24-05-2017، 2:52
(آخرین ویرایش در این ارسال: 24-05-2017، 2:56، توسط جاسمین اس جی.)
من بهترین رفیقم نبود اما خودش اومد و گفت : رفتیم خواستگاری از دختره خوشم اومده....
گفتم:ینی میخوایش دیگه...
سرشو انداخت پایین
بعدشم اون دختری که اینقدر سجادشو دوس داشت ... اینقدر جون عزیز بود....
بهش گفتم:مبارک باشه
گفت: نگران نباش دعوتت میکنم
منم از اون لحظه به بعد روزی نبود که سالم باشم...
همش جای تیغ رو دستام...
یا فقط قصد خودکشی...
با قرص یا هر کوفتی اما نا موفق بود
ای کاش ادم بمیره ولی همچین دردی نکشه...
چند روز دیگه عروسیش دعوتیم
از همون موقع عشقم شد فقط.....:
دیس لاو
گفتم:ینی میخوایش دیگه...
سرشو انداخت پایین
بعدشم اون دختری که اینقدر سجادشو دوس داشت ... اینقدر جون عزیز بود....
بهش گفتم:مبارک باشه
گفت: نگران نباش دعوتت میکنم
منم از اون لحظه به بعد روزی نبود که سالم باشم...
همش جای تیغ رو دستام...
یا فقط قصد خودکشی...
با قرص یا هر کوفتی اما نا موفق بود
ای کاش ادم بمیره ولی همچین دردی نکشه...
چند روز دیگه عروسیش دعوتیم
از همون موقع عشقم شد فقط.....:
دیس لاو