امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان زیبا و عاشقانه و خشونت بار عوضی های لعنتی.

#2
پارت 2
متیو:این یهودا یک مشت احمق بی ارزه هستن که از ما بدشون میاد،قربان میخواین بریم محل شکنجه ی زنان؟نگران نباش ما کارمون رو خوب انجام میدیم.
اتاق هایی با گچ های از بین رفته و تخت ها برقی برای اعدام و شکنجه.
خشن تر از اونی که فکر میکردم.
متیو:سرباز ها در اتاق 54 رو باز کنید.
در اتاق رو باز کردن و یک دختر زیبای یهود رو روی صندلی نشوندن.
متیو:اسم این خانوم دینا ماریانی است.
چه خانوم زیبایی.
متیو:این خانوم قبلا فرانسوی و برای نابودی نازی ها به لهستان سفر کرد،خب دختر خشگله بگو ببینم بقیه دوستات کجان؟
دینا:به من دست نزن عوضی!
متیو:دستاگ رو روشن کنید!
من:نه!صبر کنید.بیارینش به اتاق من.
متیو:ولی قربان....
من:خفه شو متیو تو یک فرمانده ای نه یک ژنرال.
متیو:یعنی چی قربان؟
من:حکم تعویض نشانت رو گرفتم،این خانوم رو به اتاق من بیار!

22:13
سرباز:قربان اون خانوم رو آوردیم.
من:ببیارینش اینجا.خودت هم برو بیرون.
خیلی آروم روی صندلی نشست،موهای زیباش جلوی چشماش رو میگرفت.
میخواستم موهاش رو لمس کنم که از صندلی بلند شد و عقب عقب رفت.
گفتم:هی آروم باش،من هیولا نیستم،بهتره که بشینی.کاری باهات ندارم.
گفت:من چرا اینجام؟
گفتم:برای اینکه تورو تبدیل به یک نازی بکنیم و بهت نشون بدیم که نازی ادم های بدی نیستن.
گفت:اونا یک مشت کثافتن!
بر عکس تمام عکس العملام در برابر این جمله اسلحه رو میگرفتم و اونو میکشتم،ولی به حرفام ادامه دادم:نه اصلا اینطوری نیست.
ببین این کاغذ رو پر کن،اگه پر نکنی مجبورم تورو بکشم.
گفتم:سرباز!این خانوم رو ببر بیرون و وقتی که اون کاغذ رو پر کرد اونو به اتاقش ببر!
پایان.
Everything is Temporary(:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان زیبا و عاشقانه و خشونت بار عوضی های لعنتی. - SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ - 03-09-2020، 11:32

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان