داستان به وجود آمدن حادثه ای بزرگ به خاطریک تنه ی درخت که حتی1نفرهم زنده نمیماند

[امیررضاجی]

پیش بینی شده

کامیونی بوده که چوب هایی ازجمله چهارتراش ها تنه های کامل و....به صورت غیرقانونی حمل میکرده روزی چندنفر به اوگفتند که اگرادامه دهی بدمیبینی اوبه آن ها خندید وبه این کارادامه داد...

سرانجام در2روز بعد....:

صبح کامیون درحال حمل تنه های بود همه ماشین ها پشت سرهم میرفتند که ناگهان تناب دور تنه هابرید تنه ای به زمین افتاد واز جلوی شیشه ی 1ماشین وارد شد وپس ازکشتن درجای صاحاب ماشین ازته ماشین درآمد وبیرون پرت شد جوری ملک ان ماشین راکشت که ازآن طرف اسکلت هایش به بیرون پرتاب شد.

بعدازاین همان تنه جایی توی همان خیابان ایستاد موتری به آن خورد وچپ کرد وروی زمین پهن شد ماشینی ازطرفی دیگر می آمد کی به موتو بر خوردکردوپس از چندتا پشتک درهوا منفجر شد.

بعدماشینی دیگر به کپسول پرازمواد منفجره ای برخورد کرد وآتش آن تا ارتفاع 25متری زمین نیز رفت وهمین طور ادامه داشت.

سرانجام:


آخر درآنجاکسی به جز1نفر که خونی وبی حال شده بود زنده نبود اوخوش حال بودکه نجات یافته که ناگهان کامیون که پرازاتش دراطرافش بودبه سمت او می آمد واین دردناک ترازهمه ی کسانی که دراین جاده ی ای که تابه حال نفرین شده است مرده ان به پایان کاررسید

امیدوارم مطلبه جالبی باشد ممنون میشم اگرکه نظردهید.

[ss.mu]

خیلی تخیلی بود