سلنا در گردهمایی سالانه کلیسای هیلسانگ که جاستین نیز با او آمده بود با چشمانی اشک بار اقرارنامه خود را که در قالب یک نامه به خودش بود در برابر حضار خواند. سلنا در این نامه به نوعی سیر زندگی خودش را از 15 سالگی تا به امروز بیان میکند. سلنا در این متن به خود 15 ساله اش گفت:
«تو الان ایمان داری اما دقیقا نمی دانی که به چه چیزی ایمان داری. تو الان توسط خدایی دنبال می شوی که تو را متحد و به هم پیوسته می کند و تو را "مِنه" (مالِ خدا) می نامد. اما تو هنوز نمی دانی که این امر چیزی فراتر از یک دعای شبانه است. تو نمی دانی که این مهمترین رابطۀ تو خواهد شد؛ اما صبر داشته باش.»
سلنا اعتراف میکند که زندگی در هالیوود گیج کننده و رنج آور بوده تا اینکه بالاخره متوجه می شود خدا تا چه حد او را دوست داشته است:
«تو متوجه خواهی شد که حقیقی ترین هویت و چیستی تو آن چیزی است که برگزیده شده و مورد حبّ قرارگرفته است، به عنوان دختر برگزیدۀ خدا. هشت سال بعد تو در یک مراسم خواهی بود و همه چیز در درون تو تغییر خواهد نمود. خدایی که در تمام طول این مسیر تو را همراهی می کرده، محسوس و قابل لمس خواهد شد. روح القُدُس بلندتر از هر چیز دیگری که توجه تو را به خودش جلب کرده سخن خواهد گفت.»
سلنا بیان کرد که ایمان و آوازه او همچنان رشد کرد تا آنکه بالاخره دو سال پیش رویارویی ای حقیقی با مسیح برایش رخ داد:
«در 23 سالگی مسیح برای تو حقیقت خواهد یافت؛ چیزی بیش از قوّت دوستانت، چیزی بیش از نیایش های شبانه و مراسم مذهبی، او حقیقت خواهد یافت.»
او حرف های خود را این گونه به پایان برد:
«سلنا تو اکنون به سر منزل مقصود رسیدی! نه بخاطر اینکه سخت تلاش کردی، نه بخاطر اینکه سخت عشق ورزیدی یا بهترین قیافه و ظاهر را به خودت گرفتی؛ نه بخاطر اینکه صاحب یک چنین دم و دستگاه عظیمی شدی و نه بخاطر اینکه دیگران میگویند تو به سر منزل مقصود و تکامل رسیدی. تو به تکامل و سر منزل مقصود رسیدی چون فرزند خدایی هستی که از همان اول تو را همراهی کرده. تو به اینجا رسیدی چون فیض او تو را در کنف حمایت خویش قرار داد.»
برای دیدن ویدئوی کامل حرف های سلنا آدرس زیر را در مرورگرتان کپی کنید:
youtube.com/watch?v=8U6mI7EEH3U
«تو الان ایمان داری اما دقیقا نمی دانی که به چه چیزی ایمان داری. تو الان توسط خدایی دنبال می شوی که تو را متحد و به هم پیوسته می کند و تو را "مِنه" (مالِ خدا) می نامد. اما تو هنوز نمی دانی که این امر چیزی فراتر از یک دعای شبانه است. تو نمی دانی که این مهمترین رابطۀ تو خواهد شد؛ اما صبر داشته باش.»
سلنا اعتراف میکند که زندگی در هالیوود گیج کننده و رنج آور بوده تا اینکه بالاخره متوجه می شود خدا تا چه حد او را دوست داشته است:
«تو متوجه خواهی شد که حقیقی ترین هویت و چیستی تو آن چیزی است که برگزیده شده و مورد حبّ قرارگرفته است، به عنوان دختر برگزیدۀ خدا. هشت سال بعد تو در یک مراسم خواهی بود و همه چیز در درون تو تغییر خواهد نمود. خدایی که در تمام طول این مسیر تو را همراهی می کرده، محسوس و قابل لمس خواهد شد. روح القُدُس بلندتر از هر چیز دیگری که توجه تو را به خودش جلب کرده سخن خواهد گفت.»
سلنا بیان کرد که ایمان و آوازه او همچنان رشد کرد تا آنکه بالاخره دو سال پیش رویارویی ای حقیقی با مسیح برایش رخ داد:
«در 23 سالگی مسیح برای تو حقیقت خواهد یافت؛ چیزی بیش از قوّت دوستانت، چیزی بیش از نیایش های شبانه و مراسم مذهبی، او حقیقت خواهد یافت.»
او حرف های خود را این گونه به پایان برد:
«سلنا تو اکنون به سر منزل مقصود رسیدی! نه بخاطر اینکه سخت تلاش کردی، نه بخاطر اینکه سخت عشق ورزیدی یا بهترین قیافه و ظاهر را به خودت گرفتی؛ نه بخاطر اینکه صاحب یک چنین دم و دستگاه عظیمی شدی و نه بخاطر اینکه دیگران میگویند تو به سر منزل مقصود و تکامل رسیدی. تو به تکامل و سر منزل مقصود رسیدی چون فرزند خدایی هستی که از همان اول تو را همراهی کرده. تو به اینجا رسیدی چون فیض او تو را در کنف حمایت خویش قرار داد.»
برای دیدن ویدئوی کامل حرف های سلنا آدرس زیر را در مرورگرتان کپی کنید:
youtube.com/watch?v=8U6mI7EEH3U