22-01-2014، 21:11
اشاره:
براي خوانندگان تنفس صحيح از اهميت بسياري برخوردار است، افرادي كه تنفس درست را نياموختهاند خوانندگي برايشان بسيار مشكل است.
با تنفس صحيح انعطافپذيري ديافراگم افزايش مييابد. در غير اين صورت، اگر پرده ديافراگم سفت و محكم باشد، عضلات گردن و بالاتنة خواننده منقبض ميشوند.
صداي خواننده با تمرينات پيگير و كنترل دائمي تنفس و با كمك معلمي باتجربه، زيبا و پُرطنين ميشود. اما در هر حال يك معلم خوب و دلسوز تنها ميتواند بيست درصد آنچه را كه لازم است به هنرجو انتقال دهد، بقيه مطالب را بايد خود هنرجو بياموزد. علاوه بر اين براي فراگيري آواز و تنفس صحيح عواملي مانند سلامت، خواب خوب و كافي و نيز زندگي كماسترس نفش بسيار مهمي دارد.
خوانندگان، هنرپيشگان، گويندگان راديو و تلويزيون و كساني كه زياد صحبت ميكنند بايد تا حد امكان با آناتومي و كاركرد حنجره و تارهاي صوتي آشنا باشند.
بسياري از حيوانات نيز براي جفتگيري و يا دفاع از خود قادر به توليد صوت هستند. حتي مورچهها و ملخها بر روي پاهايشان سيستم صوتي دارند. اما حنجره انسان بسيار تكامل يافتهتر است.
تنفس صحيح
كودكان طبيعتاً تنفس شكمي دارند و پرده ديافراگم آنها هنگام تنفس تحرك ندارد. بزرگسالان نيز هنگام خواب با شكم نفس ميكشند و در حالي كه قفسه سينهشان هيچ تحركي ندارد شكمشان بالا و پايين ميرود، اما بسياري از بزرگسالان در حالت ايستاده با قفسه سينه نفس ميكشند. جوانان و به خصوص پسرها با تنفس عميق سينه ميخواهند قدرت و برتري خود را نشان دهند اما اين گونه هنگام آواز خواندن و يا صحبت كردن تنفس بينظم و كوتاه ميشود و با وارد شدن جريان هواي بسيار زياد تارهاي صوتي نميتوانند به درستي مرتعش شوند و كوك و كيفيت صداي خواننده نامطلوب ميشود. همچنين پرده ديافراگم سفت ميشود و قفسه سينه و شانهها به بالا كشيده ميشوند. عضلات گردن و كتف نيز منقبض ميگردند.
هنگام شروع آموزش آواز بايد تنفس صحيح را به هنرجو آموخت، برخي از معلمان به شاگردانشان توصيه ميكنند كه كمربندي فرضي متشكل از تعداد زيادي بيني را روي شكم و بالاي نافشان تصور نمايند. با اين شيوه براي هنرجو احساس نفس عميق در ناحيه شكم ايجاد شده و از تنش عضلات گردن، حنجره و ته زبان كاسته ميشود.
همواره براي تنفس سه مرحله در نظر گرفته ميشود: دم، وقفه، بازدم. افرادي كه سعي ميكنند طولاني و با شدت نفس خود را بيرون دهند بهترين شرايط را براي دم فرو دادن ايجاد ميكنند.
ميزان هواي مورد نياز براي نواختن سازهاي بادي و يا آواز خواندن به عوامل مختلفي مانند تكنيك نوازندگي، ارتفاع و شدت صوت و نوع ساز بادي بستگي دارد.
به عنوان مثال هواي لازم براي نواختن قطعهاي مشخص با فلوت دوره باروك كمتر از نواختن همان قطعه با فلوت بوهم2 است.
با افزايش شدت صوت، هواي مصرفي خواننده نيز بيشتر ميشود. اما خوانندگان تعليمديده هنگام خواندن در اوج به هواي كمتري نياز دارند.
هواي مورد نياز براي خوانندگان گروه باس و باريتون حدودml 200 ـ 90 در ثانيه است. در حالي كه خوانندگان تنور و سوپرانوتنها به ml 90 ـ 40 در ثانيه به هوا نياز دارند.3 هوايي هم كه هنگام بازدم خارج ميشود به ارتفاع و شدت صوت و شكل و طول تارهاي صوتي خواننده بستگي دارد.
زمان بازدم يك فرد بزرگسال به راحتي به 20 تا 25 ثانيه ميرسد اما يك خواننده آموزشديده بايد بتواند زمان طولانيتري هوا را در ريههايش نگه دارد.
نحوة تنفس هنگام صحبت كردن، آواز خواندن و نواختن سازهاي بادي با تنفس در حالت عادي متفاوت است. در حالت عادي نسبت دم به بازدم 1:1 است در حالي كه هنگام صحبت كردن اين نسبت به 3:1 تا 6:1 و هنگام آواز خواندن و نواختن سازهاي بادي به 50:1 و حتي بيشتر ميرسد.
با تنفس از راه بيني هوا مرطوب ميشود و گرد و خاك آن گرفته ميشود. اما اين نوع تنفس معمولاً بيش از يك ثانيه طول ميكشد و براي خوانندگي و يا نوازندگي سازهاي بادي به زماني كمتر از اين نياز است.
نوازنده يا خواننده تنها قبل از شروع كار و يا در وقفههاي طولاني ميتواند از بيني و يا همزمان از بيني و دهان نفس بكشد. با وجود اينكه هنگام خوانندگي و نوازندگي سازهاي بادي تنفس با دهان انجام ميشود اما بيني بايد كاملاً باز باشد. ناهنجاريهايي مانند انحراف بيني و وجود پوليپ مانعي براي تنفس محسوب ميشود و بر كيفيت صدا تأثير نامطلوبي ميگذارد.
تأثير هورمونها و افزايش سن بر صداي انسان
تغييرات هورموني نه تنها هنگام بلوغ بلكه در تمام عمر، صداي انسان را تحت تأثير قرار ميدهد، بيماريهايي همچون پُركاري غده تيروئيد و برخي از داروهاي هورموني در كنار عوارض جانبي مختلف بر روي صدا نيز اثرات جبرانناپذيري بر جاي ميگذارند.
خوانندگان زن بهتر است تنها در صورتي از داروهاي حاوي اندروژن استفاده نمايند كه امكان درمان ديگري نباشد.
داروهاي ضد بارداري كه امروزه رايج است بر خلاف برخي از داروهاي قديمي ظاهراً بر روي صدا تأثيري ندارند.
رنگ صداي اغلب زنان در سنين يائسگي تغيير كرده و اوج صدايشان هنگام خواندن پايين ميآيد، اين تغييرات ظاهراً با مصرف استروژن كاهش مييابد.4
اما استفاده از قرصهايي كه علاوه بر استروژن حاوي اندروژن هستند، براي خوانندگان زن جايز نيست. بر اساس تحقيقات در دوران بارداري نيز تارهاي صوتي، كمي متورم ميشوند و گاهي صداي زنان باردار بم و يا زنگدار ميشود، اما اين تغييرات پس از بارداري از بين ميرود.
صداي هر فرد گستره ديناميك خود را دارد كه با تمرين ميتوان آن را افزايش داد. تغييرات هورموني و برخي از بيماريها وسعت صداي خواننده را محدود ميكند.
با افزايش سن نيز صداي انسان تغيير ميكند. صداي زنان اغلب بمتر و بيرنگتر و يا خشن و جيغمانند و صداي مردان زيرتر ميشود. اين تغييرات به ويژه براي زنان حدود سن 50 سالگي نمايان ميشود.
همچنين در سنين بالا آثار خستگي در صدا زودتر ظاهر ميشود كه اين خستگي تغييراتي را در كيفيت صداي خواننده به همراه دارد. معمولاً رنگ صداي خواننده تغيير ميكند و يا صدا گرفته و كمحجم ميشود. همچنين گسترة ديناميك صدا كاهش مييابد و خواننده هنگام بلند و يا آهسته خواندن دچار مشكل ميشود.
محدوديتهايي كه در حجم صدا وجود دارد نيز اغلب به دليل تكنيك نادرست خواننده و يا افزايش سن اوست.
كمتر خوانندهاي ميتواند در دهه هفتاد سالگي از عمرش خوانندگي را به طور حرفهاي ادامه دهد. اما يك خواننده جوان بايد بتواند چندين ساعت بدون احساس خستگي بخواند.
علت خستگي زودهنگام صدا اغلب انقباض شديد و نادرست عضلات و يا بسيار بلند و طولاني خواندن است.
احساس درد، هنگام خواندن نيز ميتواند ناشي از بيماريهاي حنجره، فشار زياد به آن و يا گرفتگي زياد عضلات باشد.
مراقبت از صدا
جزئيترين لطمه به حنجره و تارهاي صوتي و يا بقيه اعضاي بدن توانايي و كارآيي خواننده را كاهش ميدهد. از اين رو شيوة زندگي خوانندگان بايد به گونهاي باشد كه بدن و صداي آنان سالم بماند. خواب كافي، ورزش و فعاليت در هواي تازه و تغذيه مناسب از مواردي است كه خوانندگان بايد در برنامه روزانه خود مد نظر قرار دهند.
همچنين خوانندگان حرفهاي ميبايست براي رسيدن صدايشان به سطح مطلوب و نگه داشتن آن در اين سطح تمرينات خاصي انجام دهند.
تمـرين ذهني و تمرينات گرم كردن (Warn up) هنگام شروع خوانندگي از به كارگيري نادرست حنجره و وارد آمدن فشار زياد به آن جلوگيري ميكند. خوانندگي فعاليتي دشوار و توانفرساست كه شرايط فيزيكي و جسماني مناسبي ميطلبد.
طبيعتاً وضعيت روحي و جسمي بد و نامناسب تأثير نامطلوبي بر صدا ميگذارد. اگر عضلاتي كه براي خوانندگي به كار گرفته ميشوند ورزيده نباشند اختلالاتي در صداي خواننده ايجاد ميشود.
بيشك دود سيگار، بافت مخاطي مجراي تنفسي و تارهاي صوتي را تحريك ميكند، البته انعطافپذيري افراد در برابر بوي توتون، متفاوت است، در حالي كه بسياري از خوانندگان در مكانهايي كه سيگار كشيده ميشود نميمانند، برخي ديگر معتقدند سيگار هيچ زياني برايشان ندارد.
اما مسلماً خوانندگان بايد حداقل چند ساعت قبل از اجرا از استنشاق بوي سيگار و مصرف الكل خودداري كنند. الكل علاوه بر اينكه بر سيستم عصبي تأثير منفي ميگذارد به غشاي مخاطي دستگاه تنفسي نيز آسيب ميرساند.
سرماخوردگي نيز ميتواند به صداي خوانندگان آسيب برساند. انجام فعاليتهاي ورزشي براي مقابله با اين بيماري بسيار مهم است.
بر اساس تحقيقات ورزش با افزايش قدرت دفاعي بدن در برابر ميكروبها از عفونت مجراي تنفسي جلوگيري ميكند.5
همچنين براي خوانندگان انجام تمريناتي كه استقامت بدن را افزايش ميدهند مناسب است، به عنوان مثال آنها ميتوانند 15 تا 20 كيلومتر در هفته بدوند.
البته رشتههاي ورزشياي كه حين انجام آن ورزشكار بيشتر با بيني نفس ميكشد مناسبتر است. ورزشهايي مانند دوچرخهسواري، شنا و كوهنوردي به خوانندگان توصيه ميشود.
