امتیاز موضوع:
  • 62 رأی - میانگین امتیازات: 4.39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2)

◆﹃﹄◇ ◆﹃﹄◇◆﹃﹄◇ ◆﹃﹄◇◆﹃﹄◇

◆ بـــــــــــاران هَـــمـــیــــشـــِﮧ مـــــــی بـــــــارَב

◆ امـّا مـرבمــ سِتـــآره را بیـشتـَر בوُستــــ בارنــב

◆ نـــــــآمَــرבیسـتــــــــ آטּ هَـــــمـِــــــﮧ اَشکــــ را

◆ بــــــﮧ یــڪــــ چِـــــشـــمـــَکـــــ فــــروخـــتــَـטּ

◆﹃﹄◇ ◆﹃﹄◇◆﹃﹄◇ ◆﹃﹄◇◆﹃﹄◇
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 82
 سپاس شده توسط melodi+ ، ps3000
آگهی
این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابونا

نمی خوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه

نه پلکام روی هم میرن نه دست می کشم از گریه

نه میخوام بند بیاد بارون نه چتری رو سرم باشه...
A Friend is nothing but a known enemy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 82
 سپاس شده توسط B I N A M ، bahare_021
توی اولین دقایق آخرین روز،اشک ریختم و پذیرفتم باختن رو!
با خدا درد و دل کردم و قول دادم دیگه اصرار نکنم
قول دادم سر تسلیم فرود بیارم و رضا باشم
قسم خوردم که این آغاز، آغاز زندگی حقیقیم باشه...

عشق؟....آزادش کردم!
نفرت؟.....کنار زدم!
خیانت؟....فراموش کردم!
دوستی؟.... از خاطر بردم

فقط خودم!
و دنیای بی ریای قلبم
و خدایی که حضورش کافیه برای همه ی زندگیم

دیگه ازت چیزی نمیخوام
روز گذشتن رسید
یادت هست گفتم زمانی میرم که رفتنم آزارت نمیده؟؟؟
یادت هست بهت گفتم تا قبلش تنهات نمیزارم؟؟؟
یادت هست بهت گفتم وقتی رهات می کنم که نیازی بهم نداری؟؟؟

وقتش رسید....
پایان امروزم....پایان عشق نیست!
تازه آغاز عاشقانه هایم است
که بی تو سر میدم....
در فراقت!
 سپاس شده توسط bahare_021
بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟

باز تکرار به بار آمده، می بینی که؟


سبزی سجده ی ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده، می بینی که؟


آن که عمری به کمین بود، به دام افتاده

چشم آهو به شکار آمده، می بینی که؟


حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد

گل سرخی به مزار آمده، می بینی که؟


غنچه ای مژده ی پژمردن خود را آورد

بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟
 سپاس شده توسط bahare_021
بــه من بگــو تمــام تو مال مــن است ....
مي خواهــم حســادت كنــم به خودم ....
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 82
 سپاس شده توسط ps3000
AngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelAngelExclamationExclamationExclamation
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 82
وقتی که مثل غریقی در وجودش غرق شوی
قلبت چنان در اجباری ناباورانه لبریز او میشود
که چیزی توان جدا کردنش از دنیای درونت ندارد
و او خود عاجز است از اینکه از قلبت رها شود.

...................
ممنون از دوست خوبی که اینو برام نوشت...
چه زیباست...

لحن تو....
لحن سرشار از شکایتت
حالت تدافعی ای که جلوی من داشتی
نشنیدنت

احساس غریقی رو داشتم که با نا امید شدنش دست از دست و پا زدن می کشه
و آروم آروم خودش رو به مرگ می سپاره

سخت بود دستم رو از دستت بیرون بکشم و رها شم از خواستن حضورت
اما به اجبار تو مجبور شدم
به اجباری که تو بهانه ی خودت قرار دادی تا فراموش کنی کی هستی!!!!

قلبم....نه .... درد نمی کند...
قلبم مرد....

این بود نهایت قول تو؟؟؟؟
 سپاس شده توسط melodi+ ، i think just about you ، bahare_021
امشب چشای من مث ابرای بهاره...

نخند به حال من که حالم گریه داره

چرا گریم نمیتونه رو تاثیری بزاره

آره بخند، بخند که حالم خنده داره
A Friend is nothing but a known enemy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 82
 سپاس شده توسط i think just about you ، bahare_021 ، best~boy
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او

نه سلامم سلام، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو

دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو

نه به جانم شرر، نه به حالم نظر
نه یکی حسب‌حال، نه یکی گفت‌وگو

نه به خود آمدم، نه ز خود می‌روم
نه شدم سربلند، نه شدم سرفرو

همه جا زمزمه است، همه جا همهمه است
همه جا «لاشریک... »، همه جا «وحده... »

نبرد غیر اشک، دل ما را به راه
نکند غیر آه، دل ما را رفو

نشوی تا حزین هله با مِی نشین
هله سر کن غزل، هله تر کن گلو

به سر آمد اجل، نسرودم غزل
همه‌اش هوی و های، همه‌اش های و هو

هله امشب ببر به حبیبم خبر
که غمش مال من، که دلم مال او

هله از جانِ جان، چه نوشتی؟ بخوان !
هله گوش گران! چه شنیدی؟ بگو !

بِبَریدم به دوش، به کوی می‌فروش
که شرابم شراب، که سبویم سبو
 سپاس شده توسط i think just about you ، bahare_021
به خاطر كی زنده هستی؟ با اینكه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ كس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینكه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یك بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسی كه به خاطر هیچ زنده است...
 سپاس شده توسط i think just about you ، bahare_021


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان