امتیاز موضوع:
  • 62 رأی - میانگین امتیازات: 4.39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2)

هيچ انتظاري از کسي ندارم!

و اين نشان دهنده قدرت من نيست!

مسئله، خستگي از اعتمادهاي شکسته است...
رسم زندگی اینست...
می ایند..
می مانند..
عادت میدهند ..
و میروند..
وتو در خود می مانی..
تنهای تنها...
آگهی
تو که با آمدنت
هيچ چيز نياوردي برايم
نه آرامش ، نه اميد به آينده ، نه ...
پس چطور با رفتنت
تمام اينها را بُردي؟؟؟؟؟
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 164
 سپاس شده توسط ps3000
ڪـــآش نجـــآبتم رـآ بهـــآنهـ رفتنتــ نمیڪردے



تـــآ بـــآ دیدטּ هــر هــرزه اے بخودم نگـــویم



اَگـــر مثل ایــטּ بودمـ او نمیرفتــ !
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
בَسـتـــانَـتـــ را

בَر بَــرابَــرَم مـشـتـــ مـیـکـنـــے . . .

مـیـپــرســـے : گـــل یـــا پــــوچ ؟

בَر בلَــــم مـــے گـــویَـــم :

فَـقـَـط בَسـتــانَــتــــ . . .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 164
*ﻣﺮﮒ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺳﯿﺎﻩ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﻡ... ﻣﺮﮒ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻣﺤﻮ ﺷﻮﻡ **
ﺁﻩ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ...
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺳﯿﻢ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ 
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻭﺻﻞ ﺷﻮﺩ؟
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinHeartBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
هـ‗ـی فـ‗ـلانی مـ‗ــی دانــ‗ــی ؟

مـ‗ـی گـ‗ــویند رسـ‗ـم زنـ‗ـدگـ‗ـی چنـ‗ـیـن اسـ‗ـت ...


مـ‗ـی آیـنـ‗ـد....مـ‗ـی م ـ‗ـانـ‗ـنـ‗ـد....عـ‗ـادت مـ‗ـی دهـ‗ـنـ‗ـد..

.و مـ‗ـی رونـ‗ـد.


و تـ‗ـو در خـ‗ـود مـ‗ـی مـ‗ـانـ‗ــی و تـ‗ـو تـنـ‗ـها مـ‗ـی مـ‗ـانـ‗ــی


راسـ‗ـتـی نگـ‗ـفـتـ‗ـی رسـ‗ــم تـونـیـز چـنـ‗ــیـن اسـ‗ـت؟...

مـثـ‗ـل هـ‗ـمـه فـ‗ـلانـ‗ـی هـ‗ـا....؟
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 164
 سپاس شده توسط Sasy jon ، ps3000
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻧﻔﺮﯾﻨﺖ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻻ‌ﯾﻖ ﻧﻔﺮﯾﻨﻢ ﻧﺒﻮﺩﯼ...ﻫﻪ ﻫﻪ...!
ﺁﻩ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ...
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺳﯿﻢ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ 
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻭﺻﻞ ﺷﻮﺩ؟
 سپاس شده توسط ÐeaÐ GiЯl ، love_strom
مرده شور آن چشمانت را ببرند
که از این همه آبی دریا
فقط لکه های نفتش را پذیرا شده است...
مرده شور آن نگاه هایت را ببرند
که از این همه شوری دریا
تنها نگاه معصومانه پرندگان را بر خویش گرفته است
آخ که من پشت پلک هایت چقدر منتظر میماندم
تا باز لحظه ایی در نگاهت بنشینم
من در پی نگاه تو میدویدم و تو از من دریغ میکردی
مرده شور خجالت نگاهت را ببرند
که من محو نگاهت می شدم
بی اختیار ،با تمام وجود
مرده شور آن همه ناز که از طبعت به ارث برده ایی انگار
برای دل من تصویری زیبا تر از خنده های شکلاتی تو نبود
رنگ زیبای ساحل در وجودت پیداست
کاش در سکوت بین ما لرزشی میشد
کاش فاصله نگاه مان به بازدم نفس هایمان میرسید
به جایی به نزدیکترین جای این گره
مرده شور خودت را ببرند
با این که می دانی دلم برایت تنگ می شود...
با این که می دانی دوستت دارم...
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..

و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!

 ڪـωـے ڪـہ میگریزב..

 از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
 
 سپاس شده توسط ÐeaÐ GiЯl
معلم میدانست که فاصله ها چه بروزمان می اورند که خط فاصله را گفت خط تیره
 سپاس شده توسط ÐeaÐ GiЯl ، ps3000


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان