امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان خاله سهیلا(فقط برای با جنبه ها)

#31
خوب بود
پاسخ
آگهی
#32
بیشتر عبرت اموز بود:/
رنگ خاموشـے در طرح لب است
بانگـے از دور مرا می خواند
لیک پاهایم در قیر شب است
رخنه اے نیست در این تاریکـے
در و دیوار به هم پیوسته
سایه اے لغزد اگر روی زمین
نقش وهمـــے است ز بندے رسته
نفس آدم ها
سر بسر افسرده است
سہـراب سپهـرے
پاسخ
#33
واي بيچاره مامان
پاسخ
#34
خوب بود?
پاسخ
#35
ای کاش همیشه یه بچه بود که رو کنه کثافت کاریشونو از این چیزا زیاده هر کی به ایشو نوش خودش میرسه
پاسخ
#36
خخخخخخخخخخخخخخ لایک
پاسخ
آگهی
#37
خخخخخ چه باحال ... 25r30 25r30
داستان خاله سهیلا(فقط برای با جنبه ها) 4
پاسخ
#38
عجب بچه ای :84:
خداییاااااا درسته خیلی گناه دارمp336
امااا گناه دارم....
پاسخ
#39
عااااللللیییییییی بوود:84::hje:
پاسخ
#40
س ک س ضربه دریه
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  داستان کوتاه عاشقانه
  بار کج هیچ گاه به مقصد نمی رسد: داستان الاغ سخت کوش و بز حسود
  داستان اموزنده به خدایت نگو چرا
  داستان عشق مرا بغل کن
Book داستان ترسناک
  داستان وحشتناک(یکمی)
  داستان خنده دار و طنزی
  داستان به دنیا اومدن سید پوتین
  تفاوت عروسی رفتن دخترها با پسرها(مخصوص با جنبه ها)
  داستان واقعی ترسناک درباره اتفاقات عجیب

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان