22-04-2013، 18:26
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می کشیدم ، تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی …
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |
||||||||||||||||||||||||||
22-04-2013، 18:26
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می کشیدم ، تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی …
سیـب از درخت افتاد…
ستــاره از آسمـان… تــو از دماغ فیــل… من از پل صـراط… گاهی فرقی نمیکند از کجا… سرنوشت مشترکی ست… ســـقــــوط…!!!
22-04-2013، 19:26
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-04-2013، 19:38، توسط FantastiC_BoY.)
با بغض ميگويد:
زن که باشي گاهي بي دليل اشک ميريزي ...و با تمامي تلاشت ...ريز ريز خرد ميشوي ... آرام اشکش را پاک ميکنم, با صداي خسته ميگويم: مرد که باشي بيشتر و بيشتر تلاش ميکني... بي صدا خرد ميشوي حق اشک ريختن هم نداري . . ![]() -------------------------------------------
خيلي حسه بديه اينکه با تمام وجودت کسي رو دوست داشته باشي
و اون اونقدر هرزه باشه که براي ديدنه قلبتم بايد دکمه لباستو باز کنه -------------------------------------------
به کوچه اي رسيدم که پيرمردي از ان خارج ميشد
به من گفت:نرو که بن بسته! گوش نکردم ، رفتم وقتي برگشتم و به سر کوچه رسيدم پير شده بودم .
-------------------------------------------
دوستت دارم را براي هر دويمان فرستادي!
هم من هم او! خيانت مي کردي يا عدالتت بود؟!
-------------------------------------------
ترجيح ميدهم باکفشهايم درخيابان راه بروم وبه خدا فکر کنم تا اينکه درمسجد بنشينم وبه کفشهايم فکر کنم
-------------------------------------------
خوبى كه از حد بگذره،طرف فكر ميكنه خبريه! والا خبرى نيست،ما ذاتا خوبيم...
![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
22-04-2013، 19:32
همش همین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
![]()
22-04-2013، 19:39
طولانیش نکردم که بخونید
![]()
22-04-2013، 20:09
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم نمی بخشد کسی جز غم پناهم نه تنها از تو نالم کز خدا هم [color=#1E90FF][size=large]
22-04-2013، 20:13
روزے مے رسَـد کـِﮧ دَر خیال خُـود
جای خالے ام را حِس کـُـنے دَر دِلَت با بغض بگـُویے : " ڪاش اینجآ بود " اما مَـטּ دیگـَـر بـﮧ פֿـوآبَت هَم نِمے آیَم!!
22-04-2013، 20:15
روزی خواهد رســــــــید....
که دیگـــــــــر.... نه صدایم را بشنــــــــوی... نه نگــــــــاهم را ببنی... نه وجودم را حس کنـــــــــی.... ... ... و میشویی...با اشکت.... سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.. .... و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی ولی....من ...دیگر ...نیستم....
23-04-2013، 12:38
اینْ آخَـــرینْ بارَمْ بــــودْ...
دیگَرْ اِحْسـ ــاسَمْـ را بَرـآیِ کَســــے عُـــرْیـ ـآنْ نِمــــے كُنَمْ ....... صِداقَــــ ــتْ ، یَعْنــــے حِماقَــــ ــتْ...
23-04-2013، 13:24
خــدایـا
این قسمتـــو کجا فرستادی آخه تا نوبتــــــ ما میشه میگــــن نیس!!!!
| ||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|