ارسالها: 2,216
موضوعها: 975
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 9997
سپاس شده 5670 بار در 2213 ارسال
حالت من: هیچ کدام
هرگاه از شدت تنهایی ،به سرم هوس اعتمادی دوباره می زند ،
خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته
در می آورم ، می بوسمش ،
اندکی نمک به رویش میپاشم
دوباره بر سرجایش می گذارم ،
از قول من به آن لعنتی بگویید ،
" خیالش تخت " ...
من دیوانه هنوز ، به خنجرش هم وفادارم!!!
ارسالها: 264
موضوعها: 37
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1858
سپاس شده 2062 بار در 1210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
گاهی چه اشتباه از کــاه ، کـــوه میسازیم
بایـــد به چــارپـایـان میـــدادیم بخـــورنشان
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
ارسالها: 859
موضوعها: 163
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 1862
سپاس شده 3392 بار در 1511 ارسال
حالت من: هیچ کدام
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد
و او هنوز شکوفاست بین آدمها
کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند
غروب زمزمه پیداست بین آدمها
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم
طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
تمام پنجره ها بی قرار بارانند
چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها
به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو
دلت به وسعت دریاست بین آدمها
ارسالها: 264
موضوعها: 37
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1858
سپاس شده 2062 بار در 1210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام !
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین !
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن حرفی ندارم !
همون بیرون بمونن واسشون بسه !
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
ارسالها: 859
موضوعها: 163
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 1862
سپاس شده 3392 بار در 1511 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بر روی کاغذ سفید با قلبی از محبت سرشار
خواستم واژه ای بنویسم که بماند در ذهنت یادگار
هرچه فکر کردم چه باید نوشت و این ورق را کرد سیاه
واژه ای به ذهنم خطور نکرد جز اینکه دوستت دارم بسیار
گرچه سخت است دوری ولی می دانم این را
که می کنمت هر روز یاد ، آن هم بطور کرار
ارسالها: 264
موضوعها: 37
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1858
سپاس شده 2062 بار در 1210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
04-12-2012، 16:31
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-12-2012، 16:32، توسط i think just about you.)
عزیزم وقتی گند زدی به زندگیِ طرف ،
موقع رفتن دیگه دهنتو ببند لطفا ؛ نگو قسمت نشد !
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
ارسالها: 859
موضوعها: 163
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 1862
سپاس شده 3392 بار در 1511 ارسال
حالت من: هیچ کدام
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت...
كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...
كه وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه...
هستم تا ته تهش...
ارسالها: 4,356
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 11500
سپاس شده 26577 بار در 10700 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد ، من تو را در قلبم دارم نه در دنیا
A Friend is nothing but a known enemy
ارسالها: 264
موضوعها: 37
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1858
سپاس شده 2062 بار در 1210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اینی که می کشم ، درد نبودنت تو این روزا نیست ؛
تاوان بودنت تو اون روزاست !
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
ارسالها: 859
موضوعها: 163
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 1862
سپاس شده 3392 بار در 1511 ارسال
حالت من: هیچ کدام
04-12-2012، 16:33
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-12-2012، 16:34، توسط best~boy.)
صدا بـــــــزن مرا
مهم نیست به چه نـامی ...
فقط "میــــم" مالکیت را آخرش بگذار ...
می خواهم باور کنم ...
مـــالــِ همیم
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما
دیگه برنمیگرده ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از
بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه
شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته،
فراموش نکنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
كسی كه دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت دارم میگه
مواظب خودت باش.
و بالاخره خواهی فهمید که :
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.
مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.