امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان زیبای ارزوی غم انگیز

#1
آبجی کوچیکه گفت : زودی یه آرزو کن ، زودی یه آرزو کن !!!

آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد …

آبجی کوچیکه گفت : چپ یا راست ؟ چپ یا راست ؟
آبجی بزرگه گفت : م م م راست …

آبجی کوچیکه گفت : درسته ، درسته ، آرزوت برآورده میشه ، هورا … بعد دستشو

دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت !
آبجی بزرگه گفت : تو که از زیر چشم چپ ورداشتی ؟!؟!

آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت : خوب اشکال نداره … دستشو دراز

کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی برداشت و گفت : دیدی ؟ آرزوت میخواد

برآورده شه ، دیدی ؟ حالا چی آرزو کردی ؟؟؟

آبجی بزرگه گفت : آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه …

بغض عجیبی روی صورت هر سه تاشون نشست ؛ آبجی کوچیکه ، آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی !
پاسخ
 سپاس شده توسط ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖ ، maryamam ، ارتان ، دختر شاعر ، ZAHRA LOVE 1D ، M ATIN ، نازنین 79
آگهی
#2
اخی خدا همه ی مریضا رو شفا بده امین
فلشخور به خاطره ها پیوست! Big Grin
پاسخ
#3
نظری ندارم!!!!!!!!!!1



Nobody Nobody
! Nobody can drag me down
 
پاسخ
#4
خدا همه مریضارو شفا بده
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان