امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان لَمسِ چّشمآن یآر

#2
#LamsCheshmanYar
#part_2

ماهان افتاد دنبالم...منم رفتم داخل حیاط وبا دیدن عمو احمد و بابا که داشتن جوجه هارو کباب میکردن سریع پشت بابا سنگر گرفتم...که ماهانم رسید بهمون...من موندم این با این هیکل این همه دویید خسته نشد...
بابا پرید وسط افکارم:
بابا_چیشده باز؟؟؟
ماهان_دخترت عطرامو پوکوند...?هر کدومش خدا تومن قیمتشه...
من_خب به چه دردت میخوره؟؟؟یه روز عطر نزن ببینم دوس دخترات تحملت میکنن؟؟؟
ماهان کبود شد و
عمو احمد و بابا غش غش زدن زیر خنده که صدای جیغ رویا بلند شد:
رویا_ماهان تو دوس دختر دارییی؟؟؟؟
تا ماهان خاست توضیح بده..یک جوجه کش رفتم و قبل از اینکه بابا بزنه رو دستم رفتم سمت رویا...دستمو دور شونش خلقه کردمو گفتم:
من_آره زن داداش...5 تاهم داره..اسم یکیش خاتونه..سکینه...کبری‌..اشرف..شمسی جون...هر شب تا صب پیششونه...
رویا نمیدونست حرص بخوره یا بخنده...ماهان با چشمای گرد شده نگام میکرد...مامان و زن عمو اومدن...بابا رفت و وسایل و از دست مامان گرفت و پیشونیشو بوسید...عموهم متقابلا تکرار کرد...ماهانم که با رویا تو همین فاصله گم و گور شد....
هههعععععییییی سینگلی بد دردیه...??
خب این عموی بنده تازه دوساله که ما فهمیدیم وجود داره...اونجوری نگاه نکنید...عمو احمد عموی بزرگ منه..که با بابام 7 سال اختلاف سنی داره...و بخاطر طلاق مامان بزرگ و بابابزرگم..از هم جدا میشن و...

ادامه دارد...
@yooou_mee
دست کم ده پله بالایی تو واسم از همهSmile
پاسخ
 سپاس شده توسط MEL_ISA ، ♥Nastaran♥ ، ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ ، Sirvan10_a ، DORSA~Z ، لــــــــــⓘلی ، mahkame ، Lowin


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان لَمسِ چّشمآن یآر - Asal_ap - 02-05-2020، 2:20

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان