30-10-2013، 13:35
سبک هندی نمونهای از سرایش شعر در ادبیات فارسی است که از قرن نهم هجری به بعد بهوجود آمد. به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران پارسی گوی، و همچنین به علت عدم توجه پادشاهان صفوی به اشعار متداول مدحی، گروهی از گویندگان به هندوستان رفتند و در آنجا به کار شعر و شاعری پرداختند. اینان بهواسطهٔ دوری از مرکز زبان و تمایل به اظهار قدرت در بیان مفاهیم و نکات دقیق و حس نوجویی و تفنن دوستی و به سبب تاثیر زبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیط، سبکی به وجود آوردند که سبک هندی نامیده میشود. برخی ار ادبا این سبک را سبک اصفهانی نیز نامیدهاند. این سبک تقریبا از قرن نهم تا سیزدهم هجری ادامه داشت و از ویژگیهای آن، تعبیرات و تشبیهات و کنایات ظریف و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را میتوان نام برد.
ز گویندگان این سبک، تک بیتیهای نغز و دلاویزی برجای مانده است که اغلب صورت ضرب المثل پیدا کردهاست.
اقبال خصم هرچه فزونتر شود نکوست فواره چون بلند شود سرنگون شود
؛
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
؛
اظهار عجز پیش ستمپیشگان خطاست اشک کباب باعث طغیان آتش است
؛
آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
؛
ریشهٔ نخل کهنسال از جوان افزونتر است بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
(صائب تبریزی)
ما ز آغاز و ز انجام جهان بیخبریم اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است
روزگار اندر کمین بخت ماست دزد، دائم در پی خوابیده است
(کلیم کاشانی)
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد خمیر مایهٔ دکان شیشهگر سنگ است
(طاهر قزوینی)
ز گویندگان این سبک، تک بیتیهای نغز و دلاویزی برجای مانده است که اغلب صورت ضرب المثل پیدا کردهاست.
اقبال خصم هرچه فزونتر شود نکوست فواره چون بلند شود سرنگون شود
؛
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
؛
اظهار عجز پیش ستمپیشگان خطاست اشک کباب باعث طغیان آتش است
؛
آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
؛
ریشهٔ نخل کهنسال از جوان افزونتر است بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
(صائب تبریزی)
ما ز آغاز و ز انجام جهان بیخبریم اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است
روزگار اندر کمین بخت ماست دزد، دائم در پی خوابیده است
(کلیم کاشانی)
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد خمیر مایهٔ دکان شیشهگر سنگ است
(طاهر قزوینی)