سلام سلام
ميخام يه رمان طنز و عاشقانه و يه ذره تراژدي بنويسم
كه فوق العادست به اسم (حصار بين منوتو)
كه درباره ي دوتا اجي دوقلو شيطونه به اسماي سارا و سايه
كه مامان بابا هاشون با بازيگر شدنشون مخالفن
ولي اونا تو تست بازيگري دوقلو ها شركت ميكننو...
شخصيتاي اصلي مؤنث:سارا سايه نفس
شخصتاي اصلي مذكر:آرمان آراد سانيار
ژانر:عاشقانه طنز يه كوچولو غمگين
نويسنده:تهسا رايان يعني خودم
اين رمان قرار عااالي بشه
قسمت اول
از زبون سارا
وووووييييييي!يني حتي سر كنكورم هم انقد استرس نداشتم
مامانو بابا كه خداروشكر سركارن.فقط ميمونه سانيار كه اونم مثل عقاب تيزه
حالا چه غلطي بكنيم؟اگه بفهمه ميره ميزاره كف دسته بابا
اونموقعست كه به باد فنا ميريم
از ترس داشتم جان به جان افرين تسليم ميكردم
سايه هم كه بدتر از من بود گفت:
-ساراااااا!بيا بيخيال شيم
+بيخيال؟سااايههه!انقدر زحمت كشيديم.شبي سه ساعت خوابيدن كم چيزي نيس
بايد انجامش بديم
كفشامونو گرفتيم دستمون كه صدا ندن
رو نوك پا راه ميرفتيم،حتي نفسامونم حبص كرده بوديم
درو اروم بستمو سريع كفشامونو پوشيديم
ماشينو يه جاي دور پارك كرده بودم كه صداش به خونه نرسه
تا اونجا دوييديم و سريع گازشو گرفتيم و فلنگو بستيم
ميخام يه رمان طنز و عاشقانه و يه ذره تراژدي بنويسم
كه فوق العادست به اسم (حصار بين منوتو)
كه درباره ي دوتا اجي دوقلو شيطونه به اسماي سارا و سايه
كه مامان بابا هاشون با بازيگر شدنشون مخالفن
ولي اونا تو تست بازيگري دوقلو ها شركت ميكننو...
شخصيتاي اصلي مؤنث:سارا سايه نفس
شخصتاي اصلي مذكر:آرمان آراد سانيار
ژانر:عاشقانه طنز يه كوچولو غمگين
نويسنده:تهسا رايان يعني خودم
اين رمان قرار عااالي بشه
قسمت اول
از زبون سارا
وووووييييييي!يني حتي سر كنكورم هم انقد استرس نداشتم
مامانو بابا كه خداروشكر سركارن.فقط ميمونه سانيار كه اونم مثل عقاب تيزه
حالا چه غلطي بكنيم؟اگه بفهمه ميره ميزاره كف دسته بابا
اونموقعست كه به باد فنا ميريم
از ترس داشتم جان به جان افرين تسليم ميكردم
سايه هم كه بدتر از من بود گفت:
-ساراااااا!بيا بيخيال شيم
+بيخيال؟سااايههه!انقدر زحمت كشيديم.شبي سه ساعت خوابيدن كم چيزي نيس
بايد انجامش بديم
كفشامونو گرفتيم دستمون كه صدا ندن
رو نوك پا راه ميرفتيم،حتي نفسامونم حبص كرده بوديم
درو اروم بستمو سريع كفشامونو پوشيديم
ماشينو يه جاي دور پارك كرده بودم كه صداش به خونه نرسه
تا اونجا دوييديم و سريع گازشو گرفتيم و فلنگو بستيم