مصرف ويتامين C نيز تا حدي از عفونت مجراي تنفسي جلوگيري ميكند، بهويژه هنگام فعاليت شديد جسماني ويتامين C خطر ابتدا به سرماخوردگي و عفونت مجراي تنفسي را كاهش ميدهد.6
اگر حنجره خواننده ملتهب باشد خوانندگي عوارض بسيار بدي را در پي دارد. در هر حال پزشك بايد تشخيص دهد كه آيا خواننده ميتواند بخواند يا خير.
برخي از اقدامات متداولي كه افراد هنگام سرماخوردگي انجام ميدهند براي خوانندگان توصيه نميشود، به عنوان مثال بخور جوشانده بابونه و يا عصاره آن غشاي مخاطي دستگاه تنفسي را خشك ميكند.
استفاده از آب نمك به همراه قطرههاي بيني (به عنوان مثال otriven) و ويتامين B6 مفيد است، اما، استفاده طولاني مدت از قطرههاي بيني نيز به بافت مخاط بيني آسيب ميرساند. همچنين بخور دائمي هنگامي كه عفونتي در دستگاه تنفسي وجود ندارد نه تنها مفيد نيست بلكه سطح غشاي مخاط بيني را نرم و مستعدِ زخم شدن و آسيبديدگي ميكند.
هنگام سرماخوردگي بايد از مصرف الكل و به خصوص استنشاق دود سيگار دوري كرد. مصرف آنتيبيوتيك نيز براي مقابله با عفونت مجراي تنفسي توصيه نميشود زيرا آنتيبيوتيك در برابر ويروسها بيتأثير است.
گاهي برخي عادات زيانآور مانند سرفه كردن و يا سينه صاف كردن قبل از شروع دوره آموزشي براي هنرجويان به صورت عادت درآمده است كه بايد آنها را برطرف نمود.
انقباض شديد عضلات حنجره، زبان، فك و پشت گردن، اشتباه رايج خوانندگان است. در مواردي ناهنجاريهاي فك و دندانها موجب گرفتگي عضلات ميشود. براي رفع مشكلات خاصي كه ناشي از گرفتگي عضلات هنگام خواندن است، بايد به پزشك متخصص رجوع كرد.
اگر محيط پر سر و صدا باشد شدت و ارتفاع صدا هنگام صحبت كردن بالا ميرود كه اين اثر 7«Lombrad – Effect» نام دارد.
خوانندگان حرفهاي و آموزشديده ياد ميگيرند كه از اين حالت اجتناب كنند، اما كساني كه آموزش كافي نديدهاند هنگام اجرا در سالنهاي بزرگ و يا به همراه اركستر بيش از حد به حنجرهشان فشار ميآورند. اين اثر به خصوص در كنسرتهايي كه در فضاي باز انجام ميشود به دليل كم شدن بازگشت صدا بيشتر است. همچنين خوانندگان پاپ كه معمولاً آموزشهاي آكادميك لازم را نديدهاند بيشتر آسيب ميبينند.
هر خواننده بايد مرزها و محدوديتهاي صدايش را بپذيرد، خوانندگاني كه سعي ميكنند بيش از وسعت و ديناميك صدايشان بخوانند به حنجرهشان آسيب ميرسانند.
علاوه بر اين، خوانندگان بايد بتوانند بر هيجان و ترس از صحنه غلبه كنند. اين ترسها و بيماريهايي مانند افسردگي و بسياري از اختلالات رواني ديگر به صداي انسان آسيب ميرساند. در اين موارد بايد از روانپزشكان و روانشناسان كمك گرفت. خوانندگان جوان به دليل فعاليت فيزيكي و فشار رواني زياد اغلب كمي قبل از اجراي كنسرت بيمار ميشوند.
آنها معمولاً قبل از كنسرت بيش از تواناييشان تمرين ميكنند، و كمبود خواب هم دارند. اما با برنامهريزي و زمانبندي دقيق و افزايش تدريجي زمان تمرين ميتوان فشار وارد بر حنجره را كم نمود.
براي خوانندگان تنفس صحيح از اهميت بسياري برخوردار است، افرادي كه تنفس درست را نياموختهاند خوانندگي برايشان بسيار مشكل است.
با تنفس صحيح انعطافپذيري ديافراگم افزايش مييابد. در غير اين صورت، اگر پرده ديافراگم سفت و محكم باشد، عضلات گردن و بالاتنة خواننده منقبض ميشوند.
صداي خواننده با تمرينات پيگير و كنترل دائمي تنفس و با كمك معلمي باتجربه، زيبا و پُرطنين ميشود. اما در هر حال يك معلم خوب و دلسوز تنها ميتواند بيست درصد آنچه را كه لازم است به هنرجو انتقال دهد، بقيه مطالب را بايد خود هنرجو بياموزد. علاوه بر اين براي فراگيري آواز و تنفس صحيح عواملي مانند سلامت، خواب خوب و كافي و نيز زندگي كماسترس نفش بسيار مهمي دارد.
خوانندگان، هنرپيشگان، گويندگان راديو و تلويزيون و كساني كه زياد صحبت ميكنند بايد تا حد امكان با آناتومي و كاركرد حنجره و تارهاي صوتي آشنا باشند.
بسياري از حيوانات نيز براي جفتگيري و يا دفاع از خود قادر به توليد صوت هستند. حتي مورچهها و ملخها بر روي پاهايشان سيستم صوتي دارند. اما حنجره انسان بسيار تكامل يافتهتر است.
تنفس صحيح
كودكان طبيعتاً تنفس شكمي دارند و پرده ديافراگم آنها هنگام تنفس تحرك ندارد. بزرگسالان نيز هنگام خواب با شكم نفس ميكشند و در حالي كه قفسه سينهشان هيچ تحركي ندارد شكمشان بالا و پايين ميرود، اما بسياري از بزرگسالان در حالت ايستاده با قفسه سينه نفس ميكشند. جوانان و به خصوص پسرها با تنفس عميق سينه ميخواهند قدرت و برتري خود را نشان دهند اما اين گونه هنگام آواز خواندن و يا صحبت كردن تنفس بينظم و كوتاه ميشود و با وارد شدن جريان هواي بسيار زياد تارهاي صوتي نميتوانند به درستي مرتعش شوند و كوك و كيفيت صداي خواننده نامطلوب ميشود. همچنين پرده ديافراگم سفت ميشود و قفسه سينه و شانهها به بالا كشيده ميشوند. عضلات گردن و كتف نيز منقبض ميگردند.
هنگام شروع آموزش آواز بايد تنفس صحيح را به هنرجو آموخت، برخي از معلمان به شاگردانشان توصيه ميكنند كه كمربندي فرضي متشكل از تعداد زيادي بيني را روي شكم و بالاي نافشان تصور نمايند. با اين شيوه براي هنرجو احساس نفس عميق در ناحيه شكم ايجاد شده و از تنش عضلات گردن، حنجره و ته زبان كاسته ميشود.
همواره براي تنفس سه مرحله در نظر گرفته ميشود: دم، وقفه، بازدم. افرادي كه سعي ميكنند طولاني و با شدت نفس خود را بيرون دهند بهترين شرايط را براي دم فرو دادن ايجاد ميكنند.
ميزان هواي مورد نياز براي نواختن سازهاي بادي و يا آواز خواندن به عوامل مختلفي مانند تكنيك نوازندگي، ارتفاع و شدت صوت و نوع ساز بادي بستگي دارد.
به عنوان مثال هواي لازم براي نواختن قطعهاي مشخص با فلوت دوره باروك كمتر از نواختن همان قطعه با فلوت بوهم2 است.
با افزايش شدت صوت، هواي مصرفي خواننده نيز بيشتر ميشود. اما خوانندگان تعليمديده هنگام خواندن در اوج به هواي كمتري نياز دارند.
