04-12-2012، 16:21
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
ولی محبت خیانت میاره !
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
ولی محبت خیانت میاره !
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |
||||||||||||||||||||||||||||||||
04-12-2012، 16:21
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره !
04-12-2012، 16:21
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو بازنخواهی گشت هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است بی تو برای من این سرزمین غم زده زندان است
04-12-2012، 16:22
زندگیِ سگی را بهتر میفهمم، از وقتی که آمــــدی . . .
خانه ات زيباست
نقش هايت همه سحرانگيز است پرده هايت همه از جنس حرير خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست جاي ماندن هم نيست بايد از كوچه گذشت به خيابان پيوست و تكاپوي كنان عشق را بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست ***** تن تماميت زيبايي پيراهن نيست مهرباني با تن، مثل يك جامه بهم نزديكند و اگر ميخواهيم روزهامان همه با شبهامان طرحي از عاطفه با هم ريزند گاهگاهي بايد به سر سفرهء دل بنشينيم قرص ناني بخوريم از سر سفرهء عشق گامهامان بايد همهء فاصله ها را امروز كوتاه كنند و سر انگشت تفاهم هر روز نقب در نقب دري بگشايد دري از عشق به باغ گل سرخ "و بينديشيم بر واژهء "دوستت دارم شب سردی ست و هوا منتظر باران است وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من ماه پیشانی من دلبر بارانی من۰۰۰۰۰
04-12-2012، 16:24
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-12-2012، 16:25، توسط i think just about you.)
اونقدر که مار تو آستینمون پرورش دادیم،
قارچ پرورش داده بودیم الان یکی از کارآفرینای نمونه ی کشور بودیم ! اونقدر که مار تو آستینمون پرورش دادیم، قارچ پرورش داده بودیم الان یکی از کارآفرینای نمونه ی کشور بودیم ! اونقدر که مار تو آستینمون پرورش دادیم، قارچ پرورش داده بودیم الان یکی از کارآفرینای نمونه ی کشور بودیم !
04-12-2012، 16:25
تنهایی یعنی دلت بازی حکم با ورق بخواد و با گوشی بازی کنی و برای گوشی کرکری بخونی
04-12-2012، 16:26
قشنگیه لیــاقــــت اینه که , همه نمیتونن داشته باشن
حتـــی شما دوست ناعزیـــز
دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد زلالی چشم هات بی پایانی آسمان مهربانی دست هات ... نوازش گندمزار و همین چیزهای بی پایان. نمی دانستم دلتنگیت قلبم را مچاله می کند نمی دانستم وگرنه از راه دیگری جلو راهت سبز می شدم تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری تا دوباره در شمایلی دیگر عاشقت شوم. گفته بودم دوستت دارم؟ می دانی؟ یک وقت هایی باید رویِ یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است و بچسبانی پشتِ شیشهیِ افکارت ... ... باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال سوت بزنی در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشهیِ ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویی: بگذار منتظر بمانند.
04-12-2012، 16:27
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،
که امروز ، اینقدر دیوانه وار ، تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
04-12-2012، 16:28
یه وقتایی هیشکی نیست بهت بگه قشنگی. وقتی کسیو نداری، توی اون عکس دستهجمعی گمی. کسی نیست بگرده بین اون همه کله، تو رو پیدا کنه. تو رو نگاه کنه، بولدت کنه، سوات کنه. بگه چقد فرق داشتی. بگه اونموقع هم قشنگ بودی الانم قشنگی. تو هی بگی نه قشنگ نیستم قدم کوتاهه، چشام لوچه، دماغم کجه و اون هی اصرار کنه. بگه چرا چرا تو خری نمیفهمی. تو هی بگی کو کجا؟ اونم بگه ایناها ایناها. حواسش باشه امروز یه لباس دیگه تنته، یه کفش دیگه پاته. قشنگا که قشنگن، اونا هیچی. ما که طبق معیارای ملت قشنگ نیستیم، قشنگیمون وابستهاس. برای اینکه قشنگ باشی حتمن لازمه کسی باشه که بهت بگه. وقتی میگه قشنگ و باور میکنی، نگا میکنی تو آینه و دوس داری خودتو. با چشم اون داری نگا میکنی به خودت. وقتی میره و تنها میشی، قشنگیت هم باهاش میره. دوباره یهدونه از اون معمولیاشی. دوباره یه عابر پیادهای تو خیابون، یه مسافری تو مترو، یه کارمندی، فقط یه کلهای بین اون همه کله تو عکسای دستهجمعی
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|