امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خلاصه داستان لیلی و مجنون

#3
درسته می گن خیلی زشت بوده اون طور که همه به مجنون می گن لا اقل عاشق یه ادم زیبا تر می شدی و وقتی پادشاه از عشقشون سر در میاره لیلی رو خبر می کنه تا اون رو ببینه بعد:
گفت لیلی را خلیفه کان تویی                           کز تو مجنون شد پریشان و غوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی                         گفت خامش، چون تو مجنون نیستی
و البته نظامی این داستان زیبا رو برای همسرش نوشته..................
پاسخ
 سپاس شده توسط عاغامحمدپارسا:الکی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: خلاصه داستان لیلی و مجنون - ارتادخت - 10-10-2013، 0:51

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  حال بهم زن ترین داستان دنیا(هر اتفاقی که بعد از خوندن داستان افتاد به من ربطی نداره)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان