سخت بود..
فراموش کردن کسی
که با او
همه چیز و همه کس را فراموش میکردم...!
فراموش کردن کسی
که با او
همه چیز و همه کس را فراموش میکردم...!
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |
|||||||||||||||||||||||||||||
سخت بود..
فراموش کردن کسی که با او همه چیز و همه کس را فراموش میکردم...!
16-04-2013، 12:46
فراموش شدن همیشه از نبودن نیست !
گاهی از نزدیک شدن زیاد فراموش میشی . . !!
16-04-2013، 13:13
گفت: بپرس
گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من میخندن، ولی وقتی غمگینم كسی با من نمیگرید ؟ گفت: خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم
16-04-2013، 13:26
Azemate khodaro mibinamo shokresh mikonam vali dar eine hal delam migire ke az on bala hamaro mibineo baz ejaze mide in hame bidadi bashe.....
16-04-2013، 14:03
انســــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــد ؛
دلـــى که درد مى کشـــــــد و پنهــــان است و دلـــــــى که میخندد و آشکــــار است ..!
16-04-2013، 14:18
تلخ ترین دارویی که در تاریخ بشریت شناخته شده “صبوری” است !
16-04-2013، 14:20
من را زیر خاکستر جا گذاشتی !!!
آهای با توام … تو یادت نرود ، من به خاطر تـو آتش گرفته ام …
16-04-2013، 17:34
ماه من ، غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم وآبي و پر از مهر ، به ما مي خندد ! يا زميني را که، دلش ازسردي شب هاي خزان نه شکست و نه گرفت ! بلکه از عاطفه لبريز شد و نفسي از سر اميد کشيد ودر آغاز بهار ، دشتي از ياس سپيد زير پاهامان ريخت ، تا بگويد که هنوز، پر امنيت احساس خداست ! ماه من غصه چرا !؟! تو مرا داري و من هر شب و روز ، آرزويم ، همه خوشبختي توست ! ماه من ! دل به غم دادن و از ياس سخن ها گفتن کارآن هايي نيست ، که خدا را دارند ... ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزي، مثل باران باريد يا دل شيشه اي ات ، از لب پنجره عشق ، زمين خورد و شکست، با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست ! او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد نشانم مي داد ... او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام ، غرق شادي باشد .... ماه من ! غصه اگر هست ! بگو تا باشد ! معني خوشبختي ، بودن اندوه است ...! اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند همه را با هم و با عشق بچين ... ولي از ياد مبر، پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا و در آن باز کسي مي خواند ، که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟ چرا !؟!
16-04-2013، 17:58
من مورچه ای را مسخره می کردم که ســـالها عاشق تفاله ای چای بود
خودم را فراموش کردم که زمانی عاشق آشــــــــغالـــــــی بودم که فکر می کردم آدمــــــــــــــه
16-04-2013، 18:23
اینکه مرتب خودتو به دیگری یادآوری کنی تا فراموش نشی ، عجیب غم انگیزه !
| |||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|