امتیاز موضوع:
  • 62 رأی - میانگین امتیازات: 4.39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2)

دیـگـر هـیـچـْـ نـَگـو
هـیـچـْـ ...
حـَرفے نـَزטּ ...
ڪﮧ دیـگـر حـَرفے نـَمـآنـدِهـ بـَرآی گـفـتـَטּ ...
مـَن حـرفـهـآیـَتــْ رآ نـِمے خـوآهـَمـْـ
دلـتـْـ رآ مےخـوآهـمـْـ
ڪه آن هـَمـْـ قَسمـَتــِ مـَטּ نـیسـتـْـ
سَهـْمـِ دیـگـری اَستـْـ ..
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 431
 سپاس شده توسط ashkyakhee ، nazi98
آگهی
اینجا آرامگاه بغضهای کهنه است..
کمی سکوت!
اگر بیدار شوند درد دارند لعنتی ها..!
ما به پاسور فلک باختیم..
                                           تو دگر بهر نابودی ما سور نزن..
 سپاس شده توسط ashkyakhee ، darya1 ، nazi98 ، مريم333 ، ຖēŞค๑໓
دعـایتـــــ گـرفـتـــــ مـــادر بـزرگــــ ... خــیـلیـــــ پــیـر شــدمــــ!!
بعضیــآ مثــل ســُس خـــرســی مهــرآم میمونـــن !

فقط تــِــر تــِـر میکنـن ..


بــدون اینـــکه بــآزدهــی دآشتــه بـآشــن .. !!
 سپاس شده توسط ashkyakhee ، darya1 ، nazi98
دلگیرم از تنهایی های مکرر . . .

از مردمانی که بودنشان را ادعا میکنند . . .

و از زمانه که محبت طلب کردم و هیچ نبود .. . .نه دستی . . .نه دوستی . . .

و باز تنهایی...!!!
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نت هاي آشفته
 سپاس شده توسط tanha naro ، nazi98
جاده همچنان خیــ ـــس است و من همچنان می روم...

به خیـــــــــالِ رده پای اشـ ـ ـ ـک هایم!

ولی تردیـــــــــــد مرا زجرمیدهد...

نمیدانــــــــــم ..

این خیســــــــــی اشک هایم است ؟

یـــــــــــــــــــا..

شرمِ این جـــــــــاده از شکستِ دوباره (من)؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 431
 سپاس شده توسط ashkyakhee ، nazi98
ما،
نسلی هستیم که،

بهترین حرفهای زندگیمان را نگفتیم…

تایپ کردیم...

خاطــــــره

یعنی :

یک سکوت غیرمنتظره

میان خنده های بلند


نــه از تنهــایــی مــی‌تــرســم،

نــه از تنهــا مــانــدن!

تــرســم از

تنهــا بــودن،

در كنــار دیگــــــری ســت . . .
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نت هاي آشفته
 سپاس شده توسط tanha naro ، nazi98
ایـ ـن روزهـ ـآ بــه هیـــــچ حَـ ـرفـــے

نمـ ـے خَـ ـندَم جـــــُز حَــــرف هـــآے عـ ـآشقـــــآنه...!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 431
 سپاس شده توسط nazi98
وقتی کسی در کنارت هست،خوب نگاهش کن

به تمام جزئیاتش...

به لبخند بین حرف هایش..

به سبک ادای کلماتش،

به شیوه ی راه رفتنش،نشستنش..

به چشم هاش خیره شو..

دستهایش را به حافظه ات بسپار...

گاهی آدم ها انقد سریع میروند،که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نت هاي آشفته
 سپاس شده توسط tanha naro ، nazi98
اینجا غروب........
سنگ تمام میگذارد برای دلتنگی هایم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 431
 سپاس شده توسط nazi98 ، هیوای
ای کاش میدانستیم آنچه آدمـــــها را در کنــــار هم نگــــه میدارد

شبــــــاهت هایشان نیست ، درک و شعورشــــان است

نسبت به تـــــفاوت هایشان...

سلامتی اونایی كه هنوز تو شوک رفتن کسی هستن
و نمی خوان باور كنن اونی كه رفت باید می رفت .....!



چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!

چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !

چه ابلهانه! با تو خوش بودم !

چه كودكانه ! همه چیزم شدی !

چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !

چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم !

چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!

چه بیرحمانه! من سوختم...




خیالی نیست

اگر من با خیال تو زنده ام

و تو بی خیال من هستی!!!

خیالی نیست

اگر من ثانیه به ثانیه از تو می نویسم

و تو نمی خوانی!!!

خیالی نیست

اگر من با مرور خاطراتت آتش می گیرم

و بی توجهی تو ، هیزم بر آتشم می ریزد!!!

خیالی نیست

اگر من بی تو شاعر شده ام و تو تنها بهانه ی شعرها یم!!!

خیالی نیست

اگر عین خیالت نیست،و یادت نیست که نیستم....!!!!!!


به خدا گفتم "خسته ام" گفت : " لا تنقطوا من رحمه الله ... از رحمت خدا ناامید نشوید."
گفتم : " هیچ کسی نمیدونه تو دلم چی میگذره" گفت : " ان الله بین المرء و قلبه .... خدا حائل است میان انسان و قلبش."
گفتم : " هیچ کسی رو ندارم." گفت : " نحن اقرب الیه من حبل الورید... ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم."
گفتم : " ولی انگار اصلا منو فراموش کردی" گفت : " فاذکرونی اذکر کم ... منو یاد کنید تا یاد شما باشم."


خوشبختی در سه جمله است
تجربه دیروز. استفاده امروز . وامید به اینده
ولی مازندگی مان رادر این سه جمله تباه می کنیم
حسرت دیروز. اتلاف امروز.وترس از اینده ( دکتر شریعتی )

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ میشود ، می شکند ، می سوزد ، می میرد و بازهم برایت می تپد.

سخت ترین دو راهی ، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی
آنقدر منتظر میمانی تا وقتی که میفهمی زودتر از این ها باید فراموش میکردی . . .



زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود.


..: قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید


به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را می‌چیند و به تو می‌گوید ارباب ،نخند!
به پسرکی که آدامس می‌فروشد و تو هرگز نمی‌خری ،نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می‌رود و شاید چندثانیه کوتاه معطلت کند ،نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه پیراهنش جمع شده نخند!
به دستان پدرت،
به جارو کردن مادرت،
به همسایه‌ای که هر صبح نان سنگگ می‌گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس،
به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده آژانسی که چرت می‌زند،
به پلیسی که سر چهارراه با کلاه صورتش را باد می‌زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می‌رود تا شماره کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه‌ها جار می‌زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می‌ریزد،
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوار تاکسی می‌شود و بلند سلام می‌گوید،
به فروشنده‌ای که به جای پول خرد به تو آدامس می‌دهد،
به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی،
به هول شدن همکلاسی‌ات پای تخته،
به مردی که در بانک از تو می‌خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی،…

… نخند، نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین چیزهای نابجای آدمهایی بخندی که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند، آدمهایی که هرکدام برای خود و خانواده‌ای همه چیز و همه کسند، آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می‌کنند، بار می‌برند، بی خوابی می‌کشند، کهنه می‌پوشند، جار می‌زنند، سرما و گرما می‌کشند و گاهی خجالت هم می‌کشند، … خیلی ساده … نخند …
دوست من! هرگز به آدمها نخند، خدا به این جسارت تو نمی خندد. اخم می‌کند.



هر کسی می تواند با شما لبخند بزند
هر کسی می تواند با تو گریه کند
اما کسی که تو را دوست دارد
وقتی اشک در چشمان شماست ، میتواند آنرا تبدیل به لبخند کند . . .
.



آنگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد،به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم.(بقره/152 )

انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!

عشق در لحظه پدید می آید
و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.

برای عشق گریه کن ولی کسی رو به خاطر عشق به گریه کردن ننداز عشق بازی کن اما هرگز کسی رو با عشق به بازی نده

پشت هر کوه بلند
سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست، دگر غصه چرا؟!؟!...
آرزو دارم:خورشید، رهایت نکند
غم، صدایت نکند
ظلمت شام، سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند...


گاهی دلت میخواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت گفتن کلمه هارو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله:چیزی شده؟؟؟!
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی و با لبخند میگی:
نه هیـــچــــ ــــی.





پسر ایرانی
این بار اگر زن زیبارویی را دیدید؛
هوس را زنده به گور كنید و خدا را شكر كنید برای خلق این زیبایی!

زیر باران اگر دختری را سوار كردید؛
جای شماره به او امنیت بدهید
و او را به مقصد مورد نظرش برسانید ، نه به مقصد مورد نظرتان!

هنگام ورود به هر مكانی؛
با لبخند بگویید: اول شما!

در تاكسی ، خودتان را به در بچسبانید، نه به او!

بگذارید زنِ ایرانی وقتی مرد ایرانی را در كوچه خلوت می بیند؛
احساس امنیت كند نه ترس!

بیاییدفارغ از جنسیت كمی مرد باشید!!!


از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش !

پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !

غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

بعضیـارو بــایـد تــو همین دنیای مجــازی نگــه داشت حقیقی کـه میشن
تــازه می فهمی کـه از آدم بـودن فقط لبــاسشو دارن..

تنهایی بد است،
اما بد تر از آن اینست که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی،
آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد…



قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و

اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود
هواپیمای بعدی دارد !!!






خدایااااا
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا​ااااااااااااااااااااااا


اگر تنهاترین تنهایان شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست
غیرت دارم روی
خاطراتمان
برای هر کسی
تعریفشان نمی کنم
تو فقط مرد باش
... و
.
.
.
انکارشان نکن
دیـــــگر به تــــو فکـــر نـــمیـــکنـــم گناه است چشم داشتن به مال غریبه ها!


بودم
دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری
.
رفتــــــــــم
.
اون لحظه که گفتی : یکی بهتر از تورو پیدا کردم
یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم . . .
.
یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم
به هر حال ممنون از مشتت . . .



خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ..
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !
خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ...


خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد!
نمی بخشمت ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
.
“دوستت دارم”
تکیه کلام تو بود
من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!
.
.
می دانید ; واقعا نمی دانید ; چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم ، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش رنگترین زن هاست را میزند.
.چه لذتی دارد وقتی مردهایی که به خیابان می آیند تا لذت ببرند،ذره ای به تو محل نمی دهند.
..چه لذتی دارد وقتی کرم قلاب ماهی گیری شیطان برای به دام انداختن مردان شهر نیستید.
.. چه لذتی دارد وقتی در خیابان راه می روید ;در حالی که یک عروسک متحرک نیستید ;یک انسان رهگذرید.
نمی دانید;واقعا نمی دانید چه لذتی دارد این حجاب!
خدایا لذتم مدام باد....


گفتم:خدایا از همه دلگیرم، گفت: حتی از من؟؟
گفتم:خدایا دلم را ربوده اند، گفت: پیش از من؟؟
گفتم خدایا چقدر دوری؟! گفت: تو یا من؟؟
گفتم: خدایا تنها ترینم، گفت: پس من؟؟
گفتم: خدایا کمک خواستم، گفت:از غیره من؟؟
گفتم: خدایا دوستت دارم، گفت: بیش از من؟؟




دیروز
ما زندگی را
به بازی گرفتیم
امروز، او
ما را ...
فردا ؟

قطار می‌رود /تو می‌روی / تمام ایستگاه می‌رود /و من چقدر ساده‌ام /كه سال‌های سال
در انتظار تو /كنار این قطار ِ رفته ایستاده‌ام /و همچنان /به نرده‌های ایستگاهِ رفته /تكیه داده‌ام!


دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است



وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم
وحرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
دردل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درستمثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند؟
شاید
امروزنیز روزمبادا
باشد!
وقتی تونیستی
نه هست های ما
چوانکه بایدند
نه بایدها...
هرروز بی تو
روز مباداست!









حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!




زن عشق می کارد و کینه درو می کند دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها ۱ همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن ۴ همسر هستی....برای ازدواجش در هر سنی اجازه ی ولی لازم است و تو هرزمانی بخواهی به لطف قانون گذار می توانی ازدواج کنی.....درمبحثی بنام بکارت زندانی است و تو....او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی...او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی....او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد....او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی می بینی او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر...و هر روز او متولد می شود عاشق می شود مادر می شود پیر می شود و می میرد...و قرن هاست که او عشق می کارد و کینه درو می کند چراکه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش گام های شتابزده جوانی برای رفتن و دردهای منقطع قلب مرد سینه ای را به یاد می آورد که تهی ازدل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند....و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این رنج است

میخوام یک آمار بدم خانمها برن تو کما… !! اگر گفتید متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میخوره چقدره؟؟؟ 2 کیلوگرم یک زن در کل زندگی اش 2 کیلو روژلب میخوره و این روژلب حاوی 300 گرم سرب میباشد که 68 درصد میزان سرطان را در خانمها افزایش میدهد. عمق فاجعه اينجاست كه : مردها هم در طول عمرشون همين حدود رژ لب می خورن


گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام، خستگی ام
با تو گفتم تا بدانی
با همه ناجیگری، بی ناجی ام
تو، سکوتت خنجریست
بر قلب من
و حضورت، مرهمی
بر زخم من
پس، باش
تا همیشه با من باش
حتی اگر خاموشی



همیشــه از آمدن ِ نــ بر سر کلمات مـی ترسیــدم !

نـ داشتن ِ تو ...
نـ بودن ِ تو ...
نـ ماندن ِ تو ...
... .
.
.
کــاش اینبــار حداقل دل واژه برایم می سوخت
و خبــری مـی داد از
نـ رفتن ِ تو ...

بی تو طوفان زده دشت جنونم
صیدافتاده به خونم
تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی...
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد،
گوئیا خانه فروریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
که ز کوی‌ات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی؟
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم

نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز

ز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش

گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها

(( فروغ فرخزاد ))



گاهی که دلم…

به اندازه ی تمام غروبها می گیرد…

چشمهایم را فراموش می کنم…

اما دریغ که گریه ی دستانم نیز مرا به تو نمی رساند…




تورا گم کرده ام امروز...
وحالا لحظه های من گرفتارسکوتی سرد وسنگینند.
وچشمانم که تا دیروزبه عشقت می درخشیدند،
نمی دانی چه غمگینند.

چراغ روشن شب بود برایم چشمهای تو
نمیدانم چه خواهد شد؟؟؟
پرازدلشوره ام،بی تاب ودلگیرم
کجا ماندی که من بی توهزاران بار
درهرلحظه می میرم!!




گرمی دست هایت چیست كه دستهایم آنها را میطلبد ؟ در آینه چشمهایم بنگر چه میبینی؟ آیا میبینی كه تو را میبیند؟ صدای طپش قلبم را میشنوی كه فریاد میزند دوستت دارم؟ دوست ندارم كه بگویم دوستت دارم. دوست دارم كه بدانی دوستت دارم!

یاد من باشد ...

یاد من باشد که فــردا دم صبح
به نسیم از سر مهــر سلامی بدهم
و به انگشــت نخی خواهم بست
که فراموش نگردد فــــــردا
با همه تلخی و نـــاکامی ها
زنـــدگی شیرین است!
و به شکرانه دیدار نسیم هر صبح
زنــدگی باید کرد

بگذار هرچه از دست می رود ، برود! آنچه را میخواهم که به التماس نیالوده باشد ، هرچه باشد حتی زندگی

زمان به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست،بوسیدن قول ماندن نیست و عشق ورزیدن ضمانت تنها شدن نیست.....

مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم رابا بغض می خورم عمری است لبخند های لاغر خود رادر دل ذخیره می کنم باشد برای روز مبادا!اما.......

در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست.. ( دکتر علی شریعتی

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.ariadownload.net
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه
لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه
يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند
يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند
تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو
خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم
نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم
نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني
تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني
تو اين روياي سر در گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم
خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي تونه
...طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ .....!
خداحافظ همين حالا، همين حالا كه من تنهام
خداحافظ به شرطي كه بفهمي تر شده چشمام
خداحافظ كمي غمگين، به ياد اون همه ترديد
به ياد آسموني كه منو از چشم تو ميديد
اگه گفتم خداحافظ نه اينكه رفتنت ساده اس
نه اينكه ميشه باور كرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اينكه نبندي دل به رؤيا ها
بدوني بي تو و با تو، همينه رسم اين دنيا
خداحافظ خداحافظ
همين حالا
خداحافظ
آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چه عاشقانه ،


گرفتارم .....
گرفتارم ولیکن شوق دیدارت همیشه در دلم جاری است .

اسلــــام به ذات خـــود نــدارد عیـــبــی

هر عیب که هست از مسلمانی ماست

به سراغ من اگر می آیی، تند و آهسته چه فرقی دارد؟

تو همان طور که دلت خواست بیا

مثل سهراب دگر

جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بر دارد،

جنس آهن شده است چینی نازک تنهایی من

تو فقط زود بیا!
مردها بر اثر کمی عاطفه ازدواج می کنند بر اثر کمی حوصله طلاق می گیرند و بر اثر کمی حافظه دوباره ازدواج می کنند.
بهونه زندگی[size=larHeart[/b]ge] کی هستی[/size][b]



 سپاس شده توسط ţђę ɱąŋ wђǫ şǫɭd ţђę wǫŗɭd ، هیوای


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان