امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندگینامه سيد علي موسوي گرمارودي

#1
سيد علي موسوي گرمارودي
زندگينامه
گروه : علوم انساني رشته : زبان و ادبيات فارسي محل تولد : قم تاريخ تولد : 1320

خلاصه : على موسوى گرمارودى در سال ۱۳۲۰ در قم به دنيا آمده است. پدرش از بزرگان اهل گرمارود الموت قزوين بود. موسوى گرمارودى مدرك ‏كارشناسى خود را در رشته علوم قضايى وكارشناسى ارشد ودكتراى خود را در رشته ادبيات فارسى از دانشگاه تهران گرفته است. او در چندين ‏دوره در عرصه شعر و ادبيات كشور حضور مؤثر داشته است. على موسوى گرمارودى از پيشتازان شعر مذهبى امروز شناخته مى شود. او ‏تحصيلات مقدماتى خود را در قم و مشهد به پايان رساند و ادبيات عرب را نزد اديب پيشاورى فراگرفت.


تحصيلات رسمي و حرفه اي : گرمارودي نخست نزد پدرش مقدمات را فراگرفت و پس از آن دبستان ملي «باقريه » رفت .او دوره دبيرستان را مدرسه شهيد بهشتي (دين و دانش سابق ) هم سپري نمود و پس از آن به مشهد عزيمت نمود و درنزد علماي آن سامان ، به فراگيري علوم ديني پرداخت . درسال 1345 وارد دانشكده حقوق شد و كارشناسي آن رشته را در رشته علوم قضايي كسب كرد. او سرانجام پس از گرفتن مدرك كارشناسي زبان و ادب فارسي با اخذ درجه دكتراي زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد .

آرا و گرايشهاي خاص : ‏«من آنچه را برزبان شاعر مى آيد و بر كاغذ نوشته مى شود، درخت صاعقه زده اى مى بينم كه روى زمين افتاده است. اگر گفته اند: من ‏گنگ خوابديده و عالم تمام كر ‏‎‏/ من عاجزم زگفتن و خلق از شنيدنش... مى تواند در باره همان جلوه نا پيداى شعر گفته شده باشد. آنچه از يك ‏شعر ناب بركاغذ يا زبان مى آيد در واقع تنها صورت ناظم و مرحله هبوط آن اصل اعلاست. آنچه ما از يك شاعر مى خوانيم و مى بينيم آن درخت ‏برپاى ايستاده در جنگل سبز خاطر، او نيست. توسكايى است كه آذرخش خلاقيت شاعر برآن گرفته است و آن را پيش پاى ما افكنده است. ‏منتقد با آن عوالم چه مى تواند بكند؟او هرچه مى كند با بخش بيرونى شعر مى كند.» اين جملات را شاعر نام آشنا و توانا على موسوى ‏گرمارودى در ميهمانى انجمن شاعران ايران و در مراسم نكوداشت خويش بر زبان آورد. او ميهمان نهمين برنامه ميهمان ماه انجمن شاعران ايران ‏ودفتر شعر جوان بود كه در ۳۰ مرداد ۱۳۸۲ در محل خانه شاعران برگزار شد.‏ گرمارودى از آن دسته شاعرانى است كه ضمن توجه به مسير گذشته در شعر معاصر ره تازه مى جويد. او درباره بسيارى از شاعران معاصر ‏و هم عصر خويش هم تحقيقات فراوان كرده وهم نظرات دقيق و عميقى ارائه كرده است. از آن جمله است نگاه او درباره شاعر بزرگ معاصر ‏سهراب سپهرى: «سپهرى از كسانى است كه راه نيما را شناخته بود، اما اين را با خود با شخصيت يگانه خويش پيمود. او خود را با رنگ و كلمه ‏بيان مى كرد، مصالح خلاقيت او هم رنگ بود و هم كلمه و او با اين هر دو نقاشى مى كرد. يا با اين هر دو مأموريت ادبى خود را انجام مى داد. ‏تعجب نفرمائيد كه براى نقاشى او نيز تأمل به مأموريت ادبى شده ام. مى دانيد كه در نقاشى ايرانى از گذشته هاى دور به خاطر منعى كه ‏اسلام در مبارزه با آثار بت پرستى پيش آورده بود، پرسپكتيو ناگزير حذف شده. يكى از منتقدان غربى مى گويد نقاشى در آبستره به همانجايى ‏رسيده است كه نقاشى ايران اسلامى در طى قرون مى پيمود يعنى در اين نقاشى نيز مانند آبستره رنگ ها يكديگر را فرا مى خوانند. نقاشى ‏مأموريت ادبى مى يابد. اما شعر سپهرى، شعر او در نخستين برخورد داراى چند ويژگى است، يكى اين كه سپهرى نخستين كسى يا دست ‏كم مهم ترين شاعرى است كه زبان شعر نو را با زبان محاوره پيوند زد. توضيح آن كه در شعر نو شاعران در همان حال برخى داراى زبان خاص ‏خويشند در يك چيز اشتراك دارند و آن زبان عام شاعرانه است در برابر زبان محاوره. در واقع مى توان گفت كه زبان شاعرانه هر شاعر و زبان ‏خاص وى جنس و فصل شعر او را تشكيل مى دهند.‏ زبان شاعرانه در اين تعبير يعنى زبانى كه علاوه بر حفظ ويژگى زبان خاص يك شاعر داراى ضخامت و اسلوب شعرى است و حوزه لغات و ‏تعبيرات و بيان در آن از نوعى است كه آن را از سويى از زبان نوشتار متمايز مى كند و از سويى ديگر از زبان گفتار. اين ضخامت و اسلوب و تمايز ‏و تمايل به ارگانيسم در كاربرد لغات به دست مى آيد. اما سپهرى و البته اسماعيل شاهرودى و ديگرانى هم شاعرانى هستند كه زبان شاعرانه ‏را با زبان محاوره پيوند زده اند و به جاى خود موفق هم بوده اند، اگر چه سپهرى از اين لحاظ موفق تر است.» موسوى گرمارودى همچنان كه در عرصه شعر امروز و غزل امروز حرف تازه براى گفتن داشته، از آثار ديگر شاعران زمانه خويش نيز غفلت نكرده و ‏چه بسا خارج از باورهاى اعتقادى يا نگره سياسى و فردى، شعر آنان را ارجح بر شعر خويش، به مخاطب شعر امروز توصيه كرده است. او در ‏مرگ نوذر پرنگ از غزلسرايان فقيد معاصر اين حساسيت و دقت و توجه را به خوبى به نمايش گذاشت: «از دست رفتن نوذر پرنگ براى غزل ‏‏ معاصر ما لطمه بزرگى خواهد بود. پرنگ بى گمان يكى از برجسته ترين شاعران غزل نو است و تأثير او در نسل هاى بعد از خودش، بر كسى ‏پوشيده نيست. من درجلسه نقد و بررسى شعر پرنگ كه با حضور خود شاعر و مرحوم منوچهر آتشى برگزار شد هم به اين موضوع اشاره كردم ‏كه اشيا هم ناطق اند و گويا، اما به زبان بى زبانى. اما اين طور نيست كه پديدار هاى عالم با همه سخن بگويند؛ شاعران و بخصوص ‏شاعرانى مانند پرنگ محرم رازهاى پديدار ها هستند و پديدار ها با كسانى مانند او بيگانه و نامحرم نيستند. برخى از غزل هاى پرنگ در ادبيات ‏‏ ما جاودانه خواهند بود. پرنگ با توجه به مضمون اين شعرش كه مى گويد: كجايى اى همه جاى تو خوش رهايى، هاى‎‏/! دلم به سوى صداى ‏‏ تو رهسپار شده است، به سوى رهايى رفت. به جاى دلش كه در زندگى به سوى صداى رهايى رهسپار شد، حالا خودش به سوى رهايى ‏رفته است. »!‏
^__^

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زندگینامه سيد علي موسوي گرمارودي 1

پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان