ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
¸.•´•.❤.•`•.¸
این روزها...
تلخم!
تلخ...
تلخ می نویسم...
تلخ فکر می کنم...
این روزها...
دست برداشته ام از توجه بی وقفه به حضور آدم ها...!
پرهیز می کنم از ثبت وجودهایی که ماندگاری ندارند!
این روزها...
تلخ تر از همیشه...
از همه ی آدم ها بریده ام!
¸.•´•.❤.•`•.¸
ارسالها: 469
موضوعها: 179
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 2794
سپاس شده 2667 بار در 895 ارسال
حالت من: هیچ کدام
به احترام عشق یک دقیقه سکوت…
برای یک عمر تو را داشتن دستهایم رو به قنوت.
در این لحظه قلبم ایستاده است ، به احترام تو دیگر نمیتپد
درون قلبم فریادیست ، که با شکستن این فریاد دوباره شروع به تپیدن میکند
فریاد عشق ، شکسته میشود فریادی که از اعماق قلبم شنیده میشود
دوستت دارم ، این همان فریاد است ، من تنها تو را دارم ، این همان احساس است.
به احترام عشق یک دقیقه سکوت
به عشق تو یک عمر نفس کشیدن
برای تو یک عمر فدا شدن .
عزیزم مرا ببخش که جز این فریاد ، جز قطره های اشکم ، جز تحمل لحظه های دلتنگی احساسی را ندارم تقدیمت کنم ، اگر بخواهی قلبم را هم فدایت میکنم.
به احترام چشمهایت زیبایت ، اشک میریزم ، به عشق آن قلب مهربانت ، برایت میمیرم.
دوستت دارم ، این همان فریادیست که تا ابد خواهی شنید ، عاشقت هستم ، این همان احساس زیباییست که تا ابد حس خواهی کرد.
به احترام عشق یک دقیقه سکوت، به عشق تو را داشتن یک عمر فریاد.
فریاد… فریاد… فریاد… صدای تپشهای قلب من هم صداست با این فریاد.
هم صدا ، تا آخر دنیا ، فریاد… دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم، باز هم تکرار این فریاد
به احترام عشق یک عمر سکوت.
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا
ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را
عــــــــشــــــق می خوانند
مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
ارسالها: 162
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 1640
سپاس شده 553 بار در 244 ارسال
حالت من: هیچ کدام
یادته زیر گنبد کبود
دوتا دوست بودن و کلی حسود
تقصیر همون حسودا بود که شده...
یکی بود یکی نبود......
ارسالها: 469
موضوعها: 179
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 2794
سپاس شده 2667 بار در 895 ارسال
حالت من: هیچ کدام
هنوز هم عاشقم ، با اینکه عشق برایم مثل یک کابوس است.
هنوز هم عاشقم ، با اینکه عشق برایم یک شکنجه است.
عاشق می مانم چون عهد بسته ام با او که با من هم قسم شده است بمانم.
و چون ،او که با من هم قسم شده است را خیلی دوست میدارم.
با اینکه عشق یک بازی است ، اما من این بازی را دوست دارم ، چون هم بازی ام
تا آخر با من می ماند و مرا دوست میدارد.
با اینکه عشق زودگذر است اما من این گذر لحظه ها را دوست میدارم چونکه میدانم.
زندگی و عمر زودتر از لحظه های عاشقی به پایان میرسد.
صادق باش ای عاشق جاودانه ام ، لایق باش ، لایق این دل عاشق و پر از درد من باش.
میدانم که تو لایقی و میدانم که صداقت دل تو آنقدرها است .
که دل پر از دروغ مرا شرمنده آن پاکی خودش کند.
بمان با من گرچه این قلب من ارزش آن قلب آسمانی تو را ندارد.
بمان ، چون من تو را دوست میدارم ، بیشتر از آنچه که تصور میکنی
و بیشتر از آنچه که در قصه ها میخوانی.
ای عزیز این دل خسته و سوخته من ، تو بیشتر از هر عزیزی در این دل برای
من عزیزتری و بیشتر از هر کسی برای این دل مقدس تر و دوست داشتنی تری.
ای عشق من ساده نباش ، به حرفهای آنانکه عشق برایشان پوچ است بی توجه باش
و تو خودت با قلب من سازگار باش.
هنوز هم عاشقم ، عاشق می مانم و خواهم ماند.
میگویند عشق بی معناست ، و عشقی در این زمانه وجود ندارد.
ولی من هنوز هم عاشقم.
بگذار بگویند دیوانه ام ، وقتی یک قلب پاک و مهربان را دوست میدارم و آن
قلب نیز مرا دوست میدارد آنگاه وقتی همه با حسرت به من و او نگاه می اندازند
دیوانه میشوند، حالا دیوانه کیست؟ دیوانه آن کسی است که از نگاه
با حسرت ، به یک عشق آتشین مجنون شده است.
آری من هنوز هم عاشقم.
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا
ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را
عــــــــشــــــق می خوانند
مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15383 بار در 6335 ارسال
حالت من: هیچ کدام
17-01-2013، 20:12
(آخرین ویرایش در این ارسال: 17-01-2013، 20:59، توسط Armina.)
بـــه یـــادت کــه مـی افــتــم ...
بــــرخـــاســـتـــنـــم مــشــکــل اســـت
بـــاور کـــن ...
بـــاور کـــن ...
کـــه مـــن
هــمــه لــحــظــه هــای بــی تــو بــودن را
بــا تــو بــوده ام !!!
ارسالها: 4,356
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: Apr 2012
سپاس ها 11500
سپاس شده 26577 بار در 10700 ارسال
حالت من: هیچ کدام
این جا سرزمین واژگان واژگون است . .
جایی که . .
گنج جنگ می شود . .
مرد نا مرد می شود . .
قهقه هق هق می شود . .
اما . .
درد همان درد است . .
A Friend is nothing but a known enemy