انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: » سـوتـیـکده «
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
(05-09-2014، 1:35)pooyesh نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
ینی عاششششششششششقتم کیوان

ممنون ولی عادت کن نونه بازوتو بخوری
معرفی میمنم
خانم پویش... هم
ن همکلاسیی که تو ارسال فبلی اروز کمالاتش
واستون میگفتم....
راستی حال مادر چطوره..... هنوز م بهونه منو میگیره یا نه
یه بار اومدم به یکی از دوستام بگم مدل گوشیت چیه؟؟!!
گفتم مارک لباست چیه؟؟!!
چقدر شباهت
یه بار اومدم بگم لرستان گفتم للللستان
...................حالا بعدا میگمBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
:84:میخواستم ب یکی بگم تو اون روز نبودی ما بستنی خوردیم:84:
[b]:29dz:گفتم تو اون روز نبوده بودی ما بستنی خوردیم جات خالی [/b]:29dz:
تو مدرسه بودیم معلم نداشتیم .. :|

یکی از این معلم جایگزینی هارو فرستادن ..

ما هم مخ معلمو زدیم بریم پایین بشینیم .. والیبال هم بازی کنیم :|

داشتیم بازی میکردیم که توپ افتاد .. منم گشاد :| .. حال نداشتم برم توپ رو بیارم ._. ..

داد زدم گفتم عـَـ*م دهن هرکی که به توپ دست بزنه :| ..

یهو ناظممون اومد توپ رو برداشت :|

همه اینجوری ==> :||||||| D:

شنید آ :| ولی خودشو زد به اون راه که نشنید :|

توپ رو داد ، بعد گف کوشان بیا دفتر کارت دارم ~_~ ..

من **** بودم تو خودم -_- .. :|

رفتم بعد گف برو اینارو بده خانم نیک منش و بعدش برو حیاط :|

خداروشکر :| ..

و دیگر هیچ :|
میخواستم به دوستم بگم خانوم دکتر گفتم خانوم دکمه:|
یه بار یه دختره تو مدرسه گفت من دستم درد میکنه احتمالا بیماریه(اس.ام.اس)داشته باشم.-.

من :|

دوستم :|

اس ام اس :|

و بعد منفجر شدن مدرسهD:
یه روزتومدرسه هرکی واردکلاس میشدیه پسی گردنی میزدم
بعدمعلم ریاضیمون که قدش کوتاه بوداومدتویه دونه زدیم (البته نه ازقصد)کلاس منفجرشدوناظم من رامنفجرکرد
اقا من اصلا سوتی نمیدم ولی یه خاطر میگم من کلا کلاسو بهم میریزم طوری چهارتا خدمت کار نتونن تمیزش کنن خوب شروع کنم

اقا ما یه راننده سرویسی داریم خیلی بچه گلیه شوخی داریم خیلی هم میزنتمون اقا این مسول کار و فن اوریمونه ک ترفی گرفته کارای کامپوتری مدرسه رو میکنه  اغا این اومد سرکلاس ما گف که بچه ها براتون  کتب درسی با ویرایش جدید اوردم چون کلاس ما مجهزه به سیستمو پروژکتورو اینا بعدش
یو اس پی زد به سیستم دوتا فولدر بودم یکیشونو اورد رو دکستاپ بعدش گف میبینید برید توش همه کتابا میان اغا این رف توش فقد قرآن توش بود منم کم
نذاشتم گفتم به به بلعه کل کتابامو قرانن بعد یهویی کل کلاس منفجر شد مدیر اومد از بس صدای خنده بچه ها بلندبود ما دهم اگه میفهمیدن من اینطوری گفتم دهنمو هم خودش هم ناظم هم مدیر اوفف یک مدیر لامصبی داریم پاره میکردن بعدش اومد مدیر گف کی اینطوری گف هیشکی هیچی نگه گف نگین پیداش میکنم پشیمونش میکنم اگه نگید همتونو پشیمون میکنن من اغا اومدم بلند بشم چون میدونستم لوم میدن هیشکی هیچی نگف مدیر ول کرد قضیرویادش رف
بعدش رفتم تو سرویس بش گفتم دیدی یاد بگیر چطوری باید کلاسو بهم بریزی کل این ماجرا ها یه زنگ 90 دقیقه ای شد
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28