هواي مورد نياز براي خوانندگان گروه باس و باريتون حدودml 200 ـ 90 در ثانيه است. در حالي كه خوانندگان تنور و سوپرانوتنها به ml 90 ـ 40 در ثانيه به هوا نياز دارند.3 هوايي هم كه هنگام بازدم خارج ميشود به ارتفاع و شدت صوت و شكل و طول تارهاي صوتي خواننده بستگي دارد.
زمان بازدم يك فرد بزرگسال به راحتي به 20 تا 25 ثانيه ميرسد اما يك خواننده آموزشديده بايد بتواند زمان طولانيتري هوا را در ريههايش نگه دارد.
نحوة تنفس هنگام صحبت كردن، آواز خواندن و نواختن سازهاي بادي با تنفس در حالت عادي متفاوت است. در حالت عادي نسبت دم به بازدم 1:1 است در حالي كه هنگام صحبت كردن اين نسبت به 3:1 تا 6:1 و هنگام آواز خواندن و نواختن سازهاي بادي به 50:1 و حتي بيشتر ميرسد.
با تنفس از راه بيني هوا مرطوب ميشود و گرد و خاك آن گرفته ميشود. اما اين نوع تنفس معمولاً بيش از يك ثانيه طول ميكشد و براي خوانندگي و يا نوازندگي سازهاي بادي به زماني كمتر از اين نياز است.
نوازنده يا خواننده تنها قبل از شروع كار و يا در وقفههاي طولاني ميتواند از بيني و يا همزمان از بيني و دهان نفس بكشد. با وجود اينكه هنگام خوانندگي و نوازندگي سازهاي بادي تنفس با دهان انجام ميشود اما بيني بايد كاملاً باز باشد. ناهنجاريهايي مانند انحراف بيني و وجود پوليپ مانعي براي تنفس محسوب ميشود و بر كيفيت صدا تأثير نامطلوبي ميگذارد.
تأثير هورمونها و افزايش سن بر صداي انسان
تغييرات هورموني نه تنها هنگام بلوغ بلكه در تمام عمر، صداي انسان را تحت تأثير قرار ميدهد، بيماريهايي همچون پُركاري غده تيروئيد و برخي از داروهاي هورموني در كنار عوارض جانبي مختلف بر روي صدا نيز اثرات جبرانناپذيري بر جاي ميگذارند.
خوانندگان زن بهتر است تنها در صورتي از داروهاي حاوي اندروژن استفاده نمايند كه امكان درمان ديگري نباشد.
داروهاي ضد بارداري كه امروزه رايج است بر خلاف برخي از داروهاي قديمي ظاهراً بر روي صدا تأثيري ندارند.
رنگ صداي اغلب زنان در سنين يائسگي تغيير كرده و اوج صدايشان هنگام خواندن پايين ميآيد، اين تغييرات ظاهراً با مصرف استروژن كاهش مييابد.4
اما استفاده از قرصهايي كه علاوه بر استروژن حاوي اندروژن هستند، براي خوانندگان زن جايز نيست. بر اساس تحقيقات در دوران بارداري نيز تارهاي صوتي، كمي متورم ميشوند و گاهي صداي زنان باردار بم و يا زنگدار ميشود، اما اين تغييرات پس از بارداري از بين ميرود.
صداي هر فرد گستره ديناميك خود را دارد كه با تمرين ميتوان آن را افزايش داد. تغييرات هورموني و برخي از بيماريها وسعت صداي خواننده را محدود ميكند.
با افزايش سن نيز صداي انسان تغيير ميكند. صداي زنان اغلب بمتر و بيرنگتر و يا خشن و جيغمانند و صداي مردان زيرتر ميشود. اين تغييرات به ويژه براي زنان حدود سن 50 سالگي نمايان ميشود.
همچنين در سنين بالا آثار خستگي در صدا زودتر ظاهر ميشود كه اين خستگي تغييراتي را در كيفيت صداي خواننده به همراه دارد. معمولاً رنگ صداي خواننده تغيير ميكند و يا صدا گرفته و كمحجم ميشود. همچنين گسترة ديناميك صدا كاهش مييابد و خواننده هنگام بلند و يا آهسته خواندن دچار مشكل ميشود.
محدوديتهايي كه در حجم صدا وجود دارد نيز اغلب به دليل تكنيك نادرست خواننده و يا افزايش سن اوست.
كمتر خوانندهاي ميتواند در دهه هفتاد سالگي از عمرش خوانندگي را به طور حرفهاي ادامه دهد. اما يك خواننده جوان بايد بتواند چندين ساعت بدون احساس خستگي بخواند.
علت خستگي زودهنگام صدا اغلب انقباض شديد و نادرست عضلات و يا بسيار بلند و طولاني خواندن است.
احساس درد، هنگام خواندن نيز ميتواند ناشي از بيماريهاي حنجره، فشار زياد به آن و يا گرفتگي زياد عضلات باشد.
مراقبت از صدا
جزئيترين لطمه به حنجره و تارهاي صوتي و يا بقيه اعضاي بدن توانايي و كارآيي خواننده را كاهش ميدهد. از اين رو شيوة زندگي خوانندگان بايد به گونهاي باشد كه بدن و صداي آنان سالم بماند. خواب كافي، ورزش و فعاليت در هواي تازه و تغذيه مناسب از مواردي است كه خوانندگان بايد در برنامه روزانه خود مد نظر قرار دهند.
همچنين خوانندگان حرفهاي ميبايست براي رسيدن صدايشان به سطح مطلوب و نگه داشتن آن در اين سطح تمرينات خاصي انجام دهند.
تمـرين ذهني و تمرينات گرم كردن (Warn up) هنگام شروع خوانندگي از به كارگيري نادرست حنجره و وارد آمدن فشار زياد به آن جلوگيري ميكند. خوانندگي فعاليتي دشوار و توانفرساست كه شرايط فيزيكي و جسماني مناسبي ميطلبد.
طبيعتاً وضعيت روحي و جسمي بد و نامناسب تأثير نامطلوبي بر صدا ميگذارد. اگر عضلاتي كه براي خوانندگي به كار گرفته ميشوند ورزيده نباشند اختلالاتي در صداي خواننده ايجاد ميشود.
بيشك دود سيگار، بافت مخاطي مجراي تنفسي و تارهاي صوتي را تحريك ميكند، البته انعطافپذيري افراد در برابر بوي توتون، متفاوت است، در حالي كه بسياري از خوانندگان در مكانهايي كه سيگار كشيده ميشود نميمانند، برخي ديگر معتقدند سيگار هيچ زياني برايشان ندارد.
اما مسلماً خوانندگان بايد حداقل چند ساعت قبل از اجرا از استنشاق بوي سيگار و مصرف الكل خودداري كنند. الكل علاوه بر اينكه بر سيستم عصبي تأثير منفي ميگذارد به غشاي مخاطي دستگاه تنفسي نيز آسيب ميرساند.
سرماخوردگي نيز ميتواند به صداي خوانندگان آسيب برساند. انجام فعاليتهاي ورزشي براي مقابله با اين بيماري بسيار مهم است.
بر اساس تحقيقات ورزش با افزايش قدرت دفاعي بدن در برابر ميكروبها از عفونت مجراي تنفسي جلوگيري ميكند.5
همچنين براي خوانندگان انجام تمريناتي كه استقامت بدن را افزايش ميدهند مناسب است، به عنوان مثال آنها ميتوانند 15 تا 20 كيلومتر در هفته بدوند.
البته رشتههاي ورزشياي كه حين انجام آن ورزشكار بيشتر با بيني نفس ميكشد مناسبتر است. ورزشهايي مانند دوچرخهسواري، شنا و كوهنوردي به خوانندگان توصيه ميشود.
مصرف ويتامين C نيز تا حدي از عفونت مجراي تنفسي جلوگيري ميكند، بهويژه هنگام فعاليت شديد جسماني ويتامين C خطر ابتدا به سرماخوردگي و عفونت مجراي تنفسي را كاهش ميدهد.6
اگر حنجره خواننده ملتهب باشد خوانندگي عوارض بسيار بدي را در پي دارد. در هر حال پزشك بايد تشخيص دهد كه آيا خواننده ميتواند بخواند يا خير.
برخي از اقدامات متداولي كه افراد هنگام سرماخوردگي انجام ميدهند براي خوانندگان توصيه نميشود، به عنوان مثال بخور جوشانده بابونه و يا عصاره آن غشاي مخاطي دستگاه تنفسي را خشك ميكند.
استفاده از آب نمك به همراه قطرههاي بيني (به عنوان مثال otriven) و ويتامين B6 مفيد است، اما، استفاده طولاني مدت از قطرههاي بيني نيز به بافت مخاط بيني آسيب ميرساند. همچنين بخور دائمي هنگامي كه عفونتي در دستگاه تنفسي وجود ندارد نه تنها مفيد نيست بلكه سطح غشاي مخاط بيني را نرم و مستعدِ زخم شدن و آسيبديدگي ميكند.
هنگام سرماخوردگي بايد از مصرف الكل و به خصوص استنشاق دود سيگار دوري كرد. مصرف آنتيبيوتيك نيز براي مقابله با عفونت مجراي تنفسي توصيه نميشود زيرا آنتيبيوتيك در برابر ويروسها بيتأثير است.
گاهي برخي عادات زيانآور مانند سرفه كردن و يا سينه صاف كردن قبل از شروع دوره آموزشي براي هنرجويان به صورت عادت درآمده است كه بايد آنها را برطرف نمود.
انقباض شديد عضلات حنجره، زبان، فك و پشت گردن، اشتباه رايج خوانندگان است. در مواردي ناهنجاريهاي فك و دندانها موجب گرفتگي عضلات ميشود. براي رفع مشكلات خاصي كه ناشي از گرفتگي عضلات هنگام خواندن است، بايد به پزشك متخصص رجوع كرد.
اگر محيط پر سر و صدا باشد شدت و ارتفاع صدا هنگام صحبت كردن بالا ميرود كه اين اثر 7«Lombrad – Effect» نام دارد.
خوانندگان حرفهاي و آموزشديده ياد ميگيرند كه از اين حالت اجتناب كنند، اما كساني كه آموزش كافي نديدهاند هنگام اجرا در سالنهاي بزرگ و يا به همراه اركستر بيش از حد به حنجرهشان فشار ميآورند. اين اثر به خصوص در كنسرتهايي كه در فضاي باز انجام ميشود به دليل كم شدن بازگشت صدا بيشتر است. همچنين خوانندگان پاپ كه معمولاً آموزشهاي آكادميك لازم را نديدهاند بيشتر آسيب ميبينند.
هر خواننده بايد مرزها و محدوديتهاي صدايش را بپذيرد، خوانندگاني كه سعي ميكنند بيش از وسعت و ديناميك صدايشان بخوانند به حنجرهشان آسيب ميرسانند.
علاوه بر اين، خوانندگان بايد بتوانند بر هيجان و ترس از صحنه غلبه كنند. اين ترسها و بيماريهايي مانند افسردگي و بسياري از اختلالات رواني ديگر به صداي انسان آسيب ميرساند. در اين موارد بايد از روانپزشكان و روانشناسان كمك گرفت. خوانندگان جوان به دليل فعاليت فيزيكي و فشار رواني زياد اغلب كمي قبل از اجراي كنسرت بيمار ميشوند.
آنها معمولاً قبل از كنسرت بيش از تواناييشان تمرين ميكنند، و كمبود خواب هم دارند. اما با برنامهريزي و زمانبندي دقيق و افزايش تدريجي زمان تمرين ميتوان فشار وارد بر حنجره را كم نمود.