دسته برابر نيستند درحالت اول ما 2 مهره از دسته سوم را برداشته هربک را در يک کفه قرار ميدهيم با اين مقايسه ميفهميم که مهره در کدام يک از دسته هاي 2 تايي است حالايکي از اين 2 مهره مشکوک رابرداشته با يک مهره ي معلوم مقايسه ميکنيم مهره متفاوت را ميابيم.حالت دوم که با اولين وزن کردن دسته ها نابرابرنددر اين حالت 3 مهره از دسته ها را با هم جابجا ميکنيم که اين دومين وزن کردن است(يعني 3 مهره ازدسته اول به دسته دوم و3 مهره از دسته دوم به دسته سوم و3مهره از دسته سوم به اول)البته چون مهره ها داراي شماره است ميدانيم کدام مهره ها جابجا شده اند.با اين جابجايي 3 حالت به وجود ميايد:1.-کفه هاي ترازو با هم برابر ميشوند بنابراين مي فهميم مهره در 3 مهره جابجا شده ايست که درترازو نيست و همچنين براحتي متوجه ميشويم که در اولين وزن کردن کدام از ان 3 دسته مثل هم بودند و مهره ي متفاوت سبکتر است يا سنگينتربافهميدن همين موضوع با سومين وزن کردن مهره را ميابيم.2.-کفه هاي ترازو به حالت نابربري اول(اولين وزن کردن) بايستند بنابراين ميفهميم مهره مورد نظر يکي از ان 2 مهره تعويض نشده در کفه هاست با سومين وزن کردن يکي از اين 2 مهره مشکوک راهمراه با مهره معلوم ديگري در ترازو گذاشته مهره راميابيم.3.-کفه هاي ترازو خلاف حالت اول ميايستند باز هم چون مهره ها شماره گذاري شده اندبا مقايسه اين حالت با حالت اول(اولين وزن کردن) براحتي ميفهميم که مهره در کدام دسته است وسبکتر است يا سنگينتربازهم با اگاهي از اين موضوع با سومين وزن کردن مهره را ميابيم.


بازی با عداد

اول عدد تعداد روز هاي هفته كه به محل كار ( يا محل تحصيل ) مي رويد را روي يك تكه كاغذ بنويسيد. ( اگر در برخي روزها دو بار به محل كار مي رويد مي توانيد آن روز را 2 روز حساب كنيد ولي به هر حال عدد انتخابي نبايد بزرگتر از 10 باشد ).
2- حالا آن عدد را در 2 ضرب كنيد.
3- عدد بدست آمده را با 5 جمع كنيد.
4- حاصل را در 50 ( پنجاه ) ضرب نماييد.
5- اگر سالروز تولدتان در سال جاري گذشته است عدد بدست آمده را با 1753 جمع نماييد و اگر هنوز تا سالروز تولدتان زمان باقي مانده است عدد بدست آمده را با 1752 جمع نماييد.
6-حالا چهار رقم سال تولدتان ( به تاريخ ميلادي ) را از عدد بدست آمده كسر نماييد.
اكنون شما بايد يك عدد 3 رقمي داشته باشيد كه رقم سمت چپ آن تعداد روز هاي حضور شما در محل كار مي باشد و دو رقم سمت راست سن شما را نشان مي دهد . (از وبلاگ ِ از هر دري سخني )
( جالب بود، نه !؟ )

سپاس یادتون نره
زندگــی ...
به من آموخــــت...
همیشه منتظر حمله ی ....
احتمالیه کسی باشم ..........
که به او...
محبت فراوان کــــــــــردم............
:499:
پاسخ
 سپاس شده توسط Aisan2 ، s love m ، Ali MuSiC ، Magical Girl ، pink devil ، ♥گل یخ ♥ ، mohsenniceboy ، emo love
آگهی
#2
واقعا معادلات بالا جالب بود . چه رابطه های عجیبی پیدا میشه !
دیوار کعبه رو بشکن
ولی دل کسی رو نشکن
دیوار رو خلیل ساخت
ولی دل رو خدای خلیل
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  لیست بهترین شرکت ‌های تولید محتوا در ایران
  بهترین یخچال بستنی برای نگهداری بستنی کدام است؟
  بهترین برند بستنی ساز کدام است؟
  بهترین دوربین های عکاسی جهان
  لیست بهترین ارزهای دیجیتال برای سرمایه گذاری
  10 کشور که بهترین اینترنت دنیا را دارند
  معرفی بهترین عطرهای زنانه ۲۰۲۰ – ۲۰۱۹ با ماندگاری بالا
  بهترین کلینیک های درمان بواسیر (هموروئید)
  ایران بهترین تولیدکننده ورق آهن در دنیاست
  آشنایی با 25 واژه در دنیای اینترنت

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان